تبیان، دستیار زندگی
خداوند متعال در ابتدای امر راه هدایت را به تمام ابناء بشر نشان داده است و افرادی که با اختیار خود این راه را برمی گزینند مشمول هدایت پسین الله جل جلاله نیز میشوند که وعده آن در قرآن برای افراد متقی و افرادی که پذیراى حق و حقیقت باشند، گوشى شنوا و فكرى فعا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عامل هدایت، خداوند یا انسان ؟!


یكى از مباحث بسیار مهم كه هدف از بعثت انبیاء را بیان مى‏كند و آثار تربیتى و عقیدتى متعددى بر آن مترتب است، بحث هدایت و ضلالت مى‏باشد.


امام زمان (عج) دست

هدف از ارسال انبیاء و تشریع قوانین الهى هدایت انسانها است در راهى كه نهایت آن رستگارى و آسایش ابدى است و باید دید قرآن كریم به عنوان منبع اصلى تعالیم اسلامى، كه كتاب هدایت نامیده شده و آخرین نسخه دستورات آسمانى براى انسان است، چه راهى را براى رسیدن به آن هدف متعالى پیشنهاد مى‏كند و نقطه مقابل آن؛ یعنى ضلالت را در چه چیز مى‏داند؟

عوامل گمراهى را در چه چیز مى‏بیند و راه گریز از آن چیست؟ آیا هدایت اختیارى و اكتسابى است یا هدایت منسوب به خداست و انسان در آن هیچ نقشی ندارد؟

معنای هدایت و ضلالت در لغت و قرآن

راغب هدایت را راهنمایى با لطف و ضلالت را عدول از راه راست بیان كرده است.  پس هدایت یعنى نشان دادن راهى كه به سعادت و تعالی انسان منتهى مى‏شود و ضلالت به معناى عدول از صراط مستقیم است و متمایل شدن از منهج اصلى؛ خواه كم باشد یا زیاد و خواه عمدى باشد یا سهوى.

از حدود 236 مورد آیه‏اى كه در قرآن راجع به هدایت آمده است اینطور برداشت می شود كه هدایت به معناى «قرار گرفتن در مسیر حق و كمال و خیر و صواب الهی» است و ضلالت نقطه مقابل آن.

اما باید توجه داشت که انسان پس از تشخیص حق و باطل موظف به رد باطل و قبول حق است و در اینجا نقش تعیین کننده «اراده» به خوبی نمایان می شود و انسان با اراده خود یا حق را بر می گزیند و یا باطل را؛ در صورتی که انسان حق را برگزیند و در آن پایمردی و استقامت کند و در این راه مرارت خاطر و مشقت طبع را با رضایت متحمل شود، مصداقی می شود برای «جاهدوا فینا»؛ یعنی انسان در این مقام در راه خدا که همان راه حق و رشاد است مجاهدت می کند

انواع هدایت

در یک تقسیم بندی ، هدایت و اضلال الهی در مورد انسان، دو قسم است: ابتدایی و جزایی (پاداش و کیفری).

هدایت ابتدایی از اقتضائات حکمت حضرت حق است و بدین معناست که خداوند متعال با در اختیار گذاشتن چراغ عقل و فطرت از یک سو و کتاب و شریعت از سوی دیگر، قدرت تشخیص حق و باطل را در نهاد آدمی قرار داده است؛ چنانچه در کلام الله مجید می فرماید: "ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس! " بنابراین مبنا و زمینه هدایت بی هیچ تردیدی از جانب حضرت حق است.

اما باید توجه داشت که انسان پس از تشخیص حق و باطل موظف به رد باطل و قبول حق است و در اینجا نقش تعیین کننده «اراده» به خوبی نمایان می شود و انسان با اراده خود یا حق را بر می گزیند و یا باطل را؛ در صورتی که انسان حق را برگزیند و در آن پایمردی و استقامت کند و در این راه مرارت خاطر و مشقت طبع را با رضایت متحمل شود، مصداقی می شود برای «جاهدوا فینا»؛ یعنی انسان در این مقام در راه خدا که همان راه حق و رشاد است مجاهدت می کند.

بنابراین، این مرحله را برای انسان می توان مرحله «اراده برای کسب هدایت» نامید؛ چرا که خداوند نتیجه بلافصل این مجاهدت را «هدایت بیش از پیش انسان به راه حق و راستی» معرفی می کند و گویی خداوند متعال ـ با تاکید موکد ـ این «هدایت پسینی» را بر خود فرض و واجب فرموده است که: «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا». پس نتیجه حتمی استقامت انسان در راه حق، هدایت او به سوی راه های الهی است و این همان «هدایت جزایی ـ پاداشی» است که نتایج آن در همین دنیا برای فرد مجاهد قابل درک است.

نقطه ای برای آغاز ضلالت

دست ولی فقیه رهبری

از سوی دیگر اگر انسان پس از تشخیص حق و باطل با اختیار و اراده خود باطل را برگزیند، قدم در مسیر گمراهی و ضلالت نهاده و این مرحله نقطه آغاز ضلالت است که همان ضلالت ابتدایی است. تاکید می شود، زمینه تشخیص حق را خداوند در نهاد همه انسان ها قرار داده است مگر اینکه آدمیان به تبعیت از هوای نفس و وساوس شیطانی از آن منحرف شوند.

آنچه نیازمند تامل است اینکه با عنایت به سه مورد عقل و فطرت و شریعت که خداوند در اختیار ابناء بشر قرار داده است، هدایت ابتدایی را به خداوند متعال منسوب کردیم اما در مورد ضلالت ابتدایی، شرایط متفاوت است ؛ چراکه «بی توجهی انسان به پیام های عقل و فطرت و شریعت» نقطه آغاز ضلالت است.

پس اضلال ابتدایی (گمراه کردن بندگان از ابتدا ) نمی تواند در حق خداوند صحیح باشد، چراکه خدا با وضع قوانین باطل و عدم بیان حقیقت و رها کردن آدمی به حال خود، زمینه گمراهی انسان در طول حیاتش را فراهم نکرده است. اما این بدان معنی نیست که موضع خداوند در برابر کسانی که راه گمراهی در پیش گرفته اند و چشم و گوش خود را بر حقیقت بسته اند موضعی خنثی و بی تفاوت باشد ، بلکه ناموس آفرینش راه شقاوت پیشگی را بر اهل ضلالت هموار می کند و فرد گمراه هرچه بیشتر در فسق و شقاوت غوطه ور شود، راه بازگشت او به مسیر حق و رشاد دشوارتر و تقابل او با حق شدیدتر می شود (ضلالت جزایی ـ کیفری)؛ این مهم تا جایی است که خداوند مبنای حق ناپذیری و خاضع نبودن انسان ها در برابر حق را صراحتا به فاسق بودن آنها نسبت می دهد. فاسقانی که میثاق توحیدی فطرت را نقض کرده اند و از اوامر الهی روی می گردانند. (بقره 26 و 27) و کسانی که با بی توجهی به پیغام عقل و فطرت و شریعت، نفس خود را از درک مقام ربوبی بازداشته اند و به این سبب ظلمی بی حد به خویشتن روا داشته اند که حتی از اعجاز سرمدی یعنی کتاب خدا هم چیزی جز خسران و زیان برداشت نمی کنند. (اسراء، 82 ) و باز تصریح قرآن است که از کتاب خدا، پارسایان و پرواپیشگانند که میوه هدایت برمی چینند. (بقره، 2)

بی توجهی انسان به پیام های عقل و فطرت و شریعت» نقطه آغاز ضلالت است.

نتیجه گیری

در نهایت می توان این گونه بیان کرد که با توجه به اقسام هدایت که در فوق، ذکر شد خداوند متعال در ابتدای امر راه هدایت را به تمام ابناء بشر نشان داده است و افرادی که با اختیار خود این راه را برمی گزینند مشمول هدایت پسین الله جل جلاله نیز میشوند که وعده آن در قرآن برای افراد متقی و افرادی که پذیراى حق و حقیقت باشند، گوشى شنوا و فكرى فعال داشته باشند، نظرات و اقوال متفاوت را مطالعه كرده، پس از ارزیابى، آن را كه حق است بپذیرند (زمر/81) آمده است . البته در کتاب راهنمای بشری برخی از عواملی را نیز معرفی می کند که منجر به مخدوش شدن فطرت خداجوی انسان می شود ازجمله عدم تفکر ، بی اعتقادی نسبت به قیامت، غفلت ، شبهه افکنی و ... که انسان می تواند با دوری جستن از این عوامل و روی آوری به مسیر هدایت خود را مشمول وعده هدایت الهی نماید .

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان


منابع :

سایت حوزه

سایت شفق

سایت اندیشه جهان اسلام