گفتگوی تبیان با رئیس پژوهشگاه رویان
قسمت دوم: بانک سلول های بنیادی
تبیان: آقای دکترگورابی لطفاً برای ما توضیحاتی در مورد بانک خون بند ناف و اهدافی که این بانک به صورت خصوصی و عمومی دنبال می کند بدهید.
*** با توجه به اینکه پیوند سلول های بنیادی خون بند ناف از اوایل دهه ی 90 شروع شد و سابقه ی خیلی خوب برای درمان بیماری ها با استفاده از سلول های بنیادی خون بند ناف وجود دارد. بنابراین یک منبع خوب است که می تواند در اختیار بیماران قرار گیرد. تا پیش از این از کل مغز استخوان برای درمان استفاده می کردند. ولی در این برهه از زمان سلول های بنیادی خون بند ناف، که تهیه ی آن نسبت به روش هایی که مغز استخوان تهیه می شود روش راحت تری بود، شناخته شده و به عرصه ی درمان راه پیدا کرد، چراکه محصول یک ماده ی دور ریز است که اکنون می توان یک استفاده ی خوب و بهینه از آن کرد. بنابراین موضوع کار این بود که ما بتوانیم از سلول های بنیادی خون بند ناف استفاده درمانی کنیم.
حسن این سلول ها نسبت به سلول های بنیادی جنینی در این است که می توان از آنها در درمان بیماری های استفاده کرد . این درست است که پتانسل تمایزی سلول های خون بند ناف نسبت به سلول های بنیادی جنینی کمتر است. سلول های بنیادی جنینی خیلی پرتوان هستند اما سلول های خون بند ناف توانشان کمتر است، ولی سلول های بنیادی جنینی به خاطر مشکلاتی که دارد به طور کامل نتوانسته ایم که برای درمان مورد استفاده قرار دهیم و در تمام دنیا صرفاً یک کارآزمایی بالینی را اداره ی غذا و داروی آمریکا (FDA) اجازه داده است که با استفاده از سلول های بنیادی جنین صورت گیرد و هیچ کارآزمایی بالینی دیگری که با درمان بیماری انسان ارتباط داشته باشد وجود نداشته است. درمان با سلول های خون بند ناف مشکلات کار با سلول های بنیادی جنینی را ندارند و به خوبی می توان از آن استفاده کرد. بنابراین استفاده از این سلول های بنیادی مد نظر قرار گرفت. برای راه اندازی این کار دو راه وجود داشت؛ اینکه ما منتظر بمانیم تا بودجه ای از طرف دولت به ما برسد و روش دیگر این است که با کمک خود مردم این کار را انجام دهیم. به این دلیل بانک خون بند ناف خصوصی تشکیل شده که احساس کردیم می توان با کمک خود مردم این منابع در کشور تامین شود. یعنی هر کسی که مایل است خون بند ناف نوزاد خودش را به ما بسپرد، ما جداسازی کنیم و سلول های بنیادی آن را با روش علمی نگهدار کنیم و زمانی که مورد نیاز خودشان یا بستگانشان بود مورد استفاده قرار گیرد. در کنار این سعی کردیم که این افراد را در یک کار خیر هم شریک کنیم به این صورت که اگر بیمار از بیرون مجموعه ی خانواده فرد نیاز به اهدای خون بند ناف کرد به آنها معرفی کنیم و اگر رضایت داشتند اهدا کنند و یا آن فرد با پرداخت هزینه از ذخیره ی آنها استفاده کند. به نوعی ما این بانک را با هزینه ی خود مردم و برای مردم تاسیس کردیم. اکنون ما بیش از بیست هزار خون بند ناف را به صورت آماده رد بانک داریم که با مجوز خود افرادی که آن را به ما سپرده اند قابل بهره برداری است.
راه دیگر این بود که به صورت عمومی هم این بانک را تشکیل دهیم تا بیمارانی که به خون بند ناف احتیاج داردند بتوانند از آن استفاده کنند. برای این منظور در شروع کار دولت بودجه ای را برای خرید تجهیزات اختصاص دارد و تجهیزات آماده شد. ولی متاسفانه بودجه ای بابت فیریز و نگهداری داده نشد. با این حال ما این کار را انجام دادیم. در بانک عمومی هم الان بیش از 3 هزار خون جمع آوری کردیم که مشخصات بافتی آنها هم معلوم است و می توانیم برای درمان بیماری در اختیار مردم قرار بدهیم. من معتقدم که بخش خصوصی را با نگرش خوب می توان نگاه کرد چرا که مردم ما مردم خیر خواه و خیری هستند و به طور مسلم اگر با این موضوع روبرو شوند با کسی که بیماری صعب العلاجی دارد و نیاز به سپرده ی آنها دارد در اختیارش قرار می دهند. و ما هم متعهد می شویم که در صورتی که فرد اهدا کننده دچار مشکلی شد و نیاز پیدا کرد، ما از محل بانک عمومی آن را تامین کنیم. این یک چرخه ای در کشور ایجاد می کند که به نظر من خوب است و نباید این کار را به این دلیل که از فرد پول دریافت می شود نکوهش کرد. سپرده ی خون بند ناف مثل بیمه ای برای خانواده می ماند. شما ممکن است برای بیمه ی بدنه ی اتوموبیل چندین سال هزینه پرداخت کنید و هیچ وقت هم به آن نیاز پیدا نکنی. از سوی دیگر شاید با یک تصادف مبلغی بیشتر از آنچه که بابت بیمه پرداخت کرده ای را از طریق بیمه دریافت کنی. چنین استدلالی اینجا هم مطرح است. اگر شما یک بیماری درمان نشدنی داشته باشید، نیاز به خون بند ناف پیدا کنید و بخواهید آن را از خارج از کشور تامین کنید، می بایست 30 تا 40 هزار دلار پرداخت کنید. در حالی که اگر خون بند ناف نوزادتان را با هزینه ی شخصی در بانک اینجا فریز کنید، با حدود 800 هزار تومان سپرده گشایی انجام می شود و سالی 100 هزار تومان هزینه ی نگهدار پرداخت می کنید. در طول 20 سال مجموع هزینه های پرداختی شما دو میلیون و هشتصد هزار تومان خواهد بود. پس شما اگر به لحاظ اقتصادی هم مقایسه کنید، این کار با صرفه خواهد بود.
تبیان : به چه ترتیب افراد می توانند در بانک خون بند ناف عضو شوند؟ آیا جایگاه خاصی وجود دارد برای اینکه این افراد مراجعه کنند؟
*** ما برای بانک خصوصی خیلی تبلیغ نمی کنیم، چراکه عده ای می گویند شما می خواهید افراد جامعه را گمراه کنید که این سلول ها خیلی خوب مورد استفاده قرار می گیرد. سیاست ما از ابتدا این بوده که مزایا و معایب کار را به اطلاع فرد برسانیم، و تبلیغی اگر صورت گیرد صرفاً جهت اطلاع رسانی است. خوشبختانه اکنون خیلی از مردم نسبت به این موضوع آگاهی دارند، که یا از افراد دیگر شنیده اند و یا با دنبال کردن موضوع علمی در سایت ها نحوه عضو شدن را دریافته اند.
در زمینه ی بانک خون عمومی هم ما خیلی نمی توانیم تبلیغ کنیم ولی مردم را به اهدای خون بند ناف نوزادشان تشویق می کنیم. در بیمارستان های خاصی افرادی را مامور کردیم که در این زمینه مشاوره بدهند و سابقه ی پزشکی خوبی را از خانواده ی اهدا کننده جمع آوری کنند، سپس مورد آزمایش قرار دهیم، تا در نهایت بتوانیم از این منبع استفاده کنیم.
قاعدتاً باید بتوانیم از اقوام مختلف این بافت را فراهم کنیم چراکه مشخصات بافتی افراد در بین اقوام مختلف ترک، کرد و لر ممکن است به لحاظ خصوصیات بافتی (HAL) با هم متفاوت باشند. ظرفیتی را که ما برای بانک خون بند ناف عمومی در نظر گرفته ایم، ده هزار خون بند ناف است. اگر بخواهیم که با درصد خوبی به بیماران خدمات بدهیم، یعنی اگر بیماری مراجعه کرد بتوان از بین ذخایر یک خون بند ناف مناسب را برایش پیدا کنیم، بایستی که ترکیب جمعیتی که از آن بانک خون بند ناف را تهیه کرده ایم متفاوت باشد و ترکیب مناسب و متعادل باشد. به همین خاطر ما برآنیم تا در خیلی از شهرستان ها بتوانیم افراد اهدا کننده ای را پیدا کنیم و از آنها این بافت را تهیه کنیم تا بانک ما بانک مناسب و متنوعی باشد. در زمینه ی بانک عمومی خون بند ناف، همکاران ما در بیمارستان شریعتی، بخش پیوند مغز استخوان نیز بانکی دارند که به فراخور حال خودشان تعدادی نمونه جمع آوری کرده اند. همچنین سازمان انتقال خون هم به تازگی مرکزشان را افتتاح کرده اند و آنها هم تلاش می کنند که این سلول ها را فراهم کنند. به این ترتیب ما امیدواریم که در مجموع یک منبع خوب را برای درمان بیماران نیازمند به این سلول ها فراهم کنیم. وقتی که بانک عمومی به یک وضعیت خوبی رسید که منابع و ذخایرش برای بیماران ایرانی کافی بود، می توان بانک خصوصی را تعطیل کرد و یا صرفاً برای افرادی که مشکلات خاصی را در خانواده هایشان دارند اختصاص داد. در حال حاضر نیز ما بانک خصوصی را موظف کردیم که در صورتی که خانواده ای وجود دارد که برای مثال فرزندی با بیماری صعب العلاجی دارد و الان نوزادی در این خانواده به دنیا می آید که ممکن است خون بند ناف آن به درد فرزند قبلی بخورد، در اختیارشان تسهیلات بگذارند و به لحاظ مالی هم به آنها کمک شود تا این سپرده حتماً فراهم شود چراکه فردی بالقوه در انتظار استفاده از این بافت است.
تبیان : تلخترین خاطراتتان در سالهایی که در پژوهشکده رویان بودید؟
*** خوب، تلخترین دوران موقعی بود که دکتر کاظمی را از دست دادیم. هیچ وقت از ذهن بچههای ما پاک نمیشود و چیز عجیب که هست این است که فکر میکنم همین دیروز بوده و هیچ وقت این غم فراغ از ذهن همکاران ما پاک نمیشود. شاید شیرینترینش هم این باشد که بچههایی که دکتر کاظمی را از دست دادهاند راه را همچنان ادامه میدهند و با همان قوت و قدرتی که او میخواست دارند جلو میروند و این برای ما نکته ی خیلی مهمی است که میتواند برای کارهای ما خیلی پیش برنده باشد. بچههایی که اینجا هستند خیلیها پدر و مادر و عزیزترین کسانشان را از دست دادهاند ولی همیشه در محیط کار یاد و خاطره دکتر کاظمی را فراموش نمیکنند چون به آنها انگیزه میدهد؛ به عنوان یک موتوری است که آنها را رو به جلو حرکت میدهد. برای آن مرحوم هم این طور خواهد بود که یک باقیات الصالحاتی به جا گذاشته شده که این قدر اثر بخش میتواند باشد. ما همیشه اینجا وحشت و ترسی که داریم این بود که نکند نتوانیم ادا کننده دینی باشیم که از جانب مرحوم دکتر کاظمی بر گردنمان است.
تبیان : آرزویی که داشتید و محقق شد و آرزویی که دوست دارید به آن برسید؟*** به دنیا آمدن موجود شبیهسازی شده از آرزوی های دکتر بود. زمانی که ایشان زنده بودند یکی دو مرتبه ما در گوسفندانمان حاملگی داشتیم ولی هر کدامش به دلیلی سقط شده بود. در چهره دکتر کاظمی غمی دیده میشد ناشی از اینکه چرا این کار به نتیجه نرسید. بعد از اینکه ما دکتر را از دست دادیم آرزو داشتیم، پروژه ی شبیه سازی و به دنیا آمدن موجود شبیهسازی شده را که از آرزوهای دکتر بود به انجام برسانیم. وقتی این اتفاق افتاد و توانستیم این کار را با موفقیت به پایان برسانیم برای ما خیلی لحظه شیرینی بود.
خیلی از مواقع بیماری که خیلی سخت دچار ناباروریست و نمیتوانی درمانش کنی از مراکز دیگر مراجعه میکنند و اینها خوشبختانه اینجا مورد درمان قرار میگیرند. این باعث شادی کادر ما میشود. اینها همه برای ما لحظات شادی را ایجاد میکند. تشکر میکنم از شما و مردم عزیزمان که همیشه مشوق ما بودهاند و منتظر هستند که خبرهای جدید رویان را بشنوند. بدانند که در رویان همیشه حرکت وجود دارد. حالا ممکن است در برههای از زمان نتایجی که ما به دست میآوریم نتایجی نباشد که خیلی به درد رسانه ای شدن بخورد. الآن این را میتوانم به شما بگویم که تحقیقاتی در رویان صورت میگیرد که در رده نخست جهان است؛ منتها اینها حتی اگر نتیجه هم بدهد گفتنش به درد مردم نمیخورد. وقتی به درد مردم میخورد که به این نتیجه برسی که بتوانی قدمی برداری که آن را به سمت آنچه مردم نیازمندش هستند هدایت کنی. الآن شما تحقیق میکنی که دانش لازم را نسبت به یک موضوع کسب کنی و بعد وقتی به این دانش رسیدی میدانی که قدمهای بعدی است که میتواند به جایی برسد که دردی از مردم دوا کند. و این خیلی به نظر من خوب است. بنابر این اگر خبری از ما نمیشنوید این طور نیست که ما کاری نمیکنیم، محققین ما کار میکنند و اگر روزی خلل و سستی در ایشان بوجود بیاید خود اولین کسی هستند که منتقد خودشان هستند و انتقاد میکنند که چرا کارمان جلو نمیرود. الآن خوشبختانه به این بلوغ کاری رسیدهاند که دارند کارهایی را انجام می دهند که دنیا روی آن نظر دارد و به آن توجه دارد و وقتی محققان خارجی میبینند که یک چنین کارهایی دارد در کشور صورت میگیرد واقعاً مورد توجهشان است و تعجب میکنند. حتی خلاف خواست دولتهایشان با ما همکاری میکنند برای اینکه در کارهای تحقیقاتی ما شریک باشند و این خیلی ارزشمند است. به نظرم میرسد که همین میتواند آینده درخشانی را برای این پژوهشگاه و کشور رقم بزند و خبرهای خوبی را در آینده شاهد باشیم که مردم هم از آن خوشحال باشند.
سمانه سادات عنایتی
بخش دانش و زندگی تبیان
مطالب مرتبط:
سلول های بنیادی و فناوری بن یاخته
حساب سپرده ی سلولی خون بند ناف
تولد رویان به یاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی
سلول درمانی در پژوهشگاه رویان معرفی پژوهشگاه رویان (قسمت اول)