الگوهای پولکی می خواهم یا ...؟!
یكی از كارهای مهمی كه آمریكاییها در این حوزه انجام دادهاند، تركیب information و entertainment و تشكیل پدیدهای به نام infotainment ، تركیبی از "تفریح و خبرگویی" است. آمریكا پیش از هر چیز، سعی دارد "امپراطوری ذهنی" خود را گسترش داده و كنترل مغزها را به دست بگیرد تا در نتیجه كنترل فرهنگ، اقتصاد و سیاست شكل بگیرد.
پیشرفت در عرصه رسانه ها در عصر حاضر به گونه ای در حال گسترش است که هر فردی با سهولت و سرعت می تواند افکار و نظرات خود را در میان مخاطبان منتشر کند. این سهولت و سرعت، گرچه از از نظر برخی به توسعه جریان آزاد اطلاعات منجر شده و آن را گسترش داده است؛ اما در عمل، وابستگی کمپانی های بزرگ رسانه یی به بنگاه های سرمایه داری بزرگ باعث شده است رسانه ها همچنان بر طبل منافع مالکان و سرمایه داران خود بکوبند.
در واقع دنیای مدرن امروز نیز ابزارها و آداب خود را برای برقراری توازن و برتری در عرصه رقابت دارد و در این میان رسانه تقریبا در تمامی عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی مهمترین ابزار تبلیغ و برتری به شمار می رود.
کنترل ذهن من در دست کیست؟
اگر استعمار در شكل گذشته خود به كشورها لشكركشی می كرد، نیروی نظامی اعزام می كرد و حاكمان كشورها را بر تخت می نشاند و آسوده خاطر بود كه مردم نقش چندانی در تصمیم گیری ها ندارند و در اختیار داشتن حاكم به معنای در اختیار داشتن تمام منابع و امكانات كشورها بود؛ امروز در جهانی زندگی می كنیم كه مردم در آن نقش پیدا كرده و جلب نظر افكار عمومی، ابزار مهم سلطه گری محسوب می شود. در واقع در دوره جدید مهمترین ابزار برتری، تسلط بر ذهن ها و افكار عمومی مردم جوامع مختلف بوده و در این میان تبلیغات و جلب نظر مردم، راهی برای نفوذ در كشورها و در كنار آن، كسب منافع كلان مادی است.تبلیغ انواع پوشاك و غذاها با ماركهای جذاب غربی، الگوسازی برای پوشیدن لباس های مد روز برای زنان و مردان، الگوسازی در زمینه مدلهای جدید مو و تبلیغ انواع غذاهای غربی با طعم ها و اشكال زیبا و جذاب، اكنون، یكی از روشهای مهم و البته پیچیده جذب مخاطب و جلب نظر مردم و بویژه جوانان در كشورهای مختلف است كه غرب با در اختیار داشتن غول های رسانه یی به بهترین شكل ممكن از این الگو استفاده می كند.
البته این سبک از الگوسازی رسانه یی و بهره گیری و سودجویی مادی از طریق آن، در طول تاریخ وجود داشته است؛ اما امروز مصداقها و روشهای آن علمیتر شده و به دلیل توانایی رسانه، با قدرت بیشتری از آن استفاده میشود
البته این سبک از الگوسازی رسانه یی و بهره گیری و سودجویی مادی از طریق آن، در طول تاریخ وجود داشته است؛ اما امروز مصداقها و روشهای آن علمیتر شده و به دلیل توانایی رسانه، با قدرت بیشتری از آن استفاده میشود. در دنیای مجازی امروز، رسانه ها با ایجاد جاذبههای كاذب، نمادسازی، اسطورهسازی و خلق ارزشهای جدید از احساسات جامعه هدف نهایت استفاده را می کنند.
از مدیریت احاسات تا خود فرببی
به بیان دیگر مدیریت احساسات یك ركن مهم در مهندسی جنگ نرم به حساب میآید. در مدیریت احساسات، تلاش میشود از احساسات و عواطف جامعه هدف به عنوان پلی برای نفوذ در افكار و اندیشهها برای ایجاد تغییر و دگرگونی در باورها استفاده شود.گاهی اوقات عملیات روانی دیگران آنقدر جذاب است كه فرد به سرعت دچار خودفریبی میشود و حاضر نیست توجه كند كه مثلا چرا در فیلم هریپاتر، وقتی قرار است او با زنی چینی ازدواج كند، ناگهان آن شخص حذف و فردی اروپایی جایگزینش میشود(زیرا از نظر آمریكاییها زمانی كه كشوری مانند چین از لحاظ اقتصادی به سرعت رو به رشد است، نباید به یك الگو تبدیل شود) یا در فیلم سینمایی ماتریكس اینگونه القا میشود كه دنیا، دنیایی مجازی و ماتریكسی است كه تنها گروه اندكی در آن، زنده و واقعی و درصدد نجات یك شهر یا مركز به نام زاین یا صهیون هستند، یعنی تمامی دنیا در مسیری اشتباه و خوابی ویژه بوده و گروه زندهای كه میخواهند دنیا را نجات دهند، صهیون هستند یا اینکه اغلب شخصیتهای كارتونی که الگوهای فرزندان ما هستند، آمریكایی می باشند. در همه انسانها و بویژه كودكان نوعی همذات پنداری با قهرمانان وجود دارد. همه تلاش میكنند خودشان را به قهرمانان نزدیك و شبیه كنند. وقتی ملیت و هویت این قهرمان، آمریكایی شد، مخاطب نیز تلاش میكند خود را به آن هویت نزدیك كند؛ همان چیزی كه آمریكاییها تلاش میكنند به عنوان "سبك زندگی آمریكایی" در آسیا و اروپا رواج دهند.
در واقع یكی از كارهای مهمی كه آمریكاییها در این حوزه انجام دادهاند، تركیب information و entertainment و تشكیل پدیدهای به نام infotainment ، تركیبی از "تفریح و خبرگویی" است. آمریكا پیش از هر چیز، سعی دارد "امپراطوری ذهنی" خود را گسترش داده و كنترل مغزها را به دست بگیرد تا در نتیجه كنترل فرهنگ، اقتصاد و سیاست شكل بگیرد.
در واقع دنیای مدرن امروز نیز ابزارها و آداب خود را برای برقراری توازن و برتری در عرصه رقابت دارد و در این میان رسانه تقریبا در تمامی عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی مهمترین ابزار تبلیغ و برتری به شمار می رود
به یاد داشته باشیم نتایج جنگ نرم در صورت موفق بودن، پایدار و بادوام خواهد بود. هدف اصلی در جنگ نرم تغییر باورها و اعتقادات است و چنانچه این تغییر حاصل شود، به راحتی تغییر مجدد و بازگشت به حالت اولیه میسر نمیباشد؛ پس در سپردن گوش و چشم و از همه مهمتر ذهن خود به الگوهای رسانه یی کمی دقیق تر و محتاط تر عمل کنیم. بی شک ارتقای سواد رسانه یی یکی از راهکارهای مهم در این حوزه است که باید به شکلی جدی تر از سوی مسوولان و بویژه خود ما بعنوان مخاطبان فعال رسانه ها مورد توجه قرار گیرد.
لیلا خانزاده
بخش ارتباطات تبیان