خشونت در حریم عاطفی
تحقیر و تمسخر فعالیتهای زن در خانه مانند ایراد گرفتن از آشپزی، خانهداری، بچهداری، مقایسه خانهداری همسر با دیگر زنان بویژه مادر شوهر، خواهرشوهر، مادر زن و...
خشونت خانگی یکی از انواع خشونت است و به این دلیل که در حریم خصوصی رخ میدهد، آثار بیشتری بر جای می گذارد. در این نوع از خشونت، خشونتگر و خشونتدیده کسانی هستند که بیشترین بستگی عاطفی را به یکدیگر دارند.
همچنین بسته به تعریفی که از خشونت خانگی در فرهنگهای مختلف هست این نشانهها متفاوت است، در بعضی فرهنگها تحمل نسبت به اعمال خشونت بالاتر است، در واقع برای دستیابی به نشانههای خشونت خانگی باید تعریف دقیقی از فرهنگ حاکم بر جامعه مورد نظر داشت تا بر اساس این تعریف نشانهها مشخص شوند.
هر رفتاری که باعث رنجش و آزار فرد شده و در روند رشد شخصیتیاش اختلال ایجاد کند خشونت نام میگیرد، این رفتارها باعث میشود که فرد احساس رنجش کرده و دچار اختلالهای رفتاری شود. اگر این رفتارها در محیط خانه و از سوی افراد خانواده سربزند خشونت خانگی نام دارد.
در خشونت خانگی، خشونتگر و خشونتدیده کسانی هستند که بیشترین وابستگی عاطفی را به یکدیگر دارند.
اما انواع خشونتهای خانگی چیست و چه نوع اعمالی را شامل میشود:
خشونتهای جسمانی
هر نوع ضرب و جرح و زد و خورد فیزیکی مانند سیلی، لگد، نیشگون، کشیدن مو، گاز گرفتن، کشیدن شدید دست و پا، هل دادن، ضربات شدید، پاشیدن اسید، سوزاندن، پرتاب اشیا، ایجاد خراش و... جزو خشونتهای جسمانی محسوب میشود. خشونتهاتی جسمانی همیشه اثری از خود بر جای میگذارد. هر چند برخی موارد اثرضربات وارد شده بر بدن به دلیل پوشیده بودن آن ناحیه کمتر هویدا میشود اما میتوان با دقت در این نواحی اثرآن را یافت.خشونتهای ناپیدا
علاوه بر خشونتهای جسمی و فیزیکی که معمولا از خود اثری بر جای میگذارند و در بسیاری موارد قابل تشخیص هستند، نوعی خشونت وجود دارد که در ظاهر خشونت به نظر نمیرسد اما در عمل آثار زیانباری بر جای گذاشته و تحمل آن بسیار مشکل است. این نوع آزار ناامنی عاطفی است که شاید بعد از آزارهای جسمی، بدترین شکل خشونت خانگی علیه زنان باشد. از سوی دیگر دروغ گفتن، نفقه ندادن، به زن و خواستههای مطلوب او بیتوجه بودن، دیر به خانه آمدن، چشم چرانی کردن، به قول و قرارهای خانوادگی بیاعتنایی کردن، با خانواده درد دل نکردن و... نیز به نوعی خشونت خانگی علیه زنان به حساب می آید.در گزارش های مربوط به خشونت در خانواده معمولا زنان و کودکان به عنوان قربانیان اصلی، و مردان به عنوان افراد خاطی قید می شوند
خشونت کلامی
از دیدگاه روانشناسان و مشاوران خانواده، حرفهای آزار دهنده، رفتار خشونتآمیز محسوب میشود. این حرفهای آزاردهنده و ناخوشایند معمولا به صورت ناسزا، لحن تند، تحقیر، تمسخر، تشر، استهزا و... است که میتواند به خشونت خانگی فیزیکی در چارچوب خانه منجر شود. اما تحقیر و تمسخر بارزترین مشکل خشونت کلامی است. تحقیر و تمسخر شخصیت زن برابر فرزندان، دوستان، فامیل و آشنایان با کلمات و جملاتی مانند «نمیفهمی، نمیتوانی، نمیدانی، حرف احمقانه نزن، تو نظر نده، چرا مثل بقیه زنها نیستی و...» می تواند اعتماد به نفس را کم کند.همچنین تحقیر و تمسخر فعالیتهای زن در خانه مانند ایراد گرفتن از آشپزی، خانهداری، بچهداری، مقایسه خانهداری همسر با دیگر زنان بویژه مادر شوهر، خواهرشوهر، مادر زن و... نیز خشونت کلامی خانگی به حساب میآید.
یکی دیگر از خشونتهای کلامی، سکوت آزار دهنده است که میتواند به مانند کلام آزار دهنده یک سلاح خشونتی عاطفی باشد که برخی از مردان برای تنبیه همسر یا دختر خود از آن استفاده میکنند. این نوع رفتار نیز باعث خودباختگی و از بین رفتن اعتماد به نفس و شخصیت زن میشود.
خشونت در خانواده در میان تمام طبقات اجتماعی، گروه های سنی، نژاد، جنس، شیوه زندگی یا به رغم معلولیت رخ می دهد.
خشونت خانگی می تواند در هر زمان – چه در ابتدا و چه پس از گذشت چند سال از ارتباط میان دو نفر رخ بدهد.
نکته: در گزارش های مربوط به خشونت در خانواده معمولا زنان و کودکان به عنوان قربانیان اصلی، و مردان به عنوان افراد خاطی قید می شوند. چون بنابر آمار جهانی حدود 90 درصد از قربانیان خشونت خانگی زنان و حدود 10 درصد مردان هستند.
مردان نیز مورد سوءرفتار زنان قرار می گیرند اما بخش عمده خشونت خانگی، به ویژه موارد مرگ آور و خطرناک آن، از سوی مردان علیه دختران و زنان خانواده صورت می گیرد.
همچنین مردانی که مورد خشونت زن قرار گرفته اند پس از ترک او با تهدید جانی مواجه نیستند، اما دوره پس از ترک مرد برای زن می تواند بسیار خطرناک باشد.
بیشتر افراد خشونت دیده نسبت به این عمل آگاهی ندارند، در واقع تعداد زیادی از مردم نمیدانند که نسبت به این رفتارها باید عکسالعمل نشان داد
در ایران نشانههای بروز خشونت خانگی چیست؟
در ایران خشونت کلامی و فیزیکی رایج است و در موارد زیادی نیز از پیشرفت فرد در جامعه جلوگیری میشود؛ مثلا به فرد اجازه بروز تواناییهایش داده نمیشود و با وضع مقررات محدودکننده در خانه که از مصادیق آشکار خشونت خانگی است، شرایطی ایجاد میشود که عملا فرد از دستیابی به موقعیتهای گوناگون بر اساس توانمندیاش باز میماند.شواهد نشان میدهد که بیشتر افراد خشونت دیده نسبت به این عمل آگاهی ندارند، در واقع تعداد زیادی از مردم نمیدانند که نسبت به این رفتارها باید عکسالعمل نشان داد. به این ترتیب گروهی سالها در شرایط سخت و با تحمل خشونت خانگی زندگی میکنند.از طرف دیگر کودکانی که در محیطهای خشن خانگی رشد میکنند میآموزند تا در آینده به محض اینکه در شرایط استرس قرار گرفتند اعمال خشونت کنند، این گروه از کودکان هر چند در کودکیشان از اعمال خشونت رنج بردهاند اما ناخودآگاه در بزرگسالیشان در رویارویی با نخستین مشکلات با بروز همان رفتار خشن سعی دارند تا از خودشان دفاع کنند.
سکوت آزار دهنده میتواند به مانند کلام آزار دهنده یک سلاح خشونتی عاطفی باشد که برخی از مردان برای تنبیه همسر یا دختر خود از آن استفاده میکنند
نکات فوق نشان میدهد که نمیتوان مکانیزمهای مواجهه با خشونتهای اجتماعی را به همان روال و با همان ویژگیها در مورد خشونت خانگی به کار بست.
اگر به این نکات، موقعیت ویژه زن و مرد در حیات خانوادگی و ویژگیهای جسمی و روانی هر یک را نیز بیفزاییم، اتخاذ روشهای ویژه برای پیشگیری، کنترل و مقابله با خشونتهای خانگی ضروریتر مینماید.
فرآوری : مریم عطاریان
بخش خانواده ایرانی تبیان
منبع:
همشهری آنلاین، ایران سلامت، سایت پزشکان بدون مرز همراه با تغییر و اضافات