هفت مهارت عملی پژوهش
در مطلب گذشته مطالبی را درباره هفت مهارت عملی، به نقل از هارلن و جلی ارائه نموده بودیم. در این بخش به تفسیر این هفت مهارت می پردازیم:
مشاهده
فرایند پژوهش علمی با مشاهده کردن شروع می شود و در همه ی مراحل آن، تداوم می یابد. در پایه ی اول ابتدایی، مطالعه و مشاهده ی رشد سیب زمینی ها، نقطه ی شروعی برای تلاش و هدایت دانش آموز از یک مرحله به مرحله ای دیگر است.
در مشاهده کردن، دانش آموزان شواهد و ایده هایی را درباره ی پدیده ی مورد نظر جمع آوری و شباهت ها و تفاوت های آن ها (برای نمونه رشد سیب زمینی های کاشته شده) را مشخص می کنند. حتی می توانند جست و جوی خود را با دیدن الگوها و درک نظم وقوع رخدادها شروع کنند. زیرا مشاهده ی دقیق، شواهدی را فراهم می کند که اجازه می دهد دانش آموز ایده هایش را بررسی کند.
بنابراین، ضرورت دارد که مشاهده دقیق انجام شود. دانش آموز باید از اعتبار مشاهداتش مطمئن باشد. به همین دلیل، تمرین در زمینه ی کسب مهارت مشاهده گری در فرایند جست و جو و پژوهش، از اهمیت زیادی برخوردار است. از سوی دیگر، مهارت مشاهده گری در دانش آموزان، سریع تر از سایر مهارت های فرایندی علمی شکل می گیرد و رشد می کند. اما همان طور که اشاره شد، دانش آموزان حتی این توانایی را دارند که فرایند پژوهش خود را از نقطه ی دیگری ( مانند درک الگوهای وقوع پدیده ها )، شروع کنند.
سؤال کردن
حس کنجکاوی دانش آموزان، فرایند پژوهش را پیش می برد و در آنان سؤال هایی را ایجاد می کند. در این فرایند، طرح سؤال اولین گام برای یافتن پاسخ است و همین عامل باعث می شود تا فرایند پژوهش ادامه یابد.
عادت به این مهارت، می تواند یادگیری دانش آموزان در هر موقعیتی را تشویق کند. در واقع، سؤال کردن به دانش آموزان اجازه می دهد که وارد قلمروهای ناشناخته شوند و به جست و جوی آن چه که نمی دانند و احتیاج دارند که درک کنند، بپردازند.
سؤال هایی که دانش آموزان درباره ی سیب زمینی ها، می پرسند، از نگاه کردن آنان به پدیده ای واقعی و در حالتی آرام و بدون نگرانی، ناشی می شود. این سؤال ها، به طور مرتب از طریق جست و جو تکرار می شوند. همان طور که آن ها به فعالیت شان ادامه می دهند، هر سؤال به یک عمل و این عمل نیز خود به استفاده از سایر مهارت های فرایندی علمی منجر می شود.
باید به یاد داشته باشیم که فرایند پژوهش، فرایندی خطی نیست. بلکه طی این چرخه، سؤال هایی مطرح می شوند که می توان از بین آن ها، سؤال یا سؤال هایی را انتخاب کرد که به پژوهش های عمیق تری منتهی می شوند.
فرضیه سازی
دانش آموزان از طریق اعمالشان مطرح می کنند که شاید جوانه زدن سیب زمینی های کاشته شده با رشدشان ارتباط داشته باشد. این، آزمایشی تجربی برای دیدن جوانه زدن سیب زمینی هاست که بر پایه ی شواهدی قابل دست رس طراحی شده و اساساً می توان از آن به عنوان فرضیه یاد کرد. فرضیه ها تبینی را مطرح می کنند که با مشاهدات، سؤال ها و شواهد قابل دست رس هم خوانی دارد.
هنگامی که دانش آموزی فرضیه سازی می کند، در واقع اطلاعات تجربی گذشته اش را که می توانند توضیح دهند چگونه و چرا حوادث اتفاق می افتند، به هم ربط می دهد.
پژوهش هنگامی شروع می شود که موضوعی علاقه ی ما را به خودش جلب می کند و یا مدتی آن را به طور دقیق مشاهده می کنیم. فرضیه ها، بعداز مشاهده ی پدیده ها، اظهار نظر درباره ی آن ها، پرورش سؤال ها و جست و جوی میان مواد در دست رس، شکل می گیرند.
ما سؤال هایمان را بر اساس تجربه و مشاهداتمان مطرح می کنیم و بر پایه ی آن ها اطلاعاتی را درباره ی پدیده های مورد نظر جمع آوری می کنیم. در طی این فرایند، فرضیه ها ساخته می شوند. علاوه بر این، امکان دارد که بر اساس تجربه های قبلی خود، به ساخت فرضیه اقدام کنیم.
پیش بینی کردن
پیش بینی، مرکزی برای آزمودن این موضوع است که آیا فرضیه در مسیر درستش قرار دارد یا نه. این فرایند برای حدس زدن، ضرورت دارد. پیش بینی، فراتر از اطلاعات قابل دست رس، آن چه را که در آینده اتفاق خواهد افتاد، حدس می زند. دانش آموزی می گفت: «اگر این کار را انجام بدهم، آن اتفاق می افتد.»
روش های گوناگونی برای استفاده از شواهد وجود دارد. ممکن است دانش آموزان سنین پایین نتیجه بگیرند که بین شواهد ارتباط وجود دارد. اما دانش آموزان سنین بالاتر می توانند از شواهد به روش های ظریف تری مانند تشخیص الگوی داده ها برای تعبیر و تفسیر شواهد جمع آوری شده استفاده کنند. بیشترین استفاده از شواهد، به ارتباط ایده ی اصلی با رفتارهای آینده، مفیدتر و قابل آزمون تر پیش بینی مربوط می شود.
معمولاً هم پیش بینی، بر اساس دانش و تجربه های گذشته و یا روش شواهد فوری که از مشاهدات به دست می آید، انجام می شود. بنابراین، مهم است بدانیم چگونه شواهد را جمع آوری کنیم و از آن ها بهترین نتیجه را بگیریم. معمولاً پیش بینی بر پایه ی جمع آوری شواهد با توجه به یک هدف علمی انجام می شود.
جست و جو کردن
از اندازه گیری، جمع آوری داده ها و اجرای آزمون های نسبتاً مناسب، برای به دست آوردن شواهد ضروری به منظور ارائه ی تفسیری هم خوان با رخداد مورد نظر استفاده می شود. زیرا با استفاده از شواهد معنی دار و معتبر می توانیم، به سؤال هایمان درباره ی پدیده ی مشاهده شده پاسخ بدهیم و یا یک پیش بینی ارائه شده را آزمون کنیم. این مطلب بدین معنی است که پژوهشگر توانایی تشخیص متغیرها، کنترل یا تغییر متغیرها را دارد.
غالباً باید به این نکته توجه داشته باشیم که درک این مطلب، برای پژوهشگران جوان و کم تجربه مشکل و دشوار است.
معمولاً در فرایند پژوهش، ممکن است پژوهشگر دچار چالش های غیر قابل پیش بینی شود. حل هر مسئله می تواند به مسئله ی دیگری منجر شود و امکان دارد پژوهشگر روش های متفاوتی را برای حل مسئله انتخاب کند.
دانش آموزان این چالش را در آزمایش مربوط به سیب زمینی ها درک می کنند. به این صورت که در یک گروه سیب زمینی کاشته شده پوسیده و در گروه دیگر سالم مانده و جوانه ی آن رشد کرده است. با این حال، در هر دو مورد، اطلاعات مفیدی جمع آوری شده است که می توان بر پایه ی آن ها تفسیر و به نتیجه گیری اقدام کرد.
تفسیر
هنگامی که دانش آموزان آزمایش هایشان را انجام می دهند، احتیاج دارند که در ساختن مفاهیم مورد نظرشان به آن ها کمک شود. آن ها احتیاج دارند، از جمع آوری داده ها فراتر روند و به تفسیر کردن، شامل یافتن یک الگو از نتایج و ترکیب اطلاعات جمع آوری شده برای ساختن جمله ای درباره ی مفهوم ترکیبی مورد نظرشان است. تفسیر می تواند ارتباط بین متغیرها را شامل شود و به ما اطمینان دهد که داده های جمع آوری شده، از فرضیه ها حمایت می کنند و ارتباط یافته ها با سؤال ها و مشاهده ها را مورد نقد قرار می دهد.
تعامل
پژوهش در کلاس توسط دانش آموزان، نیازمند تعامل بین آنان است. برای نمونه، دانش آموزان در کلاس درس، مفاهیم مورد نظرشان برای یکدیگر توضیح می دهند، به سخنان و توضیحات همدیگر گوش می دهند، نتایجی را که از آزمایش هایشان گرفته اند به طور روشن و شفاف به هم کلاسی هایشان ارائه می کنند؛ نحوه ی یادداشت برداری از فعالیت ها و ... مهارت انجام این کار در ضمن پژوهش هایشان یاد می گیرند، با نحوه ی انتخاب شیوه ای مناسب برای انتقال دانش به دیگران از طریق ارائه ی نمودار، جدول و ... که داده ها و نتایج به دست آمده را توضیح می دهد، آشنا می شوند و در این زمینه مهارت لازم را کسب می کنند.
در کلاس درسی که دانش آموزانشان به پژوهش می پردازند، آن ها علاوه بر یادگیری مستقیم (رسمی)، به طور غیر مستقیم نیز به واسطه ی تعاملاتی که بر پایه ی فعالیت های پژوهشی برقرار می کنند، از یکدیگر یاد می گیرند.
ادامه دارد ...
رشد تکنولوژی آموزشی
مرکز یادگیری سایت تبیان - گرد آوری: شکوفه باصری
تنظیم: مریم فروزان کیا