تبیان، دستیار زندگی
آن‌هایی که رفته‌اند همان‌طور که دارند یک غذای سر دستی درست می‌کنند، تا تنهایی بخورند، فکر می‌کنند آن‌هایی که مانده‌اند الآن دارند دور هم قورمه سبزی با برنج زعفرانی می‌خورند و جمعشان جمع است و می‌گویند و می‌خندند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همه‏چیز درباره اینور آبی‏ها و اونور آبی‏ها!

مجارستان اتحادیه اروپا


قانون گشتالت می‏گوید: یک تصویر را می‏شود از جنبه‏های مختلف دید، از جنبه‏های مختلف تفسیر کرد. در واقع فقط یک تفسیر درست از یك مساله وجود ندارد.


آن‌هایی که رفته‌اند هر روز ای‏میلشان را در حسرت نامه از آن‌هایی که مانده‌اند بازمی‌کنند و از این‌که هیچ نامه‏ای ندارند، کلافه می‌شوند.

آن‌هایی که مانده‌اند هر روز نه، یک روز در میان ای‏میلشان را چک می‌کنند و از این‌که نامه‏ای از آن‌هایی که رفته‌اند ندارند، کفرشان درمی‌آید!

آن‌هایی که رفته‌اند منتظرند آن‌هایی که مانده‌اند برایشان نامه بنویسند؛ فکر می‌کنند که حالا که از جریان زندگی آن‌هایی که مانده‌اند خارج شده‌اند، آن‌ها باید تصمیم بگیرند که هنوز می‌خواهند به دوستیشان از دور ادامه بدهند یا نه.

آن‌هایی که مانده‌اند منتظرند که آن‌هایی که رفته‌اند برایشان نامه بنویسند. فکر می‌کنند شاید آن‌هایی که رفته‌اند مدل زندگی‌شان را عوض کرده باشند و دیگر دوست نداشته باشند با آن‌هایی که مانده‌اند معاشرت کنند.

آن‌هایی که رفته‌اند همان‌طور که دارند یک غذای سر دستی درست می‌کنند، تا تنهایی بخورند، فکر می‌کنند آن‌هایی که مانده‌اند الآن دارند دور هم قورمه سبزی با برنج زعفرانی می‌خورند و جمعشان جمع است و می‌گویند و می‌خندند.

آن‌هایی که مانده‌اند همان طور که دارند یک غذای سر دستی درست می‌کنند، فکر می‌کنند آن‌هایی که رفته‌اند الان دارند با دوستان جدیدشان گل می‌گویند و گل می‌شنوند و از آن غذاهایی می‌خورند که توی کتاب‌های آش‏پ‍زی عکسش هست.

آن‌هایی که رفته‌اند فکر می‌کنند آن‌هایی که مانده‌اند همه‏اش با هم بیرونند. کافی شاپ می‌روند .خرید می‌روند…با هم کیف دنیا را می‌کنند و آن‌ها را که آن گوشه دنیا تک افتاده‏اند، فراموش کرده‏اند.

آن‌هایی که مانده‌اند فکر می‌کنند آن‌هایی که رفته‌اند همه‏اش بار و دیسکو می‌روند و خیلی بهشان خوش می‌گذرد و آن‌ها را که توی آن جهنم گیر افتاده‌اند، فراموش کرده‌اند!

آن‌هایی که رفته‌اند همان‌طور که توی صف اداره پ‍لیس برای کارت اقامتشان ایستاده‏اند و می‌بینند که پ‍لیس با باتوم خارجی‏ها را هل می‌دهد، فکر می‌کنند که آن جایی که قبلا تویش بودند حداقل کشور خودشان بود؛ حداقل احساس نمی‌کردند طفیلی هستند.

آن‌هایی که مانده‌اند همان‌طور که به مأموران گشت ارشاد که با باتوم دخترها را سوار ماشین می‌کنند، می‏نگرند، فکر می‌کنند که آن‌هایی که رفته‌اند الآن مثل آدم‏های محترم می‌روند به یک اداره مرتب و کارت اقامتشان را تحویل می‌گیرند.

آن‌هایی که رفته‌اند همان‌طور می‌نشینند پ‍شت پ‍نجره و زل می‌زنند به حیاط و فکر می‌کنند به این‌که وقتی برگردند کجا کار گیرشان میاید و آیا اصلا برگردند؟!

آن‌هایی که مانده‌اند فکر می‌کنند که آن‌هایی که رفته‌اند حال کرده‌اند و حالا می‌آیند جای آن‌ها را سر کار اشغال می‌کنند و آن‌ها از کار بیکار می‌شوند.

آن‌هایی که مانده‌اند فکر می‌کنند آن‌هایی که رفته‌اند حق ندارند هیچ اظهار نظری در هیچ موردی بکنند؛ چون دارند اون‌ور حال می‌کنند و فورا یک قلم برمی‌دارند و اسم اون‌وری‏ها را خط می‌زنند.

آن‌هایی که رفته‌اند هی با شوق بیانیه‌ها را امضا می‌کنند و می‌خواهند خودشان را به جریان سیاسی کشوری که تویش نیستند، بچسبانند!

آن‌هایی که مانده‌اند در حسرت بی‏بی‏سی بدون فیلتر و سانسور کلافه می‌شوند!

آن‌هایی که رفته‌اند هیچ سایت خبری را نمی‌خوانند. ربطی بهشان ندارد خبر کشورهایی که تویش هستند!

آن‌هایی که مانده‌اند می‌خواهند بروند.

آن‌هایی که رفته‌اند می‌خواهند برگردند!

آن‌هایی که مانده‌اند از آن طرف مدینه فاضله می‌سازند...

آن‌هایی که رفته‌اند به کشورشان با حسرت فکر می‌کنند...

اما هم آن‌هایی که رفته‌اند و هم آن‌هایی که مانده‌اند در یک چیز مشترکند...

آن‌هایی که رفته‌اند احساس تنهایی می‌کنند.

آن‌هایی که مانده‌اند هم احساس تنهایی می‌کنند!

آن‌هایی که رفته‌اند همان‌طور که توی صف اداره پ‍لیس برای کارت اقامتشان ایستاده‏اند و می‌بینند که پ‍لیس با باتوم خارجی‏ها را هل می‌دهد، فکر می‌کنند که آن جایی که قبلا تویش بودند حداقل کشور خودشان بود؛ حداقل احساس نمی‌کردند طفیلی هستند

یک تصویر را می‌شود از جنبه‏های مختلف دید، از جنبه‏های مختلف تفسیر کرد. در واقع فقط یک تفسیر درست از  یک مسأله وجود ندارد. ماها معمولا خیلی سریع و خیلی راحت قضاوت می‌کنیم در باره آدم‏هایی که رفته‌اند و آن‌هایی که مانده‌اند. خواستم بگویم که این آدم‏ها جهان را متفاوت می‌بینند... خواستم بگویم که یک کمی قبل از قضاوت سریع، به گشتالت فکر کنیم. قانون گشتالت می‏گوید: یک تصویر را می‏شود از جنبه‏های مختلف دید، از جنبه‏های مختلف تفسیر کرد. در واقع فقط یک تفسیر درست از یك مساله وجود ندارد.


باشگاه کاربران تبیان ـ ارسالی از: troy67