تبیان، دستیار زندگی
عروسک ها قهرمانان اصلی نمایش های خیمه شب بازی و عروسکی هستند آنچه در این مقاله ارائه میشود تاریخچه و روند ساخت و جایگاه عروسک ها درنمایش خیمه شب ابزی و تئاتر عروسی درگذشته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عروسک های نمایش


عروسک ها قهرمانان اصلی نمایش های خیمه شب بازی و عروسکی هستند آنچه در این مقاله ارائه میشود تاریخچه و روند ساخت و جایگاه عروسک ها درنمایش خیمه شب ابزی و تئاتر عروسی درگذشته است.
عروسک

صادق هدایت در مورد عروسک ها در پژوهش خود چنین می نویسد:

«ساخت عروسک ها اکثر از چینی و قسمی از آن از چوب و پارچه ساخته می شوند. البسه ی عروسک ها را خود اداره کننده در خانه می دوزد.ساخت هیکل و البسه های عروسک منوط به تأثیرات آن زمان است ، بطوریکه خود نگارنده در این تابستان مشاهده نمودم قزاق ها کلاه مدل اخیری را که سربازی است و در ایران مرسوم شده برسر داشتند.اکتبر 1927»

اما به گفته ی بهرام بیضایی شکل و اندازه و لباس و جنس این عروسک ها بدینگونه بوده است:

«بلندی قامت عروسک ها یک وجب یا اندکی بیشتر است، بطور متوسط (حداکثر ثلث ذرع).لباس زن ها روسری و شلیته و گاهی چاقچور به رنگ های مختلف؛ و لباس مردها گاه کلاه نمدی، پیراهن آبی یا قرمز، شلوار گشاد سیاه یا آبی و نیز لباس های پهلوانی است. عروسک ها از جنبه ی ظاهری شکل واقعی دارند و شخصیت های آنها هم گر چه کمی سطحی، ولی واقعی است. معمولا ًاز چوب و کهنه و در موارد معدودی با سر ِ گچی ساخته می شدند و مفاصل حرکتی آنها هم وسعت کافی نداشته است. از نظر فنی هم – یعنی نوع حرکت دادن عروسک ها – باید افزود که هم عروسک نخی در کار بوده و هم عروسک دستی. در عروسک های نخی به هر عروسک حد اقل شش نخ آویخته بود: یکی به سر، دو تا به دست ها ، دو تا به پاها، یکی به کمر. بدین ترتیب عروسک راه می رفت، دست ها را تکان می داد و با رها شدن نخ کمر تعظیم می کرد. استاد نخ ها را در دوره های پیش به انگشتان خود می بست و کمی بعد به چوبی که آن را در دست می گرفت و از بالای تجیر ( که هم زمینه ی صحنه ی بازی بوده است و هم صحنه را از پشت صحنه جدا می کرده ) تکان می داد. اما در عروسک های دستی نوعی است که در آن، عروسک را چون دستکش به دست می کردند و در این حال انگشت های شست و وسطی به جای دو دست عروسک قرار می گرفت و انگشت ابهام به جای سر ِ عروسک و مچ به جای تنه اش و حرکات همین چهار مفصل بود که حالات عروسک را مجسم می کرد.» ( نمایش در ایران)

بیشتر عروسک های خیمه شب بازی دارای شخصیت بودند، مثل «مبارک» که سال های سال نقش اصلی خیمه شب بازی را داشت.«مبارک» در واقع برده ای سیاه پوست و از زنگبار به جنوب ایران آورده شده بود و دارای شخصیتی شوخ طبع و جسور بوده که مسائل سیاسی و اجتماعی را با گفتاری طنز آمیز و جمله هایی نیشداربیان می کرد و شخصیت دوست داشتنی او باعث رونق خیمه شب بازی می شد.

از دیگر عروسک های صاحب شخصیت در خیمه شب بازی می توان «پهلوان کچل» یا پهلوان کچلک یا حسن کچل را نام برد. پهلوان کچل قهرمان خیمه شب بازی های عامیانه بود و شخصیت بسیار مسخره ای داشت که ظاهرا ً خودش را به حماقت می زد اما در باطن بسیار رند و آب زیر کاه بود. مردم عوام، شخصیت حسن کچل را بسیار دوست می داشتند و اصلاً ً نمایش او یکی از نمایش های متداول و دلخواه بود. الکساندر خوجکو (A.Chodzko) 1804- 1891ایران شناس روسی که چندی قنسول روسیه در ایران بوده، در کتابش به نام «تئاتر در ایران»، چاپ 1845 می نویسد:

« پهلوان کچل قهرمان عامیانه است. پوشش خاصی ندارد و طاسی سر نمودار مشخص اوست و نیز دورویی بی حسابش. پهلوان کچل عابد و ادیب و حتا مثل همه ی ایرانی ها شاعر است. کار مهمش این است که ملا ها را گول بزند و به سر زنان و جوانان زیبا روی کلاه بگذارد.»

خوجکو آنگاه یکی از خیمه شب بازی مربوط به این چهره را ذکر می کند.

« در این خیمه شب بازی پهلوان کچل پیش یک شخصیت می رود. لباسش، لباس مؤمن مسلمانی است که اگر طاسی سرش نباشد، نمی توان او را شناخت. آه می کشد، ذکر می گوید، و با مهارت عجیبی ادای عربی دان ها را در می آورد. با آن شخص تسبیح می اندازد، حدیث می آورد و به خصوص روی خیرات و مبرات و زکات تکیه می کند. طرف بسیار خوشش آمده. پهلوان کچل از مائده های بهشتی و حوریان صحبت می کند، حریف به کلی حالی به حالی شده و بوی مائده های بهشت را زیر دماغش حس می کند و در حال شیفتگی دوتایی ذکر و دعا را رها کرده و به وجد و سرور و رقص می پردازند و تار و شیشه های خلر شیراز را که روی رف است، به میان می آورند. برای کسانی که با رسوم شرقی آشنایند، دریافت جنبه ی مضحک این دورویی بسیار آسان است. پهلوان کچل نمودار مردم ایران است. ملتی متمدن تر از همسایگان خود، ملتی که با وجود ایمن برتری از سیزده قرن پیش تا کنون همیشه مورد تسلط نژادهای بیگانه واقع شده و همیشه برده بوده، اما حس برتری خود را حفظ کرده ، در نتیجه ی مقاومت داخلی که در برابر اربابانش داشته، کم کم گرفتار خصلت دورویی و ریاکاری شده است

از عروسک های دیگر می توان از « پهلوان پنبه» نام برد. « پهلوان پنبه»  صاحب شجاعت مسخره ای بودو فقط برای ضعیف تر از خودش قدرت نمایی می کرد.

«پتروشکا»  هم عروسک دیگری بود که زمانی که سربازان روس بر بخش هایی از شمال ایران مسلط شدند، توسط خیمه شب بازان ساخته شد و به صحنه آمد. « پتروشکا» همچنان که از نامش پیداست، شخصیتی روسی داشت و اصلا ً یک فیگور سنتی در خیمه شب بازی روسیه بود که حتا «استراوینسکی» هم یک قطعه موسیقی باله برای او ساخته بود. عروسک پتروشکا در خیمه شب بازی های ایرانی چندان دوام نیاورد و با رفتن روس ها از ایران، او هم از صحنه ی خیمه شب بازی ایرانیان کنار رفت چون تماشاگران نمایش پتروشکا فقط روس ها بودند.

از عروسک های صاحب شخصیت دیگر، عروسک شاه سلیم بود که آن را از روی شاه سلیم، پادشاه عثمانی ساخته بودند. نمایش شاه سلیم در دوره ی صفویه به علت روابط ایران و عثمانی علاقه مندان بسیار داشت. در این نمایشنامه گاه شخصیت شاه سلیم را به مسخره و گاه برای بزرگداشت وی به روی صحنه می آوردند.

عروسک

در اواخر دوره ی قاجاریه و به ویژه در زمان احمد شاه که بیشتر مردم دیدگاه انتقادی پیدا کرده بودند،خیمه شب بازان عروسک هایی شبیه احمد شاه و اطرافیانش ساخته بودند.در این نمایش مرشد و عروسک گردان هم که سر نخ عروسک ها را به دست داشت،با لباس و کلاه انگلیسی وارد صحنه می شدند و به این صورت می خواستند به مردم نشان بدهند که سرنخ اینها به دست انگلیس هاست

در مورد عروسک های خیمه شب بازی و شخصیت آنها « عادل بزدوده » اشاره ی جالبی دارد که دریغمان می آید بی اعتنا از کنارش بگذریم. بزدوده می گوید

« با تمامی اینها نمی توان قصه ی محمد شوشتری بنای ماهری را که در اواسط حکومت صفویه زندگی می کرد، به دست فراموشی سپرد. او در اوقات بیکاری گیوه هایش را از پا در نمی آورد و به نوعی به آنها نقش عروسک می بخشید.« حاجی عیوض» و «قراگوز(= چشم سیاه)» دو نقشی بودند که گیوه های این بنای تبریزی بر عهده داشتند. ترکیه ای ها اکنون نیز شخصیتی به نام «قراگوز» در اجراهای عروسکی خود دارند که در واقع همان شخصیت ساخته ی محمد شوشتری است.»

عادل بزدوده همچنین به حضور اولین عروسک بر صحنه ی تلویزیون اشاره می کند و می گوید:« تاریخ ظهور اولین عروسک اسفنجی بر صحنه ی تلویزیون به سال های 1342 تا 1345 بر می گردد. آن جا که شخصیتی عروسکی به نام «آقای شاکی» در قالب برنامه ای اجتماعی که تنها ده دقیقه در هفته پخش می شد، مشکلات جامعه را به نقد می کشید.» (14)

بد نیست که اشاره شود « آقای شاکی» از ساخته های هنرمند باذوق « نصرت کریمی» بود که خود وی در این زمینه می گوید: « نخستین عروسک سخنگوی ایرانی به نام آقای شاکی را من در دهه ی 1340 به همراه دستیارم آقای فریدون فرش باف ساختم. کارهای فنی را او انجام داد و طرحش مال من بود. برنامه ی این عروسک که هفته ای ده دقیقه در تلویزیون از مسائل ناهنجار جامعه از قبیل چاله چوله های خیابان ها و غیره با گوینده ای صحبت می کرد، حدود سه سال پخش شد و تماشاگران زیادی پیدا کرده بود

فرآوری:عاطفه مژده

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: سایت:انسان شناسی و فرهنگ

«خیمه شب بازی در ایران» / بهرام بیضایی/ مجله ی آرش / سال 41- 1340