تعریف اوقات فراغت
هر موجود زنده ای برای ادامه حیات خود با توجه به شرایط محیط و وضع جسمی خود باید تلاش نماید، از این جهت در میان موجودات زنده انسان وضعیت پیچیده ای دارد به گونه ای که انسان به اقتضای شرایط اقلیمی نوع تولید و میزان نیازها به شکلی متفاوت از موجودات زنده تلاش می کند همچنین پایگاه اجتماعی- عقیدتی- وابستگی به گروه و سازمان تشکیلات گوناگون و متغیرهای از این دست در چکونگی و میزان تلاش های انسان مؤثر است.
آنچه به صورت واقعیت مشترک بین همه انسان ها با هر شغل و حرفه گوناگون وجود دارد این است که هر انسانی با توجه به شرایط خود به اندازه ای که بتواند نیازهای اولیه خود را برطرف نماید کار کند. البته هیچ انسانی وجود ندارد که در تمام فصول به طور شبانه روز کار کند و یا به طور کلی کار نکند، با توجه به این واقعیت است که پدیده ای تحت عنوان اوقات فراغت مطرح می شود به عبارت دیگر وقتی انسان در طول روز ساعاتی به کار پرداخت پس از پایان کار بقیه وقت خود را به گونه ای سپری می سازد که برخی آن را برای رشد و شکوفایی شخصیت خود جمعی به صورت تفریح و سرگرمی وعده ای دیگر طی این زمان به استراحت می گذرانند.
فراغت در لغت:
اوقات فراغت خود از دو کلمه( اوقات و فراغت) ترکیب شده است و ضروری است که قبل از بیان تعریف و مفهوم آن به معنای لغوی این دو کلمه اشاره کنیم. اوقات فراغت در لغت جمع کلمه وقت یعنی هنگام ها روزگار ها و ساعات تعریف شده است.
در زبان فارسی، فراغت در لغت به معنای آسودگی و آسایش است و معمولا در مقابل اشتغالات ودر گیری های روز مره که نوعاً موجب خستگی می شود به کار می رود. در معنای دیگری آمده است که فراغت در لغت به معنای فراغ آسایش آرامش و استراحت است و آزاد بودن از کار وزانه و هر گونه مجال و فرصت دیگر نیز معنی می دهد.
در فرهنگ معین فراغت این گونه معنی شده است:
پرداخت به فراغت
آسایش استراحت آسودگی آرامش
بی اعتنایی وارستگی
فرصت مجال.
در لغت نامه علی اکبر دهخدا جلد 27 تعریف اوقات فراغت چنین آمده است:
وقت، مقدار زمانی که برای امری فرض شده ساعت فرصت گاه زمان مدت که جمع آن اوقات است.
فرهنگ دهخدا در جای دیگر فراغت را برای فراغت چنین تعریف کرده است: آسایش و استراحت ضد گرفتاری از کار و مشغله و همچنین فراغت داشتن یعنی غفلت داشتن و فراموش کردن.
دکتر محمد معین در بیان فراغت چنین می گوید:
پرداختن از فراغ آسایش و استراحت و فراغت داشتن منظور آسوده بودن و آرامش داشتن است دکتر حسن عمید در این باره می گوید: بی تاب شدن و بی آرامی و ناشکیبایی و اضطراب آسایش و آسودگی از کار وشغل از دیگر معنی فراغت است. (فرهنگ عمید)فراغت در زبان عربی به معنای آسایش است در کتاب فرهنگ جدید عربی – فارسی ترجمه منجد الطلان معانی بیشتری برای این لغت آمده است از جمله فراغ به معنی تمام شدن دست کشیدن از کار معنا شده است در تفسیر المیزان به معنای فارغ شدن و در تفسیر مجمع البیان طبری علاوه بر فارغ شدن خلاص شدن نیز آمده است.
در زبان انگلیسی فراغت برگردان اصطلاح و از واژه لاتین است. از جمله اصطلاحات دیگری به معنی فراغت به کاره برده شده است عبارت است از که به معنای آسانی سهولت راحت فراغت آسایش است.
وقت آزاد از کار یا وظایف یک رشته از فعالیت های اضافی از جمله معانی هستند که در فرهنگ جامع فارسی- انگلیسی حجیم و در تر جمه ی آن آمده است. همچنین در فرهنگ جامع فارسی – انگلیسی حجیم فرهنگ معاصر و نیز در لغت نامه لغت نویس معروف فرانسوی آمده است که: فراغت فرصت و زمانی است که پس از اتمام کار و مشغله ی روزانه باقی می ماند.
مرکز یادگیری - گردآوری: یگانه داودی
تنظیم: مریم فروزان کیا