راه خدا یكى است. اگر رنگ خدایى نباشد، رنگهاى دیگر، انسان را گیج و متحیّر مىكند. و همرنگ شدن با جماعتى كه اكثر آنها دچار انحرافند خود مایه رسوایى و خوارى در قیامت است.
سید هبة الدین شهرستانى معتقد است که مقصود از کلمه سماء و دخان در این آیه شریفه، همان جوّ زمین (اتمسفر) است که آنرا با نام «کره بخار» اطراف زمین میخواند. ایشان در ابتدا معانى کلمه «سماء» را برمیشمارد
نشوز از طرف مرد بدین صورت است که:
«مرد در حق زن تعدی و ستم روا دارد و حقوق واجبش را ادا نکند. وقتی که نشوز مرد نمایان شد، بدین گونه که مرد حق هم خوابی و قََسَم را مراعات نکند و نفقه زن را نپردازد؛ زن حق مطالبه این امور را دارد؛ و مرد را موعظه میکند و اگر اثر نکرد، به حاکم مراجعه میکند، تا حاکم، مرد را به ادای حقوق زن وادارد؛ ولی خود زن حق ندارد از مرد دوری گزیند و هجر را انتخاب کند و یا مرد را بزند.
زنان قبل از نزول آیه، دامنه روسرى خود را به شانهها یا پشت سر مىافكندند، به طورى كه گردن و كمى از سینه آنها نمایان میشده، قرآن دستور مىدهد روسرى خود را بر گریبان خود بیفكنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه كه بیرون است مستور گردد
كیست كه حاضر شود چند سكه دنیایی را بگیرد و انبوهی از پاداشهای بیكران الهی را از دست بدهد؟ حال آنكه این سود دنیایی، خشم خداوند را در پی دارد و آن پاداش، رضایت الهی را ... این سود اندك، فناشدنی است و آنچه نزد خداست، باقی و ماندگار است.
و از آنجا كه هر گاه هیچ یك از وسایل بیدار كننده، حتى مجازات الهى سود ندهد، راهى جز انتقام پروردگار از این گروه كه ظالمترین افرادند وجود ندارد. در این آیه مىفرماید: «چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه آیات پروردگارش به او یاد آورى شده و او از آن روى گردانده
امام باقر(علیه السلام) در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: منظور این آیه شرک در اطاعت است، نه شرک در عبادت. گناهانى که مردم مرتکب مىشوند، شرک اطاعت است؛ چرا که در آن اطاعت شیطان مىکنند و به جهت این کار براى خدا شریکى در اطاعت قائل مىشوند
مجرم آرزو مىكند: اى كاش مىشد فرزندان را در برابر عذاب آن روز فدا كرد و دوستان و برادر را و خویشاوندانى كه او را از خود مىدانستند و بلكه همه مردم روى زمین را تا خودش از عذاب نجات پیدا كند!»
محال است آدم خوب و آنكه محبت خدا در دلش جا كرده، گناه را دوست داشته باشد؛ ممكن است گناه هم بكند، اما گناه را هیچ وقت دوست ندارد؛ چرا كه میداند گناه او را به ورطه نیستی و نابودی میكشاند. .
اختیار ملائک از طریق آیات و روایات قابل اثبات است؛ ما ملائکه را موجوداتی بیرون از حس و دارای وجود و شعور و اراده مستقل میدانیم که عقل محضاند(هیچگونه تعلّقی به مادیّات ندارند)، لذا از امیال نفسانی تهی هستند و هیچ گاه عصیان خدا نمیکنند، ولی با این حال دا
خداوند در قرآن از مسلمین خواسته است تا به طرق مختلف از گناه دوری کنند تا از عذاب الهی در امان مانند. او به مردمان هشدار میدهد که: «قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُم ...»