تبیان، دستیار زندگی
با روشن شدن دیدگاه قرآن مجید و روایات اسلامى در مورد این رذیله اخلاقى(حسد) و عمق فاجعه‏اى كه از آن حاصل مى‏شود، به سراغ چند نكته مهم كه در این بحث‏ باقى مانده است مى‏رویم تا موضوع حسد از جوانب مختلف روشن گردد. در این قسمت به...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ضد ارزشی به نام حسد (4)

با روشن شدن دیدگاه قرآن مجید و روایات اسلامى در مورد این رذیله اخلاقى(حسد) و عمق فاجعه‏اى كه از آن حاصل مى‏شود، به سراغ چند نكته مهم كه در این بحث‏ باقى مانده است مى‏رویم تا موضوع حسد از جوانب مختلف روشن گردد. در این قسمت به بررسی معنا و مفهوم حسد می‌پردازیم.

مفهوم «حسد» و تفاوت آن با «غبطه‏»

بزرگان علم اخلاق در تفسیر «حسد» چنین گفته‏اند: «حسد» كه در فارسى از آن تعبیر به «رشك‏» مى‏شود به معنى «آرزوى زوال نعمت از دیگران است، خواه آن نعمت ‏به حسود برسد یا نرسد» بنابراین كار حسود یا ویرانگرى است، یا آرزوى ویران شدن بنیان نعمت‌هایى است كه خداوند به دیگران داده است، خواه آن سرمایه و نعمت ‏به او منتقل شود یا نه!

بزرگان علم اخلاق در تفسیر «حسد» چنین گفته‏اند: «حسد» كه در فارسى از آن تعبیر به «رشك‏» مى‏شود به معنى «آرزوى زوال نعمت از دیگران است، خواه آن نعمت ‏به حسود برسد یا نرسد» بنابراین كار حسود یا ویرانگرى است، یا آرزوى ویران شدن بنیان نعمت‌هایى است كه خداوند به دیگران داده است، خواه آن سرمایه و نعمت ‏به او منتقل شود یا نه!

بنابراین بدترین نوع حسد آن است كه انسان نه فقط آرزوى زوال نعمت دیگران داشته باشد بلكه در مسیر آن گام بردارد، خواه از طریق ایجاد سوء ظن و بدبینى نسبت ‏به محسود (یعنى كسى كه مورد حسد واقع شده) ‏باشد یا از طریق ایجاد مانع در كار او؛ و این نوع حسد حاكى از خباثت ‏شدید درونى حسودان است.

مرحله ساده‏تر آن است كه هدفش به چنگ آوردن آن نعمت است از طریق سلب كردن آن از دیگران؛ گر چه این هم از رذایل و صفات زشت است، ولى به شدت نوع قبل نیست.

باز مرحله پایین‏تر آن است كه تنها آرزوى سلب نعمت از دیگرى كند بى آن كه كمترین سخنى بگوید و كوچك‌ترین گامى در این راه بردارد.

این حالت هر گاه بى اختیار براى انسان پیدا شود - كه گفته‏اند براى بسیارى پیدا مى‏شود - گناهى بر او نیست، ولى اگر در اختیار انسان باشد به طورى كه از طریق مقدماتى حاصل شود و با مقدماتى از میان برود، بى شك آن هم جزء رذایل اخلاقى است؛ ولى این كه گناه دارد یا نه، قابل تامل است و این تامل از آنجا ناشى مى‏شود كه آیا صفات زشت درونى هر چند اختیارى باشد مادام كه در عمل انسان ظاهر نشود حرام است ‏یا تنها یك انحطاط اخلاقى محسوب مى‏شود؟

به هر حال نقطه مقابل حسد «غبطه‏» است و آن این است كه انسان آرزو كند كه نعمتى همانند دیگران یا بیشتر از آنها داشته باشد، بى آن كه آرزوى زوال نعمت كسى را داشته باشد.

ولى بعضى معتقدند كه«غبطه‏» نیز نوعى حسد است و حتى حدیثى از رسول خدا(ص) به عنوان شاهد نقل كرده‏اند. (27)

اما روشن است كه این سخن در صورتى است كه حسد را به معنى وسیعى تفسیر كنیم كه مقایسه نعمت‏هاى خویش با دیگران را شامل شود كه در واقع یك نزاع لفظى است و معروف همان است كه در بالا گفته شد.

به هر حال حسد صفتى است مذموم و نكوهیده، در حالى كه «غبطه‏» نه تنها مذموم نیست ‏بلكه پسندیده و مایه ترقى و پیشرفت است همانگونه كه «طریحى‏» در «مجمع البحرین‏» ماده حسد آورده است.

در حدیثى از امام صادق(ع) مى‏خوانیم:« ان المؤمن یغبط ولا یحسد، والمنافق یحسد ولا یغبط؛ مؤمن غبطه مى‏خورد، ولى حسد نمى‏ورزد، اما منافق حسد مى‏ورزد و غبطه نمى‏خورد». (28)

انگیزه‏هاى حسد

مى‏دانیم بسیارى از صفات رذیله از یكدیگر سرچشمه مى‏گیرند، یا به تعبیر دیگر تاثیر متقابل دارند. حسد نیز از صفاتى است كه از صفات زشت دیگرى ناشى مى‏شود و خود نیز سرچشمه رذایل فراوانى است!

علماى اخلاق براى حسد سرچشمه‏هاى زیادى ذكر كرده‏اند از جمله:

1- عداوت و كینه موجب مى‏شود انسان آرزوى زوال نعمت از كسى كه مورد عداوت اوست كند.

2- سبب دیگر،كبر و خودبرتربینى است، به همین جهت اگر ببیند دیگران مشمول نعمت‏هاى بیشترى شده‏اند آرزو دارد بلكه تلاش مى‏كند كه نعمت آنان زایل گردد تا برترى او را نسبت ‏به دیگران به خطر نیافكند !

3- انگیزه دیگر برای حسد؛حب ریاست است كه سبب مى‏شود آرزوى زوال نعمت دیگران كند، تا بتواند بر آنها حكومت نماید؛ زیرا اگر امكانات او از نظر مال و ثروت و قدرت او بیش از دیگران نباشد پایه‏هاى ریاست او سست مى‏شود.

نقطه مقابل حسد «غبطه‏» است و آن این است كه انسان آرزو كند كه نعمتى همانند دیگران یا بیشتر از آنها داشته باشد، بى آن كه آرزوى زوال نعمت كسى را داشته باشد.

4- از دیگر اسباب حسد،ترس از نرسیدن به مقاصد مورد نظر است، چرا كه گاه انسان تصور مى‏كند نعمت‏هاى الهى محدود است اگر دیگران به آن دست ‏یابند امكان رسیدن او را به آن نعمت‏ها كم مى‏كنند.

5- پنجمین سبب،احساس حقارت و خود كم بینى است، افرادى كه در خود لیاقت رسیدن به مقامات والایى را نمى‏بینند و از این نظر گرفتار عقده حقارتند آرزو مى‏كنند دیگران هم به جایى نرسند تا همانند یكدیگر شوند!

6- ششمین اسباب حسد،بخل و خباثت نفس است؛ زیرا بخیل نه تنها حاضر نیست از نعمت‏هاى خود در اختیار دیگران بگذارد بلكه از رسیدن دیگران به نعمت‏هاى الهى نیز بخل مى‏ورزد و ناراحت مى‏شود. آرى تنگ نظرى، كوته‏بینى و رذالت طبع آدمى را به حسد مى‏كشاند و گاه مى‏شود كه همه این امور ششگانه دست‏ به دست هم مى‏دهند و گاه دو یا سه منشا به هم ضمیمه مى‏شوند و به همان نسبت، خطر حسد فزونى مى‏یابد.

ولى فراتر از اینها حسد ریشه‏هایى در عقاید انسان نیز دارد؛ كسى كه ایمان به قدرت خدا و لطف و عنایت او و حكمت و تدبیر و عدالتش دارد چگونه مى‏تواند حسد بورزد؟

شخص حسود با زبان حال دارد به خداوند اعتراض مى‏كند كه چرا فلان نعمت را به فلان كس دادى؟! این چه حكمتى است و چه عدالتى؟! چرا به من نمى‏دهى؟! و نیز به زبان حال مى‏گوید: هر گاه خدا به دیگرى نعمتى دهد ممكن است از دادن مثل آن به من العیاذ بالله عاجز باشد، پس چه بهتر كه نعمت از او سلب گردد تا به من برسد!

بنابراین حسودان در واقع گرفتار نوعى تزلزل در پایه‏هاى ایمان به توحید افعالى پروردگار و حكمت و قدرت او هستند، چه این كه انسانى كه به این اصول مؤمن باشد مى‏داند تقسیم نعمت‏ها از سوى خداوند حسابى دارد و بر طبق حكمتى است و نیز مى‏داند خداوند توانایى دارد كه بیشتر و بهتر به او ببخشد، هر گاه او را شایسته نعمت ‏بداند، پس باید كسب شایستگى كند.

به همین دلیل در حدیثى از زكریا (پیامبر بزرگ الهى) آمده است كه خداوند مى‏فرماید:« الحاسد عدو لنعمتى، متسخط لقضائى، غیر راض لقسمتى التى قسمت‏ بین عبادى؛ حسود دشمن نعمت من است، او خشمگین در برابر قضا و تقدیر من، و ناراضى از قسمتى است كه در میان بندگانم كرده‏ام!‏» (29)

شبیه همین معنى از رسول خدا(ص) نقل شده است كه مى‏فرماید: خداوند به موسى بن عمران فرمود:« لاتحسدن الناس على ما آتیتهم من فضلى، ولاتمدن عینیك الى ذلك، ولاتتبعه نفسك، فان الحاسد ساخط لنعمى، ضاد لقسمى الذى قسمت‏ بین عبادى و من یك كذلك فلست منه و لیس منى!؛ اى موسى! هرگز در مورد آنچه به مردم از فضلم عطا كرده‏ام حسد مورز و چشم به آنها ندوز و آنها را در دل پیگیرى نكن (و بر این امور خرده مگیر)؛ زیرا حسود نسبت ‏به نعمت‏هاى من خشمگین، و مخالف تقسیمى است كه در میان بندگانم كرده‏ام، هر كس چنین باشد نه من از اویم و نه او از من است‏»! (30)

كوتاه سخن این كه حسود در واقع پایه‏هاى اعتقادى محكمى ندارد وگرنه مى‏دانست ‏حسد ورزى نوعى انحراف از توحید است.

شاعر عرب در همین زمینه مى‏گوید:

الا و قل لمن كان لى حاسدا ا تدرى على من اسات الادب؟! اسات على الله فى فعله اذا انت لم ترض لى ما وهب!

«به حسود من بگو آیا مى‏دانى نسبت‏ به چه كسى اسائه ادب مى‏كنى؟ تو بى ادبى در برابر خداوند نسبت‏ به كارش دارى، هرگاه راضى به بخشش خدا درباره من نشوى‏»! (31)

پی نوشت‌ها:

27- به لسان العرب و التحقیق فى كلمات القرآن الحكیم مراجعه شود.

28- اصول كافى، جلد 2، صفحه‏307، حدیث‏7.

29- المحجة البیضاء، جلد 5، صفحه ‏326.

30- اصول كافى، جلد 2، صفحه‏307.

31- سفینة البحار، ماده حسد.

لینک مقالات مرتبط:

- حسد از ضد ارزش هاست (1)

- حسد از ضد ارزش‌هاست (2)

- حسادت

- ضد ارزشی به نام حسد (3)

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.