بدترین شیوه تبلیغی

در نوشتار قبلی خدمت شما عرض شده که یکی از راههای تبلیغ و هدایت مردم، جدال احسن است. این عبارت در قرآن کریم نیز ذکر شده و ما به بررسی نمونههای آن پرداختیم.
درست به همان مقدار که جدال احسن در روشنگری و هدایت موثر است، جدالی که احسن نباشد و بر اساس و شیوه اسلامی نیز بنا نشده باشد، اثرات بسیار مخربی روی مخاطب خواهد گذاشت.
جدال غیر احسن یکی از اخلاق بسیار ناپسندی است که از نظر دستورات دین مبین اسلام، در رده اخلاق ذمیمهای قرار میگیرد که با تکبر و خودپسندی عجین شده است.
حالا اینکه فرق بین جدال احسن و جدال غیر احسن چیست و مرز تشخیص آنها کدام است نیاز به کمی توضیح و تفصیل دارد. پس با ما همراه باشید.
جدل غیر مشروع و ناپسند آن است كه جدل كننده بخواهد حقى را ابطال كند یا آنكه باطلى را حق جلوه دهد یا با سخنان خود، طرف بحث را تحقیر كند و او را شرمنده نماید. این جدلها، كه مایه دشمنى و خصومت است و روابط برادرى اسلامى را بر هم مىزند، در اسلام ناروا و غیرمشروع شناخته شده است.
خطبا و گویندگان اسلام، كه مدارج تحصیلى را پیمودهاند و از تعالیم قرآن شریف آگاهى دارند، در بیان سخنان حكیمانه و مواعظ حسنه، كه ماده اول و دوم دستور الهى به پیشواى اسلام است، با مشكلى مواجه نیستند و مىتوانند به اندازه معلومات و اطلاعات خویش، پیرامون این دو ماده سخن بگویند و مردم را به راه خدا دعوت نمایند. مشكل بزرگ براى آنان، ماده سوم، یعنى جدل بالتى هى احسن است، زیرا خطبا و گویندگان در سخن گفتن قوى و توانا هستند.
ممكن است قدرت مباحثه و مجادله، آنان را دچار لغزش كند و از مرز جدال مشروع، كه مرضى خداوند است فراتر روند و به مراء و خصومت گرایش یابند.
براى روشن شدن مطلب، در این جا مثالى از جدل مشروع و غیر مشروع در مورد خطیب ذكر مىشود، ولى معیار آن مثل، براى همه مسلمانان و پیرامون قرآن شریف است و باید عموم مردم با ایمان، همواره در بحثها مراقب سخنان خود باشند و موجبات دشمنى و خصومت را بین خویشتن فراهم نیاوردند.
اگر خطیبى موقع سخنرانى، در بیان آیه یا روایتى اشتباه كند یا در خواندن شعرى مرتكب خطا شود، پس از پایان سخنرانى، منبر را ترك گوید و براى چند دقیقه استراحت، بین جمعى از مستمعین بنشیند، در این موقع، فردى از بین حضار درباره اشتباه خطیب، آغاز سخن كند و گفتهاش حق و بر وفق واقع باشد، اگر خطیب سخن او را پذیرفت و از انتقادش تشكر نمود، وظیفه انسانى و اسلامى خود را به درستى انجام داده و شایسته تقدیر است. اگر نتوانست انتقاد صحیح او را تحمل كند، خشمگین شود، حالت دفاع به خود بگیرد، و با بیان رسایى كه دارد، بر وى بتازد تا او را شكست دهد و مقابل مردم شرمندهاش نماید. این جدل، غیر مشروع و خصومتانگیز است و اسلام آن را ممنوع و ناروا شناخته است.
نه تنها در مودر اشتباه سخنران و انتقاد صحیح مستمع، لازم است خطیب سكوت كند و از جدال خوددارى نماید، بلكه اگر گفته خطیب بر حق باشد و سخن انتقاد كننده ناحق، باز هم اسلام توصیه مىكند كه خطیب سكوت كند و از بحث و جدل خوددارى نماید.
عن النبى صلى الله علیه و آله و سلم لا یستكمل عبد حقیقه الایمان حتى یدع المراء و الجدال و ان كان محقا.(1)
رسول اكرم (صلىالله و علیه و آله و سلم) فرموده است:
بندهاى كه مىخواهد ایمان خود را به حد كمال برساند، باید مراء و جدال را ترك گوید، اگر چه حق با او باشد.
در مجادلههاى خصومت انگیز، هر یك از طرفین بحث، به كشش غریزه حب ذات مىخواهد بر طرف مقابل پیروز گردد و او را شكست دهد. این خود از عوامل مهم خصومت و دشمنى است.
عن ابى الحسن الثالث (علیه السلام) قال المراء یفسد الصداقه القدیمه و یحلل العقده الوثیقه واقل ما فیه ان تكون فیه المغالبه و المغالبه اس اسباب القطبعه.(2)
امام هادى (علیه السلام) فرموده است: بحثها و جدلهاى خصومت بار، دوستىهاى كهن را تباه مىكند، پیمانهاى محكم را از میان مىبرد، و كمترین چیزى كه در این گونه مجادلهها وجود دارد، این است كه هر یك از طرفین بحث، مىخواهد بر دیگرى غلبه كند و این تمناى غلبه و پیروزى، خود، پایه و بنیان وسایل و اسباب جدایى است.
آقایان واعظ و خطبا، كه در جامعه شناخته شده و معروفاند باید همواره متوجه این نكته باشند كه بعضى از افراد، بیمار بحث و جدلاند، اینان، با آن كه به قدر كافى معلومات و اطلاعات دینى ندارند، لذت مىبرند از این كه به نام سؤال دینى، مطلبى را با عالمى در یمان بگذارند و با او بحث و جدل نمایند و سپس به دورغ یا راست، از پیروزى خود و شكست او در جامعه سخن بگویند.
خطباى دینى باید از بحث با این قبیل افراد بپرهیزند و خویشتن را به مراء و جدال غیر مشروع آلوده ننمایند.
هر چند در جامعه منعكس شود كه بر اثر فقدان معلومات، از بحث و گفت و گو شانه خالى نموده است این برنامه عاقلانه و مرضى حضرت بارى تعالى، مدلول روایاتى است كه از حضرت حسین بن على (علیه السلام) نقل شده است.
روى ان رجلا قال للحسین بن على بن ابیطالب علیهما السلام اجلس حتى نتناظر فى الدین فقال یا هذا انا بصیر بدینى مكشوف على هداى فان كنت جاهلا بدینك فاذهب فاطلبه مالى و للمهاراه و ان الشیطان لیوسوس للرجل و یناجیه و یقول ناظر الناس فى الدین لئلا یظنو بك العجز و الجهل.(3)
روایت شده است مردى به حضرت حسین (علیه السلام) گفت: بنشین تا در دین با هم مناظره و مباحثه نماییم. حضرت به وى فرمود: اى مرد، من به دین خود بصیرم و هدایتم بر آن آشكار است. اگر تو دین خود را نمىدانى، برو و آن را طلب كن. سپس فرمود: مرا با ممارات و مجادله چه كار. این شیطان است كه وسوسه مىكند و در ضمیر آدمى القا مىنماید و مىگوید در دین با مردم بحث و مناظره كن تا به تو گمان عجز و نادانى نبردند
پی نوشتها:
1 - محجه البیضاء، ج 5، ص 208.
2 - بحار، ج 75، ص 369.
3 - مستدركالوسائل، ج 2، ص 98.
منبع :سخن و سخنوری – محمد تقی فلسفی
تهیه و تنظیم: حوزه علمیه تبیان، محمد حسین امین