تبیان، دستیار زندگی
اخلاص یعنی خالص نمودن اندیشه و نیت و اخلاق و عمل و عبادت و تمام اعضا و جوارح برای خدا که دو نکته اساسی در آن لحاظ می شود. یکی اینکه خود عمل و اندیشه و سخن گفتن و عبادت و مانند آن عملی خدایی و خدا پسند باشد, و دیگر اینکه انسان این عمل خداپسند را برای رضای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راهکارهایی برای اخلاص در عمل


اخلاص یعنی خالص نمودن اندیشه و نیت و اخلاق و عمل و عبادت و تمام اعضا و جوارح برای خدا که دو نکته اساسی در آن لحاظ می شود. یکی اینکه خود عمل و اندیشه و سخن گفتن و عبادت و مانند آن عملی خدایی و خدا پسند باشد, و دیگر اینکه انسان این عمل خداپسند را برای رضای خدا انجام دهد و نیت و انگیزه اش هم خدایی باشد.


اخلاص? راه انحصاری

اخلاص به چه معنا است و چگونه می توان به اخلاص رسید؟

تعریف اخلاص: اخلاص ضد ریا است و آن عبارت است از خالص ساختن قصد از غیرخدا .

امام صادق(علیه السلام) مى‏فرمایند: «لابد للعبد من خالص النیه فى کل حرکه و سکون اذ لو لم یکن بهذا المعنى یکون غافلاً والغافلون قد وصفهم‏الله تعالى بقوله: ان هم الا کالانعام بل هم اضلّ و قال: اولئک هم الغافلون...؛ شرط بندگی خدا این است که در هر حرکت و سکونى نیتش رابرای خدا خالص سازد زیرا اگر چنین نکند، غافل است و غافلان را خداوند تعالى اینگونه توصیف فرموده: اینان مانند چهارپایان بلکه گمراه ‏تر هستند و نیز فرموده: اینان همان کسانى هستند که غافلند»، (میزان‏الحکمه، محمد محمدى رى‏شهرى، ج 3، روایت 4748)

مراحل اخلاص

1- اخلاص در نیت:

اخلاص در این مرحله، به معنی خالص نمودن نیت از هرگونه شائبه شرک و ریا و اهداف غیر الهی است. انسان در زندگی خود سر دو راهی انتخاب به سر می برد، راهی به سوی معنویت، باطن هستی و خدای متعال و راهی به سوی دنیا، ظاهر هستی و جهت مادی حیات.

پیراستن نفس آن است که از همه تعلقات و انگیزه‏هاى غیر الهى جدا شود و همه اعمال را براى خدا انجام دهد، در روایتى از پیامبر (صلی الله علیه وآله) خطاب به ابوذر آمده است:

«...و ما بلغ عبد حقیقةالاخلاص حتى لایحب ان یحمد على شى‏ء من عمل ‏للَّه.» بنده هرگز به حقیقت اخلاص نمى‏رسد، جز آن که دوست نداشته باشد او را بر عمل خدایى، بستایند (بحارالانوار، ج 82، ص 204 )

اولیاء الهی نه تنها نیت خویش را از انگیزه های دنیوی و مادی تخلیه می نمودند، بلکه حتی انگیزه عبادت خود را از ترس از جهنم و طمع بهشت نیز خالص می ساختند. آنها تنها و تنها خدای را از روی محبت و به این دلیل که شایسته عبادت است، عبادت می نمودند و این در حقیقت اوج اخلاص است.

اگر براى ما روشن شود که هیچ‏کس به غیر از خدا منشأ اثرى نیست و بفهمیم که رزق، عطا، منع، غنا، فقر، مرض، سلامتى، ذلت، عزت، زندگى، مردن و. همه در دست خداوند است و هر آنچه در جهان هست مقهور امر حاکم بى‏شریک مى‏باشد، دیگر دل به دیگران نمى‏بندیم و خودنمایى در مقابل دیگران برایمان لذتى نخواهد داشت

2- اخلاص در عمل:

اخلاص در عمل به معنی خالص شدن اعمال از گناهان و رسیدن انسان به ملکه تقوی و ورع است و مراتبى دارد:

مرتبه اول ؛ترک محرمات و انجام واجبات است.

مرتبه دوم ؛ترک مکروهات و انجام مستحبات به ویژه اهتمام به نماز شب است.

مرتبه سوم ؛ترک آنچه موجب اشتغال قلب به غیر خداى مى‏شود مانند بسیارى از مباحات، و همواره در جست و جوى خدا بودن و التزام به آنچه که باعث تقرّب درگاه الهى است.

بهترین راه شروع براى ورزیدگى در اخلاص، نماز است که کون جامع و عبادت تام است و اگر بتوان در آن اخلاص داشت و همواره آن را قربة الى اللَّه به جاى آورد، این خود آمادگى و تمرین مى‏شود که انسان در تمام شؤونات زندگى، اخلاص را رعایت کند.

اگر کسى این مراحل را به طور جدى پشت سر گذاشت، یک قدم به پیش برداشته و آن تسلیم نمودن اقالیم سبعه تن، تحت فرمان الهى است.

3-تصفیه دل:

یکی از مراحل مهم اخلاص هم بیرون راندن تمام رذایل نفسانى ، حب دنیا ، لذت ها و آرزوهای دنیوی، از نهان خانه دل است . آن کس که بتواند شیطان و نفس اماره را از خانه دل بیرون افکند، آن گاه خواهد دید که خداى سبحان- که صاحبخانه است- فضاى دل او را چگونه پر خواهد نموده . در حدیث قدسى آمده است که: قلب المؤمن عرش الرحمان و عرش خدای رحمان جایگاه خدای سبحان است.

درمان ریا و کسب اخلاص

مرد ایمان و اخلاص

مبارزه با این پدیده و در حقیقت کسب اخلاص در نیت و عمل، از دشوارترین گردنه های راه ایمان است.کوتاهترین راه عقلى براى رسیدن به اخلاص و ریشه‏کن کردن «ریا» تقویت توحید در دل خود مى‏باشد. منظور از توحید در این مقام، توحید افعالى مى‏باشد یعنى، انسان باور کند که فاعل و مؤثرى در عالم جز خداوند نیست، لا مؤثر فى الوجود الا اللَّه. اگر براى ما روشن شود که هیچ‏کس به غیر از خدا منشأ اثرى نیست و بفهمیم که رزق، عطا، منع، غنا، فقر، مرض، سلامتى، ذلت، عزت، زندگى، مردن و. همه در دست خداوند است و هر آنچه در جهان هست مقهور امر حاکم بى‏شریک مى‏باشد، دیگر دل به دیگران نمى‏بندیم و خودنمایى در مقابل دیگران برایمان لذتى نخواهد داشت.

زیرا ریشه «ریا»:

- یا طمع در مال و منافع دیگر انسان‏ها است،

- و یا محبت و دوست داشتن مدح و ستایش انسان‏ها،

-و یا خوش نداشتن و کراهت از مذمت و ملامت مردم است.

اگر ریاکار این سه مشکل را حل نماید، دیگر دلیلى براى خودنمایى در مقابل انسان‏ها وجود نخواهد داشت.

انسان عاقل رغبت به کارى که براى او نفعى ندارد پیدا نمى‏کند و به امرى که به حال وى ضرر رساند بى‏میل مى‏باشد. ریا همان ضرر و نبود نفع است زیرا دل بستن به تعریف یا دل‏گیر شدن از نکوهش مردم نفعى به حال انسان ندارد بلکه ریا موجب بطلان عبادت و مضرّ مى‏باشد. علاوه این که نظر مردم به اندک چیزى متغیر مى‏شود.

رضا و خشنودى آدمیان زودگذر و ناپایدار است و شخص ریاکار مضطرب، دل‏نگران، متزلزل و مشوش است. در مقابل، اخلاص و چشم نداشتن به مخلوقات، اطمینان و آرامش دل را افزون مى‏کند.

براى رسیدن به اخلاص و درک توحید افعالى، راه‏هاى زیر توصیه مى‏شود:

الف) مطالعه و تفکر راجع به یگانگى مطلق خداوند.

ب) توجه به عجز و ناتوانى مخلوقات.

ج) تلقین این مطلب که مؤثرى در جهان غیر از خداوند نیست.

د) تفویض و توکل به خداوند در کارها و تمرین در جهت تقویت آن.

ه) توجه به بی اعتباری و آفات امور دنیوی از قبیل مال و جاه و بیرون نمودن محبت دنیا و متعلقات آن از دل.

و) مبارزه با حبّ نفس (زیرا ما خود را دوست داریم و همیشه مى‏خواهیم خواسته‏هایمان برآورده شود و مورد تکریم و ستایش دیگران واقع شویم).

گاهى عملى خالصانه انجام مى‏گیرد، ولى بعد از اتمام عمل، صاحب عمل کارى مى‏کند و یا سخنى مى‏گوید که به دیگران بفهماند فلان عمل را انجام داده‏ام، این نوع ریا اگرچه شرعا مبطل عمل عبادى نیست، ولی به لحاظ اخلاقی ریا محسوب می شود و عمل انسان را از شرایط تاثیر گذاری مثبت می اندازد

ز) توجه به اینکه ریا، عمل و عبادت انسان را بی اثر می نماید و بلکه اثر سوء پدید می آورد و صفت زشت نفاق را در دل مى‏پرورد.

علماى علم اخلاق در این زمینه‏ها توصیه‏هایى نموده‏اند:

1-تقویت مبانى توحیدى در ابعاد مختلف و درک این حقیقت که مؤثر اصلى تنها خداست و مبدء و مرجع اوست و همه فقیر درگاه اویند و او غنى بالذات است.« یا أَیُّهَا اَلنَّاسُ أَنْتُمُ اَلْفُقَراءُ إِلَى اَللَّهِ وَ اَللَّهُ هُوَ اَلْغَنِیُ»‏

2- قطع طمع از مردم و توجه به فقر و نیازمندى همه آنان به درگاه خداوند.

3- پناه بردن به خداوند از شر شیطان و نفس اماره.

4- اخفاى عمل در حد ممکن به خصوص در مستحبات. لازم به ذکر است واجبات بهتر است به صورت علنى انجام گردد، زیرا این کار خود موجب تزویج عمل خیر است.

5- تلاوت قرآن و توجه به معانى آن به خصوص آیات توحیدى.

6- توجه دائمى به الگوهاى اخلاص و سعى در تشابه آنها. این کار با مطالعه زندگى اولیاى الهى میسر است.

تذکر:گاهى عملى خالصانه انجام مى‏گیرد، ولى بعد از اتمام عمل، صاحب عمل کارى مى‏کند و یا سخنى مى‏گوید که به دیگران بفهماند فلان عمل را انجام داده‏ام، این نوع ریا اگرچه شرعا مبطل عمل عبادى نیست، ولی به لحاظ اخلاقی ریا محسوب می شود و عمل انسان را از شرایط تاثیر گذاری مثبت می اندازد.

ج)اخلاص چه اثراتی دارد؟

اخلاص

اخلاص یعنی خالص نمودن اندیشه و نیت و اخلاق و عمل و عبادت و تمام اعضا و جوارح برای خدا که دو نکته اساسی در آن لحاظ می شود :

یکی اینکه خود عمل و اندیشه و سخن گفتن و عبادت و مانند آن عملی خدایی و خدا پسند باشد, و دیگر اینکه انسان این عمل خداپسند را برای رضای خدا انجام دهد و نیت و انگیزه اش هم خدایی باشد.

آنگاه وقتی عمل و نیت خدایی شد نتیجه اش خدایی شدن تمام وجود انسان می شود و آدمی به کمال و سعادت نهایی خود می رسد.

به عبارتی شرط کمال انسان اخلاص است به معنی خالص سازی تمام ابعاد وجودی انسان برای خدا و به قصد خدایی شدن کامل انسان. اگر کسی به اخلاص برسد این خود نشانگر صحت راه او است. یعنی در مسیر خدا حرکت کرده و خود را از غیر خدا خالص نموده است.

نمی شود کسی راه را اشتباه برود یعنی مثلا در مسیر دنیا حرکت کند و بعد بگوید من برای خدا خالص شده ام. اخلاص وصف راه راست و صراط مسقیم است. اینکه کسی راه را اشتباه برود و اخلاص هم داشته باشد با هم جور نیست. اخلاص وصف توحید است. ابتدا باید انسان در مسیر توحید حرکت کند و بعد خود را نیز خالص گرداند. نمی شود کسی مشرکانه عمل کند و نیز اخلاص داشته باشد .

د) منظور از درهای حکمت ورحمت چیست؟

- کافى در ذیل آیه« إِنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَیَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ»(اعراف 52) از امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: هر بنده‏اى چهل روز خداى خود را به اخلاص عبادت و پرستش نماید آن بنده را به مقام زهد مى‏رساند و درهاى حکمت به دل او باز کند و زبانش به حکمت گویا شود سپس فرمودند: مگر نمى‏بینید بدعت گذاران و کسانى که بر خدا و پیغمبر و اهل بیت او افتراء زده‏اند خداوند ذلیل و خوارشان مى‏فرماید.

ازاین حدیث استفاده می شود که کسی که زبانش گویای حکمت است،بر خدا و پیامبرش افترا نمی بندد ومراقب زبانش است.

- درآیات دیگر نیز فرموده :درهاى برکات را به روى همه مى‏گشاید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ.»( اعراف/ 96) ؛ اگر مردم قریه ها ایمان آورده و پرهیزگاری پیشه کرده بودند برکات ، آسمان و زمین را به رویشان می گشودیم ، ولی پیامبران را به دروغگویی نسبت دادند ما نیز به کیفر کردارشان مؤاخذه شان کردیم

و همین نیز منظور از حکمت بعثت پیامبران است .و از این آیه بهره می بریم که بازشدن درهای رحمت و برکت ،سرازیر شدن نعمت فراوان بر اوست.

براى آگاهى بیشتر ر. ک:

1- نشان از بى‏نشان‏ها مقدادى

2- فضیلت‏هاى فراموش شده ‏تربیتى

3- اربعین حدیث (حدیث 2) امام خمینى (ره)

بخش قرآن تبیان


منبع : وبلاگ آموزه