تبیان، دستیار زندگی
در این نوشتار خنده دار شما اطرافیان خودتان از از خاله گرفته تا عمو به خوبی خواهید شناخت - حتما بخوانید
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اطرافیان نزدیک خود را بهتر بشناسیم - طنز

خاله

معنای لغوی: خواهر مادر

خاله ریزه و قاشق سحر آمیز

معنای استعارهای: هر زنی که با مادر رابطه گرم و صمیمی داشته باشد.

نقش سمبلیک: یک خانم مهربان و دوست داشتنی که خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آب‌نبات و لباس می‌خرد.

غذای مورد علاقه: آش کشک.

ضرب‌المثل: خاله را می‌خواهند برای درز و دوز و گرنه چه خاله چه یوز. خاله‌ام زائیده، خاله‌زام هو کشیده! وقت خوردن خاله خواهرزاده رو نمی‌شناسه. اگه خاله‌ام ریش داشت، آقا دایی‌ام بود.

زیر شاخه‌ها:

شوهر خاله: یک مرد مهربان که پیژامه می‌پوشد و به ادبیات و شکار علاقه‌مند است.

دختر خاله/پسر خاله: هم بازی دوران کودکی که یا در بزرگسالی عاشقش می‌اشید، اما با یکی دیگه ازدواج می‌کنید یا باهاش ازدواج می‌کنید اما عاشق یکی دیگه هستید.

چهره‌های معروف: خاله خرسه، خاله سوسکه.

مشاغل کاذب: خاله زنک بازی، خاله خانباجی.

نکته: داشتن یک خاله مجرد در کودکی از جمله نعمات خداوندی است.

عمه

معنای لغوی: خواهر پدر

زینب پاشا اسطوره مقاومت زن ایرانی

معنای استعارهای: هر زنی که مادر چشم دیدنش را نداشته باشد!

نقش سمبلیک: به عهده گرفتن مسئولیت در موارد ذیل :

1. جواب همه فحشهایی که می‌دهید. مثال: ...

2. جواب همه محبتهایی که می‌کنید. مثال: به درد عمه‌ات میخوره...!

3. خیلی چیزهای بدِ دیگه که از ذکر مثال معذوریم...

غذای مورد علاقه: شله‌زرد، سمنو.

ضرب‌المثل: ندارد (تخفیف به دلیل تعدد در نقشهای سمبلیک).

زیرشاخه‌ها:

شوهر عمه: یک مرد پولدار که سیبیل قیطانی دارد و چندش‌آور است.

پسر عمه/دختر عمه: هم بازی دوران کودکی که در بزرگسالی حالتان را به هم می‌زنند.

چهره‌های معروف: عمه لیلا. ترجیعبند: دختر که رسید به بیست، باید به حالش گریست.

مشاغل کاذب: Match-Making

نکته: داشتن یک عمه که در توصیفات فوق صدق نکند جزء خوش شانسی‌های زندگی است.

دایی

معنای لغوی: برادر مادر

علی دایی

معنای استعارهای:هر مردی که پتانسیل کتک خوردن توسط پدر را داشته باشد.

نقش سمبلیک: یکی از معدود مردانی که هر چند به سیاست علاقه‌مند است، اما حس گرمی به شما می‌دهد؛ همیشه حرفهایتان را می‌فهمد و می‌شود پیشش گریه کرد.

غذای مورد علاقه: فسنجون.

ضرب‌المثل: عروس را که مادرش تعریف کنه، برای آقا دایی‌اش خوبه؛ اگه خاله‌ام ریش داشت آقا دایی‌ام بود.

زیرشاخه‌ها:

زن دایی: یک زن چاق و شاد که خیلی کدبانو است و جلوی مادر قپی می‌آید و مدام حال مادرتان را می‌گیرد!

پس ردایی / دختر دایی: هم بازی دوران کودکی که در بزرگسالی مثل یک همرزم ساپورتتان می‌کنند.

چهره‌های معروف: علی دایی، دایی جان ناپلئون. ترجیعبند: همه چیز زیر سر این انگلیس است.

مشاغل کاذب: فوتبال، شرکت در مصاحبه‌های رادیو ـ تلویزیونی.

نکته: داشتن یک دایی خوب و لوتی دارای خواص بسیاری است!

عمو

معنای لغوی: برادر پدر

عمو پورنگ

معنای استعارهای:هر مردی که با پدر رابطه گرم و صمیمی داشته باشد.

نقش سمبلیک: یکی از مردانی که شما همیشه باید بهش بوس بدید و بعد بروید کارتون ببینید تا او با پدر حرفهای جدی بزند. یکی از مردانی که مادر به مناسبت آمدنش قورمه سبزی می‌پزد و همیشه وقتی می‌رود، پدر ساکت شده، به فکر فرو می‌رود.

غذای مورد علاقه: قورمه سبزی، آبگوشت.

ضرب‌المثل: عقد دختر عمو / پسر عمو را در آسمان بسته‌اند.

زیرشاخه‌ها:

زن عمو: یک زن که زیاد به شما توجه نمی‌کند و خودش را برای مادر شما می‌گیرد.

دختر عمو / پسر عمو: هم بازی دوران کودکی که اگر تا هیجده ـ بیست سالگی دوام آورده باهاش ازدواج نکنید، خطر را از سر گذرانده‌اید.

چهره‌های معروف: عمو زنجیرباف، عمو یادگار، عمو پورنگ، عمو جون سلیمون.

مشاغل کاذب: بازی در قصه‌های ایرانی.

نکته: داشتن یک عموی پولدار خیلی خوب است.


باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از: rainnight