خطر برداشت خودخواسته و سلیقه ای از روایات
نقد و بررسی مستند ظهور بسیار نزدیک است(23)
پس از بیان اجمالی نقاط قوت مستند «ظهور بسیار نزدیک است»، نقاط ضعف این مجموعه آغاز گردید که در قسمت اول یعنی نقد بنیادی به 12 نقطه ضعف اساسی و ریشه ای اشاره شد.
نقاط ضعف مستند ظهور بسیار نزدیک است(2) مهمترین منبع روایی نشانه ظهور(6) تحلیلهای غلط در مستند ظهور(7) اعتبارسنجی منابع روایی نشانه ظهور(8) منابع اصلی نشانهشناسی ظهور (9) |
علت تحریف کنندگان روایات ظهور (12)
نشانه های متصل و منفصل ظهور (13)
دلایل توقیتی بودن مستند ظهور (16)
تطبیق در امر ظهور حرام است! (18)
مصداق تراشی و تطبیق سازی ممنوع!(20)
حال نوبت به برخی از نقاط مصداقی رسیده که با عنوان نقد علمی مطرح خواهد شد:
ب ـ نقد علمی
در بخش اول از نقد این مستند، به اجمال به برخی از نقاط قوت این برنامه پرداخته شد و در بخش دوم نقاط ضعف آن در دو قسمت پی گرفته شد. ابتدا به نکاتی که ریشه ای بود و به صورت اساسی با موضوع مهدویت در ارتباط بود پرداختیم و اکنون به نکاتی که به صورت مستقیم با خود این مستند در ارتباط است در قالب نقد علمی خواهیم پرداخت:
1ـ برداشت خودخواسته، سلیقه ای و ابزاری از روایات
همانگونه که تفسیر به رای در مورد قرآن، خطرناک است و آتش جهنم را در پی خواهد داشت (التوحید شیخ صدوق، ص 90)، برداشت های خودسرانه و سلیقه ای از روایات نیز پیامدهای ناشایست دنیوی و اخروی فراوانی را با خود خواهد آورد.
جرات اظهار نظر در مورد روایات، خطری است که گاه با تفسیر به رای قرآن برابری می کند. چراکه در هر دو مورد، این دین خدا است که مطابق هوای نفس انسان تفسیر می شود و افکار عمومی را به ناکجا آباد راهنمایی می کند.
تفسیر به رای و برداشت سلیقه ای از روایات، در واقع بازیچه قرار دادن گزاره های دینی برای بر مسند نشاندن یک اعتقاد خودخواسته است. البته باید دانست که چنین روشی نوپدید نیست و پیشینه اش به دوران خود معصومان باز می گردد. از امام صادق علیه السلام نقل شده که می فرماید:
«إِنِّی أُحَدِّثُ أَحَدَهُمْ بِالْحَدِیثِ فَلَا یَخْرُجُ مِنْ عِنْدِی حَتَّى یَتَأَوَّلَهُ عَلَى غَیْرِ تَأْوِیلِهِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ لَا یَطْلُبُونَ بِحَدِیثِنَا وَ بِحُبِّنَا مَا عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّمَا یَطْلُبُونَ الدُّنْیَا ...» (رجال كشی، ص 135)
من برای یکی از آنها حدیثی می گویم. اما او هنوز از نزد من نرفته است که همان حدیث را به غیر معنای حقیقی آن، برمی گرداند (و معنی می کند). دلیل این کار آنها این است که آنها از حدیث ما و از محبت ما خشنودی خدا را نمی جویند بلکه در پی دنیا هستند.»
با ابراز تاسف باید گفت که چنین کاری در این مستند نیز صورت پذیرفته است و برخی از روایات، متناسب با هدف خودخواسته فیلم، ترجمه شده است که در ادامه به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره خواهد شد:
ـ در زمان 12:35 روایتی از امیر مومنان نقل می شود:
«و نَفَثَت النَّوافِث و هَجَمَ الوَاثِب»(خطبة البیان)؛ و دمندگان بدمند (ساحران سحر کنند) و یورش برنده هجوم آورد.
اما این عبارت به دلیل آنکه بتواند تطبیقی بر حوادث عراق باشد و حمله هواپیماهای شکاری آمریکا بر این کشور را تداعی کند، چنین ترجمه شده است:
«و شکافنده ها بشکافند و پیش روند و تیز پروازان حمله کنند.»
ـ در زمان 21:20 ترجمه روایتی از پیامبر خدا نقل شده و محتوای آن با «انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی ره» تطبیق داده شده است. متن روایتی که در این فیلم آمده این است که:
«در آخر الزمان گروهی از شیعیان علی علیه السلام می آیند که به واسطه روح الله دلهایشان به هم نزدیک می گردد.»
هر کس که چنین روایتی را بشنود خواهد گفت که ما در هیچ یک از قرون گذشته رهبری با نام روح الله نداشته ایم. بنابراین بی شک مقصود این روایت حضرت امام است.
اما با نقل اصل روایت خواهیم فهمید که چه اتفاق شگفتی در این ترجمه رخ داده است. علامه مجلسی این روایت را در کتاب بحارالانوار، ج 65، ص 139 چنین آورده است:
روزی رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در میان برخی از اصحابشان فرمودند:
«إِنَّ عَنْ یَمِینِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ قَوْماً مِنَّا عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ ثِیَابُهُمْ مِنْ نُورٍ تَغْشَى وُجُوهُهُمْ أَبْصَارَ النَّاظِرِینَ دُونَهُمْ»؛ «همانا گروهی از ما از جانب راست خداوند یا از جانب راست عرش، بر منبرهایی از نور قرار خواهند گرفت که صورت هایشان از نور و لباس هایشان از نور است ...»
ابوبکر، زبیر و عبدالرحمان هر یک به صورت جداگانه از پیامبر پرسیدن که آنها چه کسانی هستند؟ اما حضرت پاسخی نداد تا اینکه علی علیه السلام پرسید. پیامبر خدا فرمود:
«هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِرَوْحِ اللَّهِ عَلَى غَیْرِ أَنْسَابٍ وَ لَا أَمْوَالٍ أُولَئِكَ شِیعَتُكَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ یَا عَلِیُّ»؛ آنها گروهی هستند كه به خاطر رحمت خدا با هم دوستى می كنند و دوستیشان بر پایه نژاد و مال نیست. یا على، آنها شیعیان تو هستند و تو پیشواى آنهائى.
چند نکته در مورد این روایت گفتنی است:
اولا: «روح الله» در این عبارت، اسم خاص یا نام یک شخصیت نیست؛ بلکه آنچنانکه علامه مجلسی هم در ذیل روایت توضیح داده، به معنای «رحمت الهی» است. این نکته را هم از قراینی که در همین روایت وجود دارد، می توان فهمید و هم از روایات فراوانی که در باب دوستی و برادری وارد شده، می توان درک کرد.. بنابراین به هیچ وجه «روح الله» نمی تواند اشاره به فردی خاص داشته باشد.
ثانیا: در هیچ کجای این روایت، عبارتی که گویای «آخر الزمان» باشد، دیده نمی شود؛ بلکه این روایت گویای آن است که شیعیان در هر زمانی خالصانه به هم محبت می ورزند. بنابراین این روایت هیچ ارتباطی با آخر الزمان و یا آستانه ظهور ندارد.
ثالثا: علامه مجلسی این روایت را از کتاب «بشارة المصطفى» نقل کرده است. با مراجعه به این کتاب خواهیم دید که همین فراز به گونه دیگری ضبط شده است:
«هم قوم تحاربوا بورع الله» (بشارة المصطفی، ص 163)؛ «آنها گروهی هستند که با (سلاح) تقوای الهی می جنگند.»
ـ در زمان 25:33 ترجمه روایتی از امام باقر علیه السلام این چنین نقل شده است:
«جوانمردی از بنی هاشم از خراسان با پرچم های سیاه قیام می کند که بر دست راستش نشانه ای دارد.»
اما اصل این روایت، چنین است:
«یخرج شابّ من بنی هاشم بكفه الیمنى خال و یأتى من خراسان برایات سود ...» (کتاب الفتن، نعیم بن حماد، ص 189)
بنابراین در این روایت، یکی از ویژگی های مطرح شده برای سید خراسانی، «شابّ» به معنای جوان است که هیچ ارتباطی با معنای «جوانمرد» ندارد. آری، واژه «فتی» در زبان عربی به معنای «جوانمرد» هم آمده، اما در این روایت تنها از واژه «شابّ» استفاده شده که هیچ ارتباطی با ترجمه مذکور ندارد.
ـ مجری برنامه در زمان 28:00 می گوید:
«یکی دیگر از صفات سید خراسانی شاب است. شاب در فرهنگ و لغت عربی علاوه بر افراد جوان، به دارندگان نیروی جوانی، طراوت و سرزندگی نیز اطلاق می شود. همچنین کلمه فتی به معنای جوانمرد نیز به کار می رود.»
اما همانطور که گفتیم واژه «شابّ» به معنای جوان است و ارتباطی با چنین ترجمه هایی ندارد. البته ممکن است که این واژه به صورت مجاز در معنای گفته شده به کار رود اما برداشت چنین معنایی از روایت باید همراه با قرینه باشد که در این روایت و حتی دیگر روایات خراسانی چنین قرینه ای وجود ندارد.
درست همین ویژگی در مورد شعیب بن صالح نیز مطرح گردیده (زمان 1:00:05) که دیگر لازم به توضیح نیست.
ـ در زمان 56:55 در مورد ویژگی های شعیب بن صالح از زبان روایات سخن به میان می آید که یکی از ویژگی ها مطرح شده این است که «نام مستعار وی شعیب بن صالح» می باشد.
مجری برنامه در ادامه (زمان 58:28)، برای اینکه ثابت کند، شعیب، نامی رمز گونه برای این شخصیت است و نام اصلی نیست، چنین می گوید:
«شعیب از نظر فرهنگ و لغت عربی از ریشه شعب، به معنای مردمی و محبوب است.»
اما باید گفت که در هیچ روایتی از مجموعه روایات نشانه های ظهور، حتی قرینه ای کوچک و احتمالی هم وجود ندارد که شعیب بن صالح را نام مستعار این شخصیت نشان دهد. گذشته از آنکه «شعیب» به معنای «قبیله و یا درّه کوچک» است (المفردات، ص 455) و هیچ ارتباطی با معنای یاد شده ندارد. بنابراین «مردمی و محبوب بودن» یک معنای خودساخته برای این واژه است.
ـ یکی از ویژگی هایی که در روایات برای شعیب بن صالح مطرح شده این است که وی از قبیله بنی تمیم می باشد. اما توجیه عجیب این برنامه برای تطبیق این ویژگی با شخصیت خودخواسته، بسیار شگفت آور است. مجری برنامه در زمان 57:55 می گوید:«روایات، شعیب را از بنی تمیم می داند. بنی تمیم، یکی از طوایف بزرگ صدر اسلام بود که پس از مهاجرت به ایران در اقوام ایرانی جذب شده و اکنون جز چند روستای کوچک در خوزستان و اطراف مشهد، ردّ پایی از آنان در دسترس نیست. محققین اعتقاد دارند که با توجه به حذف این قبیله در جامعه ایرانی، اینک مراد از قبیله بنی تمیم، جامعه اسلامی و یا محرومان و یا مستضعفان گمنام و بی نشان است.»
حال فرض کنید که اگر مصداق از پیش تعیین شده شعیب در دیدگاه سازندگان این فیلم، فردی از اهالی خوزستان و یا خراسان باشد، چه جملاتی برای توجیه آن خواهد آمد. آیا در چنین شرایطی نخواهند گفت که روایات به وضوح، حسب و نسب شعیب را معرفی کرده است؟
سیدمصطفی بهشتی بخش مهدویت تبیان