امام خمینى قدسسره:
غنیمت شمردن فرصتها
اى عزیز!
اى مطالعهکننده این اوراق!
... اگر تعللى کنى، فرصت از دست مىرود. اى برادر من! این امور را تعویق نینداز که تعویق انداختنى نیست. چهقدر آدمهاى صحیح و سالم با موت ناگهانى از این دنیا رفتند و ندانیم عاقبت آنها چیست؟ پس فرصت را از دست مده و یک دم را غنیمت شمار که کار خیلى اهمیت دارد و سفر خیلى خطرناک است.دستت از این عالم، که مزرعه آخرت است، اگر کوتاه شد، دیگر کار گذشته است و اصلاح مفاسد نفس را نتوانى کرد، جز حسرت و حیرت و عذاب و مذلّت نتیجه نبرى.
اولیاى خدا آنى راحت نبودند و از فکر این سفر پر خوف و خطر بیرون نمىرفتند.
حالات على بن الحسین، علیهماالسلام، امام معصوم، حیرتانگیز است.
نالههاى امیرالمؤمنین علیهالسلام، ولىّ مطلق، بهتآور است.
چه شده است که ما این طور غافلیم؟
کى به ما اطمینان داده؟ جز شیطان که کارهاى ما را از امروز به فردا مىاندازد؛ مىخواهد اصحاب و انصار خود را زیاد کند و ما را با خلق خود و در زمره خود و اتباع خود محشور کند؟
همیشه آن ملعون، امور آخرت را در نظر ما سهل و آسان جلوه دهد و ما را با وعده «رحمت خدا» و «شفاعت شافعین» از یاد خدا و اطاعت او غافل کند. ولى افسوس که این اشتها کاذب است و از دامهاى مکر و حیله آن ملعون است.
پس انسان باید در همین عالم، این چند صباح را مغتنم شمارد و ایمان را با هر قیمتى هست، تحصیل کند و دل را با آن آشنا کند.
و این در اوّلِ سلوک انسانى صورت نگیرد، مگر آن که اولاً، نیت را در تحصیل معارف و حقایق ایمانیه خالص کند و قلب را با تکرار و تذکر، به اخلاص و ارادت آشنا کند تا اخلاص در قلب جایگزین شود؛ چه که اگر اخلاص در کار نباشد، ناچار دست تصرف ابلیس به کار خواهد بود و با تصرف ابلیس و نفس - که قدم خودخواهى و خودبینى است - هیچ معرفتى حاصل نشود؛ بلکه خود علم التوحید بىاخلاص، انسان را از حقیقت توحید و معرفت دور مىکند و از ساحت قرب الهى تبعید مىنماید.
ملاحظه حال ابلیس کن که چون خودخواهى و خودبینى و خودپسندى در او بود، علمش به هیچوجه عملى نشد و راه سعادت را به او نشان نداد.
میزان در ریاضات حقه و باطله به یک معنى دقیق عرفانى، قدم نفس و خودخواهى و قدم حق و حقطلبى است.
نمازى که براى شهوات دنیا یا آخرت باشد، نمازى نیست که معراج مؤمن و مقرب متقین باشد. آن نماز، انسان را به حورالعین نزدیک کند و از ساحت قرب الهى دور نماید.
آثار اخروى عدم استفاده از رحمتهاى الهى در دنیا
رحمت خدا الآن به تو احاطه کرده، رحمت صحت و سلامت و حیات و امنیت و هدایت و عقل و فرصت و راهنمایى اصلاح نفس.
در هزاران رحمت گوناگون حقتعالى غوطهورى و استفاده از آنها نمىکنى و اطاعت شیطان مىکنى!
اگر از این رحمتها در این عالم استفاده نکنى، بدان که در آن عالم نیز بىبهره هستى از رحمتهاى بىتناهى حق و از شفاعت شفیعان نیز محروم مانى. جلوه شفاعت شافعان در این عالم، هدایت آنهاست، و در آن عالم، باطن هدایت، شفاعت است. تو از هدایت اگر بىبهره شدى، از شفاعت بىبهرهاى، و به هر قدر هدایت شدى، شفاعت شوى. شفاعت رسولاکرم صلىاللّهعلیهوآلهوسلم، مثل رحمت حق مطلق است، محل قابل باید از او استفاده کند.
اگر خداى نخواسته شیطان با این وسایل، ایمان را از چنگ تو ربود، دیگر قابلیت رحمت و شفاعت نخواهى داشت. بلى، رحمت حق، سرشار است در دو دنیا، تو اگر طالب رحمتى، چرا از این رحمتهاى پیاپى که در این عالم مرحمت فرموده و بذر رحمتهاى عوالم دیگر است، برخوردار نمىشوى؟
این همه انبیا و اولیا خدا تو را دعوت کردند به خوان نعمت و مهمانخانه الهى، نپذیرفتى و با یک وسوسه خنّاس و القاء شیطانى همه را کنار گذاشتى!
محکمات کتاب خدا و متواترات احادیث انبیا و اولیا و ضروریات عقول عقلا و براهین قطعیه حکما را فداى خطرات شیطانى و هواهاى نفسانى کردى.
اى واى به حال من و تو از این غفلت و کورى و کرى و جهالت!
محدودیت استفاده از قواى نفسانى
در هر حال وقتى که انسان فرضاً به مقاصد خود برسد، آیا استفاده او چند وقت است؟ آیا قواى جوانى تا چند وقت برقرار است؟
وقتى بهار عمر رو به خزان گذاشت، نشاط از دل و قوّه از اعضا مىرود، ذائقه از کار مىافتد، طعمها درست ادراک نمىشود، چشم و گوش و قوه لمس و قواى دیگر بیکاره مىشوند - لذات بکلى ناقص یا نابود مىشود. امراض مختلفه هجوم مىآورد؛ جهاز هضم و جذب و دفع و جهاز تنفس کار خود را نمىتواند انجام دهد، جز آه سرد و دل پردرد و حسرت و ندامت چیزى براى انسان باقى نمىماند. پس مدت استفاده انسان از این قواى جسمانى، از بعد از تمیز و فهم خوب و بد تا زمان افتادن قوا از کار یا ناقص شدن آنها، بیش از سى چهل سال براى مردم قوى البنیه و صحیح و سالم نیست، آن هم در صورتى که به امراض و گرفتارىهاى دیگر که همه روزه مىبینیم و غافل هستیم بر نخورد.
منبع افق حوزه
تهیه گروه حوزه علمیه تبیان