«خلاقیت» و اجرای برنامه های درسی
راهبردها
اشاره
اولین نکته ی حائز اهمیت در فراهم کردن شرایط و زمینه های ایجاد خلاقیت آن است که هیچ راه و روش یا توصیه ی سر راستی برای بروز خلاقیت وجود ندارد و هیچ دستور العملی نمی تواند به شما نشان دهد که چگونه قدم به قدم کاری نو را خلق کنید و یا چگونه کاری را انجام دهید که به خلاقیت منجر شود.
اولین دلیل این است که در اصل، راه و روش یا دستور العمل مشخصی وجود ندارد که پیشنهاد یا توصیه شود.
دوم این که دستور العمل یا راه حل، خود موجبات انجام کارهای تقلیدی و غیر خلاق را فراهم می سازد.
نکته ی قابل توجه دیگر این است که بهترین راه فراهم کردن زمینه های خلاقیت، انجام کارهای خلاق، نو و ابتکاری و در معرض دید قرار دادن شیوه های رفتاری خلاقانه است.
معلمان برای آن که دانش آموزان خلاق تربیت کنند، نخست باید خود در شیوه های یاددهی، خلاق باشند و الگوهای مجسم قابل پیروی را در معرض دید و فهم دانش آموزان قرار دهند.
اما خود معلمان چگونه می توانند در کارشان خلاق باشند و آیا آن ها هم خودشان به مدل و الگو نیاز ندارند؟
پاسخ به این سؤال، به طور حتم منفی است. معلمان عزیز، برای خلاق بودن، باید اطلاعات و دانش نظری خود را در موضوع و زمینه های خلاقیت زیاد کنند، یافته های ذهنی خود درباره ی فلسفه ی تعلیم و تربیت را ارتقا دهند، هدف های یاددهی را بر مبنای هدف های غایی آموزش و پرورش پی گیری کنند، «خلاقیت» را در صدر هدف های آموزش قرار دهند و فرایند یاددهی – یادگیری را خلاقانه هدایت کنند. آن چه مسلم است، این که معلمان هشیار و آگاه، با برنامه ریزی و با عزم راسخ در ایفای نقش اثر گذار خویش می توانند، هم خود به آموزش خلاق بپردازند و هم زمینه های ایجاد خلاقیت را برای دانش آموزان فراهم کنند.
خلاقیت بر مبنای نظریه های متعددی استوار است. یکی از آن ها، نظریه ی خلاقیت مبتنی بر الگوی «سرمایه گذاری» است که استرنبرگ و لوبارت در سال 1995 ارائه کرده اند.
آن ها معتقدند، افراد خلاق درست مثل سرمایه گذاران خوب عمل می کنند. چه طور؟ یعنی همان طور که سرمایه گذاران هشیار در دنیای تجارت، می کوشند ارزان بخرند و گران بفروشند، افراد خلاق نیز تلاش می کنند در دنیای ایده ها، از افکار و ایده هایی که کمتر مورد نظر دیگران است (ارزان) و به اصطلاح پیش پا افتاده است بهره بگیرند و با پروراندن و ابتکاری کردن آن ها، پدیده های نو را خلق کنند. این گونه تولیدات فکری، چون تازه و ابتکاری اند، ارزشمند می شوند و به ایده های گران قیمت تبدیل می گردند.
ایده های نو به طور معمول، در ابتدای عرضه و یا مطرح شدن، نامأنوس،حتی غیر عملی و گاهی احمقانه به نظر می رسند و تأیید نمی شوند. صاحبان این ایده ها نیز، غالباً در ابتدای امر، مورد تمسخر و استهزا قرار می گیرند، اما وقتی با تلاش و عزم راسخ به پی گیری ایده های خود می پردازند و به تولید «فکر بکر» می رسند، موجب شگفتی ناظران می شوند.
نکته ی سوم در موضوع خلاقیت، توجه معلمان محترم به همین نکته است که نسبت به هر گونه ابتکار از سوی دانش آموزان حساس باشند و هرگز راه حل های غیر معمول و خلاقانه ی آن ها را مورد تمسخر و استهزا قرار ندهند، از تشویق و تقدیرشان کوتاهی نکنند و آن ها را در ادامه دادن به شیوه های خلاقانه ترغیب کنند.
این مقاله، با معرفی 25 راهبرد در موضوع خلاقیت، اطلاعات لازم برای ورود به آن قلمرو را در اختیار علاقه مندان قرار می دهد.
ویژگی شاخص خلاقیت
در کل، خلاقیت را می توان در حوزه ی «گرایش» قلمداد کرد تا مقوله ای از «توانایی». شاهد این مدعا، کار کودکان به ویژه نقاشی و کاردستی آن ها در سنین قبل از دبستان است. بچه ها در این سنین، به ادامه ی کارهای ابتکاری گرایش دارند.
در کاربرد رنگ ها، ترسیم اشکال و تصاویر، و درست کردن کاردستی، کاملاً خلاق اند و دوست دارند به تصاویر ذهنی زیبای خود جامه عمل بپوشانند. همین کودکان، در سنین بالاتر، وقتی به طور مستمر در معرض بکن نکن های بزرگ ترها قرار می گیرند و خود را با سدهای تجویزی آموزشی مواجه می بینند، تغییر گرایش می دهند و تلاش های خود را بیشتر مصروف تحقق هدف های پیش ساخته ی بزرگ ترها می کنند. برای فراهم کردن زمینه های خلاقیت، باید گرایش به کسب سه نوع توانایی به شرح زیر را ترغیب کرد. ویژگی شاخص خلاقیت، گرایش به برقرار کردن تعادل میان این سه نوع توانایی است.
توانایی ترکیبی و تولیدی
داشتن این توانایی یعنی توانایی ترکیب و تولید، لازمه ی اولیه ی انجام هر نوع کار نو و ابتکاری است. این ویژگی عبارت است از توانایی تولید ایده های نو و جالب با استفاده از آموخته های پیشین. افراد خلاق می توانند به خوبی میان مؤلفه ها، ابعاد و زویای گوناگون پدیده ها ارتباط معنا دار پیدا کنند و از ترکیب آن ها به ایده های نو دست یابند. اشخاص غیر خلاق، به طور معمول و خود انگیخته، از عهده ی چنین کاری بر نمی آیند.
توانایی تحلیلی
این توانایی در واقع بخشی از توانایی تفکر انتقادی است. فردی که از توانایی تحلیلی برخوردار است، به خوبی می تواند ایده ها را تحلیل و ارزیابی کند و از این توانایی، برای خلق ایده های نو بهره ببرد. فرد خلاق هم چنین، با استفاده از همین توانایی، حتی درمرحله ی انجام کار مبتکرانه ی خود نیز به آزمون ایده ی خودش می پردازد.
توانایی عملی
این توانایی عبارت است از قابلیت ترجمان نظر به عمل، یعنی درست کردن اشیا یا پدید آوردن پدیده ها با استفاده از ایده های مجرد بکر. ایده های نو به خودی خود متضمن فایده و اثر نیستند. افراد خلاق در واقع با انجام کارهای خلاق، در عمل نشان می دهند که فکرشان بکر و ارزشمند بوده است.
برای خلاق بودن لازم است، میان سه توانایی ذکر شده یعنی توانایی ترکیبی، تحلیلی و عملی تعادل برقرار شود.
هر نوع عدم تعادل یا برخورداری از بعضی توانایی ها، هرگز به خلاقیت نمی انجامد. برای مثال، فردی که فقط از توانایی ترکیبی برخوردار است، امکان دارد در بسیاری از مواقع با استفاده از این توانایی، به ایده های نو و ابتکاری دست یابد، اما این فرد که از دو توانایی لازم دیگر بی بهره است، نمی تواند ایده های خود را به خوبی به عنوان ایده های نو تمیز دهد و یا اگر خود آن ها را تمیز دهد، قادر نیست ایده هایش را به دیگران بشناساند و معرفی کند. فرد دیگری که فقط توانایی تحلیلی دارد، ممکن است نقد بسیار خوبی باشد، اما هرگز نمی تواند از آن طریق به تولید ایده های نو بپردازد. از جانب دیگر، فردی که فقط در انجام کارهای عملی توانمند است، شاید بتواند با تولید الگویی، پیشرفت خوبی داشته باشد، اما نمی تواند کار خلاقانه و مبتکرانه داشته باشد و یا به تولیدی ابتکاری دست یابد.
هنر معلمان در این است که رشد هر سه نوع توانایی را در دانش آموزان، به طور متعادل و هم زمان مدنظر داشته باشند و زمینه های هر سه نوع رشد را برای آن ها فراهم کنند و دانش آموزان، باید هم بتوانند به خوبی ایده ها و واقعیت های یاد گرفته شده ی قبلی را به تناسب کنار هم قرار دهند. به عبارت دیگر، از شناخته ها و ناشناخته ها (شناخته های جدید) دست یابند، هم بتوانند وقایع موجود را به نقد و تحلیل ببرند و پدیده های پیش رو را به خوبی ارزیابی کنند وهم این که بتوانند ایده های ذهنی خود را به صورت ملموس، به عمل در آورند و چیزی نو بسازند.وظیفه ی معلمان در این راستا بس سنگین، امابسیار تأثیرگذاراست. آن چه در پی می آید، معرفی 25 راه یا راهبرد، برای فراهم کردن زمینه ها ایجاد خلاقیت است. شرح راهبردها در گنجایش این مقاله نمی گنجد:
راه های خلق خلاقیت
- 1- مدل دهی یا الگو دهی
- 2- لیاقت پروری و خودشناسی
- 3- ترغیب به طرح سؤال
- 4- ترغیب به تعریف و باز تعریف مسئله
- 5- ترغیب ایده پردازی و تصویر سازی ذهنی
- 6- بارور کردن افکار چند بعدی و تصور ایده های چند وجهی
- 7- ایجاد فرصت برای تفکر خلاق و ارائه ی ایده های نو
- 8- ارائه ی آموزش (یاددهی) خلاقانه و انجام سنجش تحصیلی مبتکرانه
- 9- ارج نهادن به ایده های نو و محصولات ابتکاری
- 10- ترغیب ریسک های معقول
- 11- چشم پوشی از درهم برهمی و نامنظمی
- 12- اجازه ی اشتباه کردن و درس گرفتن از اشتباه
- 13- شناسایی موانع و فائق آمدن بر آن ها
- 14- آموزش مسئولیت پذیری
- 15- ترغیب خود انضباطی
- 16- ارائه ی امتنان و قدردانی
- 17- شناساندن افراد خلاق و ارج نهادن به کار آن ها
- 18- ترغیب تشریک مساعی خلاق و همکاری های ابتکاری
- 19- توجه به نقطه نظرهای دیگران
- 20- شناخت شرایط محیطی
- 21- شور و هیجان برای انجام کار
- 22- جست و جوی محرک های مهّیج
- 23- انجام کار تا سر حد قدرت ممکن
- 24- بزرگ شدن و رشد به شیوه ای خلاق
- 25- گسترش دامنه ی خلاقیت و تبلیغ برای ایجاد آن.
مرکز یادگیری سایت تبیان
گردآوری: شکوفه باصری - تنظیم: یگانه داودی