تبیان، دستیار زندگی
شنیدن ودیدن واژه هایی همچون جهانی شدن،فتح فرهنگی،یکسان اندیشی و جنگ نرم،شاید برای بسیاری از ما تا حدودی تکراری باشد. اما یک واقعیت مهم در پس تمامی این مفاهیم و کلمات وجود دارد و آن زمینه سازی و بستر سازی برای وقوع و به تحقق پیوستن این موارد است. ناچاریم ک
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

من و تو و یک دنیا سرگرمی


اما دریچه تازه ای از تنوع در تلویزیون را می توان در شبکه من و تو مشاهده کرد. شبکه من و تو همانطور که گفته شده،شبیه به یک مجله تلویزیونی است و به پخش برنامه هایی که اغلب در قالب مستندهایی با موضوعات مختلف می باشند،می پردازد.


من و تو

شنیدن ودیدن واژه هایی همچون جهانی شدن،فتح فرهنگی،یکسان اندیشی و جنگ نرم،شاید برای بسیاری از ما تا حدودی تکراری باشد. اما یک واقعیت مهم در پس تمامی این مفاهیم و کلمات وجود دارد و آن زمینه سازی و بستر سازی برای وقوع و به تحقق پیوستن این موارد است. ناچاریم که باور کنیم که این ها تنها کلمه و عبارت نیستند.بلکه واقعیاتی هستند که به تدریج و به طرق مختلف در زندگی همه ما جریان یافته اند و حتی عده ای را با خود برده اند،بدون انکه مقاومتی از خود نشان داده باشند.عده ای هم متوجه وجود یک جریان نیستند و تصور می کنند تنها با سرگرمی هایی مواجه هستند که آنان را به بهتر گذراندن اوقات فراغتشان کمک می کند.

جهان امروز عصر ارتباطات است و فناوری ارتباطات به واسطه ابزاری قدرتمند همچون تلویزیون،به روند تاثیرگذاری و دستیابی به اهدافش،سرعت بالایی بخشیده است. تلویزیون در دنیای امروز هر کاری را انجام می دهد و با بهره گیری از قدرت جادویی اش به هر خواسته ای دست پیدا می کند. تلویزیون ابزاری پیچیده و جذاب است که قادر است هر روز دریچه تازه و متنوعی را به روی دیدگان مخاطب خویش،بگشاید.

اما دریچه تازه ای از تنوع در تلویزیون را می توان در شبکه من و تو مشاهده کرد. شبکه من و تو همانطور که گفته شده،شبیه به یک مجله تلویزیونی است و به پخش برنامه هایی که اغلب در قالب مستندهایی با موضوعات مختلف می باشند،می پردازد.

گفته می شود که این شبکه وابسته به شبکه تلویزیونی مرجان است و مرکز پخش برنامه های آن از شهر لندن می باشد. هرچند که در میان برنامه های این شبکه مضامین و پیام های مفید و مثبت نیز یافت می شوند اما آنچه مهم است کلیت یک ساختار و تاثیراتی است که بر جای می گذارد. آنچه مهم است مضامین و محتوایی است که در پس برنامه های این شبکه وجود دارد و پیام های مختلفی که از طریق برنامه های این شبکه دائما به مخاطب القاء می شود و معانی خاصی که از خلال پخش این نوع برنامه ها،بازتولید می شوند.

اشتباه نکنید.مقصود ما این نیست که منکر سرگرمی و لذت باشیم.انچه مهم است اینکه سرگرمی و لذت اگر از محدوده مشخص و حساب شده،خارج شود، اثرات زیانباری برای روح و روان ادمی به دنبال خواهد داشت

برای درک بهتر و ارائه مطلبی دقیق تر در رابطه با محتوا و مضامین برخی از برنامه های این شبکه،به تماشای برخی از این برنامه ها نشسته و سپس به تحلیل محتوای انها،پرداخته شد.

به طور مثال آنطور که از بررسی های کلی این شبکه به دست آمد بررسی برخی از مستندهای این شبکه بود که توسط خانمی به نام ندا تهیه و گزارش می شد.او ساکن لندن است و اغلب به تهیه برنامه هایی که معرف الگوهای مرسوم در خانواده های انگلیسی است،می پردازد.

به طور مثال در مستندی که در رابطه با کلاه های زنانه تهیه شده بود،این شخص به سراغ فردی رفته بود که سازنده کلاه های فانتزی و گران قیمت بود.این خانم با افتخار تک تک این کلاه ها را بر سر می گذاشت و درباره مواد و مصالحی که در ساخت هر کدام به کار رفته بود از مرد سازنده و طراح،سوال می کرد.مرد انگلیسی هم با افتخار توضیح می داد که یک کلاه از پر شتر مرغ و الیافت بزکوهی ساخته شده.سپس در مورد قیمت کلاه ها که بین 200 تا 500هزار تومان بود،صحبت می کردند و در این رابطه که برخی از این کلاه ها فقط یک عدد هستند و نظیری ندارند و همین امر موجب می شود تا دارنده این کلاه از احساس اعتماد به نفس و غرور خاصی در مجالس مهمانی و عروسی برخوردار باشد. از دیگر افتخارات تهیه کننده گزارش این بود که فرد سازنده کلاه،همان کسی است که برای مهمانیهای خاندان سلطنتی، کلاه می سازد.

من و تو

نکته جالب توجه در این گزارش بت وارگی کالا برای راوی این مستند بود.گویا این معانی به مخاطب منتقل می شد که داشتن چنین کالایی، غایت آرزوی انسان مدرنیته امروز است. گویا یک انسان قرار است احساس سربلندی و اعتماد به خویشتن را از کالایی دریافت کند که تنها از چند تکه الیاف و بال و پر پرندگان تهیه شده است.این حالت تنها زمانی اتفاق می افتد که نگرش ما به کالاهای موجود در دنیای اطرافمان،نگرشی بت واره باشد و چنین اشیایی را همانند بت، پرستش و ستایش کنیم. از طرف دیگر نگرش اومانیستی و انسان محوری است که موجب می شود تنها به دنبال برآورده سازی خواسته های نفسانی انسان باشیم و تنها مسئله مهم انسان و خواسته های او باشد.

برنامه دیگری که توسط همین خانم تهیه شده بود،همراهی با یک خانواده انگلیسی و اداب و رسوم خاص انها بود.صحبت در این باره که در فرهنگ آنها،غدا خوردن و یا نشستن بر سر میز غذا به چه صورت است.البته آشنایی با آداب ورسوم سایر ملت ها چیز بدی نیست.آنچه در خلال تماشای این تصاویر به ذهن متبادر می شود این است که به واقع فرهنگ غنی و پر نکته ایرانی چه کاستیهایی دارد که یک خانم ایرانی با شور و هیجان بسیار،به تبلیغ فرهنگ انگلیسی می پردازد.

مستند دیگری که مورد تحلیل قرار گرفت مربوط به موسس یک شرکت بزرگ تولید کننده لوازم ارایشی بود. این شرکت متعلق به خانمی بود که در دوران جوانی اش از تمکن مالی متوسطی برخوردار بود و دغدغه شاغل بودن زنان و اعمال حقوق انها برای او انگیزه مهمی در جهت تاسیس شرکتش،به شمار می امد.نکته قابل توجه پیام ها و نمادهای فمینیستی بود که به وفور در این مستند،دیده می شد.موسس این شرکت موفق به ایجاد شغل برای یک میلیون وششصد هزار زن در سرتاسر دنیا شده بود و این مایه مباهات او بود.

نکته جالب توجه در این گزارش بت وارگی کالا برای راوی این مستند بود.گویا این معانی به مخاطب منتقل می شد که داشتن چنین کالایی، غایت آرزوی انسان مدرنیته امروز است

آنچه بیان آن برای این نوشتار ضروری به نظر می رسد، اشاره به این مطلب است که به طور کلی توجه به خواسته ها و نیازهای نفسانی انسانی که بیشتر در جهت تفریح،سرگرمی و لذت است،محور ومبنای برنامه های این شبکه است.اشتباه نکنید.مقصود ما این نیست که منکر سرگرمی و لذت باشیم.انچه مهم است اینکه سرگرمی و لذت اگر از محدوده مشخص و حساب شده،خارج شود، اثرات زیانباری برای روح و روان ادمی به دنبال خواهد داشت. فراموش نکنیم که ما به این دنیا نیامده ایم که تمام افتخارمان این باشد که بهتر بخوریم و بهتر بپوشیم و بهتر تفریح کنیم.وجود آدمی و ارزش ادمی به تفکر و عقاید اوست. انسانی که مغزش از افکار درست و سنجیده و ارزشمند تهی باشد،نمی تواند فردی موفق و دارای زندگی سعادتمندانه باشد.

داستان پینوکیو را به خاطر بیاورید که پینوکیو،همان عروسک چوبی که دوست داشت شبیه آدم شود،وقتی بر قطار سرگرمی و تفریح،رهسپار سرزمین اسباب بازی ها شد،  پس از مدت زمانی کوتاه به الاغی تبدیل شد که گوش هایی دراز داشت و مجبور بود در خدمت دیگران و سواری دادن باشد. قصه امروز ما و رسانه نیز بی شباهت به قصه پینوکیو نیست.مراقب باشیم که توجه بیش از حد به مظاهر تفریح،لذت و سرگرمی نتیجه جالبی به دنبال نخواهد داشت. این ما هستیم که باید مصلحت اندیش خویش و خانواده خویش باشیم.من و تو باید به جستجوی حقیقتی رویم که بهترین ها را برایمان به دنبال داشته باشد.آنچه در شان واقعی وجود ماست.

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات تبیان