پابلو نرودا در یک نگاه
ریکاردو نفتالی ریس باسوآلت، با نام مستعار پابلو نرودا، شاعر و دیپلمات شیلیایی است که در سال ۱۹۰۴ و در شهر پارال چشم به جهان گشود. او نوزادی دوماهه بود که مادرش را از دست داد. نرودا از همان دوران کودکی و نوجوانی علاقه ی بسیاری به نوشتن داشت؛ علاقه ای که پدر نه تنها به آن بها نمی داد، بلکه با آن مخالفت نیز میکرد. مشوق او در این سنین، فردی بود با نام “گابریلا میسترال” که در سالهای بعد، جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کرد. هنگامی که پابلوی نوجوان به شانزده سالگی رسید، توانست مقالهای را در یک روزنامهی محلی منتشر کند و همین اتفاق برای او نقطهی پرشی بود.با ورود به دانشگاه، مجموعهای از اشعارش را چاپ کرد و با شاعران و نویسندگان بیش تری نشست و برخاست کرد. او در دوران جنگ داخلی اسپانیا، به طور جدی وارد عرصهی سیاست شد. به دلیل انجام فعالیتهای سیاسی، در سال ۱۹۴۹ سوار بر اسب، از مرز فرار کرد و به آرژانتین پناه برد. در سالهای دههی ۱۹۵۰ به وطن بازگشت و سیاستهای امریکا و جنگ ویتنام را به باد انتقاد گرفت. نرودا در سال ۱۹۷۰ نامزد ریاست جمهوری شد، اما خود وی از ” سالوادور آلنده” حمایت کرد. آلنده، رئیس جمهور شیلی شد و نرودا نیز در مقام سفیر شیلی در پاریس به فعالیتهایش ادامه داد.
نرودا در سال ۱۹۷۱ جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کرد. درونمایهی بسیاری از اشعار و آثارش، عشق است. عشق به همسرش، به وطن و هم وطنانش، به طبیعت و به آدمی. سرانجام در سال ۱۹۷۳ و در ۶۹ سالگی بر اثر سرطان پروستات چشم از جهان فرو بست. امروز، پس از گذشت سالها از مرگ وی، هنوز هم اشعارش طنین انداز صلح و عشق در جهان هستند.
برخی از آثار وی عبارتند از:
من هستم
خاطرات من
ما بسیاریم
اشعار تکمیلی
اقامت بر روی زمین
سرودهای همگانی
بیست سرود عاشقانه و یک غم آوا
آوای جهانی
تاریک و روشنا
یادبودهای جزیره سیاه
بخش کودک و نوجوان تبیان
منبع:هد هد(سمیرا قاسمی)
مطالب مرتبط: