تبیان، دستیار زندگی
در روایات متعددی غض به معنای کاستن و نه فرو بستن بکار رفته است. ذیلاً به چند نمونه اشاره می شود. غض و غمض دو لغت است که هر دو در مورد چشم به کار می رود و برخی آن دو را با هم اشتباه می کنند. غمض به معنای بر هم گذاردن پلک ها است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رزاقی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جواز نگاه به نامحرم

نگاه به نامحرم در روایات


در روایات متعددی "غض" به معنای کاستن و نه فرو بستن بکار رفته است. ذیلاً به چند نمونه اشاره می شود. "غض" و "غمض" دو لغت است که هر دو در مورد چشم به کار می رود و برخی آن دو را با هم اشتباه می کنند. "غمض" به معنای بر هم گذاردن پلک ها است. می گویند غمض عین کن. کنایه است از این که صرف نظر کن. این لغت با عین همراه است نه با بصر. اما کلمه "غض" با "بصر" و "نظر" همراه است.


چشم چرانی یا ذهن چرانی؟

"غض" به معنای کاهش دادن است. "غض بصر" یعنی کاهش دادن نگاه. در سوره لقمان آیه 19 از زبان لقمان به فرزندش آمده: «واغضض من صوتک» یعنی صدای خودت را کاهش بده. ملایم کن. امام علی علیه السلام به محمدبن حنیفه گفت: تا آخرین نقطه دشمن را نظر بینداز و چشم ها را بخوابان. (نهج البلاغه، خطبه 11/ وسایل الشیعه، ج 2، ص 429)

بدیهی است که مقصود این نیست ک چشم ها را ببند یا نگاه نکند مقصود این است که خیره (به یک نقطه معین) نشو. (اِرمِ ببصرک اقصی القوم و غض بصرک). یا در دستورالعملهای عمومی رسول اکرم صلی الله علیه وآله به اصحابش در جنگ ها است که می فرماید: غضوا الابصار فانه اربط للجاش(نهج البلاغه، خطبه 222)؛ نگاهها را به تجهیزات دشمن کم کنید.

از همه این موارد چنین فهمیده می شود که معنی "غض بصر" کاهش دادن نگاه است، خیره نشدن و تماشا نکردن و به اصطلاح نظر استقلالی نیفکندن است.

در مورد نهی از نگاه خیره روایات متعددی وارد شده که ذیلاً به چند نمونه اکتفا می شود:

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید:

آنکه چشم را از حرام پر کند خداوند در روز قیامت، چشمانش را از میخ های آتشین خواهد آکند، آنگاه درونش را از آتش پر می کند تا مردم از گورها برآیند و سپس به آتش افکند. (وسایل الشیعه، ج 14، ص 141)

در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام چنین آمده است:

نگاه (حرام) تیری از تیرهای مسموم شیطان است. کسی که بخاطر خدا نه دیگری، آن نگاه را رها سازد خداوند به پاداش، ایمانی به او می دهد که طعمش را می چشد. همچنین از حضرت علی(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: من غض طرفه اراح قلبه؛ کسی که نگاهش را کاهش دهد، قلبش آرام گیرد.

حاصل کلام این است که مرد و زن مکلفند از نگاه خیره پرهیز نمایند و با دوری از نگاه های تند و آلوده، راه گسترش عفت و کرامت در بین زنان و مردان را هموار سازند.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: آنکه چشم را از حرام پر کند خداوند در روز قیامت، چشمانش را از میخ های آتشین خواهد آکند، آنگاه درونش را از آتش پر می کند تا مردم از گورها برآیند و سپس به آتش افکند

جواز نگاه به نامحرم

البته نباید فراموش کرد که نگاه به نامحرم با قصد ازدواج و هنگام خواستگاری و نیز نگاه به اهل ذمه و زنان بیابان نشین و یا از باب معالجه (در صورت عدم امکان معالجه بوسیله هم جنس) بدون التذاذ مانعی ندارد.

نگاه به هنگام خواستگاری

روایت ذیل از جمله اسناد معتبری است در زمینه تأیید موارد فوق:

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: باکی نیست مردی که قصد ازدواج با زنی را دارد از پشت سر و جلو او را ببیند. (کافی، ج 5، ص 365) همچنین مردی از امام پرسید: اینظر الرجل الی المرئه یرید تزویجها فینظر الی شعرها و محاسنها؟ آیا مردی که قصد ازدواج دارد حق دارد به مو و زیبایی های زن مورد نظرش نگاه کند؟ فرمود: لا بأس بذلک اذا لم یکن متلذذاً؛ اشکال ندارد مشروط بر این که مقصودش التذاذ نباشد. (وسایل الشیعه، ج 3، ص 11) ذکر این نکته خالی از فایده نیست که نظر فقهاء و مجتهدین در این باره متفاوت است و باید هر کس برای یافتن پاسخ این سوال به نظر مرجع تقلید خود مراجعه نماید. جهت پرهیز از اطاله کلام به ذکر نظر امام خمینی(ره) اکتفا می کنیم:

نگاه به نامحرم به هنگام خواستگاری با توجه به شرایط ذیل بی اشکال است.

1. به قصد تلذذ نباشد. هر چند به سبب نگاه قهراً تلذذ حاصل شود.

2. اطلاع و آگاهی شخص را نسبت به آن زن زیاد نماید. مانعی هم برای ازدواج نباشد مثل اینکه زن در عده باشد و ...

3. توافق بر تزویج صورت گرفته باشد.

4. بخصوص قصد ازدواج با این زن را داشته باشد. (تحریرالوسیله امام خمینی(ره)، ج 2، ص 245)

بدون شک نگاه به نامحرم به هنگام خواستگاری اگر با توجه به شرایط مذکور انجام گیرد قطعاً در جهت تحکیم بنیاد خانواده و پیشگیری از اختلافات زناشویی نقش بسیار مهم و موثری را خواهد داشت.

چشم دختر زن
نگاه به اهل ذمه

یکی دیگر از موارد ویژه نگاه به نامحرم، بدون التذاذ به اهل کتاب و اهل ذمه است. به روایاتی در این زمینه توجه کنید:

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: به موها و دست های اهل ذمه، نگاه کردن حرام نیست. (وسایل الشیعه، ج 3، ص 26)

ذکر نظر امام خمینی(ره) نیز خالی از لطف نخواهد بود که فرمودند:

نگاه به زنان اهل ذمه بلکه مطلق کافر، بدون تلذذ و ریبه (یعنی ترس وقوع در حرام را دارد) جایز است و احتیاط بر آن است که به مواضعی که عادتشان بر نپوشانیدن آنهاست اکتفا شود. (تحریرالوسیله، ج 2، ص 244)

نگاه به زنان بادیه نشین

آنچه را که درباره نگاه به زنان اهل ذمه گفته شد درباره بادیه نشینان نیز مورد تأیید و تأکید می باشد. به چند روایت در این خصوص توجه کنید:

از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است: نگاه کردن به سر زنان تهامه (بادیه نشین) دهاتی های حومه و علج ها (غیرعرب بی سواد) مانعی ندارد، زیرا ایشان را هرگاه نهی کنند، فایده ندارد. (وسایل الشیعه، ج 3، ص 26)

از این روایت این نتیجه نیز بدست می آید که اگر زنی پوشش کامل ندارد و با نهی کردن متنبه نمی شود و دست از روش ناهنجار خود بر نمی دارد، نگاه به آن نیز (البته بدون التذاذ) اشکال ندارد.

اگر چه در متن حاضر بنای ذکر نظرات فقهی را نداریم اما ذکر نگاه امام خمینی(ره) در طرح و تبیین رویکرد قرآنی و روایی نقش مهمی خواهد داشت. به یک نمونه از نظرات وی توجه کنید: زنان بادیه نشین و روستایی به زنان اهل ذمه ملحق می شود. (یعنی نگاه بدون التذاذ به آنان اشکال ندارد). (تحریرالوسیله، ج 2، ص 224)

از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است: نگاه کردن به سر زنان تهامه (بادیه نشین) دهاتی های حومه و علج ها (غیرعرب بی سواد) مانعی ندارد، زیرا ایشان را هرگاه نهی کنند، فایده ندارد

همچنین نگاه به زن بیمار و یا تماس با او با تأکید بر شرایط ذیل مجاز تلقی شده است:

1. عدم امکان معالجه بیمار به وسیله همجنس.

2. عدم امکان تشخیص بیماری و درمان، با استفاده از ابزار و وسایل پزشکی بدون لمس و نظر.

روایات ذیل از جمله اسناد معتبری هستند که نظر مذکور را مورد تأیید قرار می دهند.

از امام باقر علیه السلام سئوال شد در مورد زنی که بیمار شده آیا سزاوار است که مرد او را معالجه کند؟ حضرت فرمود: هرگاه زن ناچار از معاینه مرد باشد مانعی ندارد. (بحارالانوار، ج 62، ص 74)

باب ضرورت

نجات دادن نامحرمی که در حال غرق شدن، سوختن و دادن شهادت(گاهی برای دادن شهادت، نیاز به رویت بدن زن نامحرم است. البته مشروط به اینکه زنی برای شهادت دادن نباشد) و ... است جزء مواردی تلقی شده است که از باب ضرورت نگاه (به نامحرم) را مجاز قلمداد نموده است.

زنان پیر

در قرآن و سنت حدود پوشش را بطور دقیق و مشخص متذکر شده و نسبت به رعایت آن تأکیدات مکرری را مبذول داشته است. در آیات و روایات پیشگیری از فساد و تباهی و انحطاط اخلاقی و اجتماعی از اصلی ترین دلایل وجوب و لزوم حجاب تلقی شده است. از آنجایی که زنان بازنشسته و پیر جاذبه جنسی نداشته و مردها رغبتی به آنان ندارند از احکام کلی رعایت حجاب مستثنی شده اند.

پیر زن

چنانکه در قرآن این آیه را می خوانیم:

والقواعد من النساء اللاتی لا یرجون نکاحاً فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرجات بزینه و ان یستعففن خیر لهن والله سمیع علیم(سوره نور، آیه 60)؛ و زنان بازنشسته ای که امید به ازدواج ندارند می توانند لباس روی خود را بر زمین نهند (مشروط بر این که) خودنمایی و خودآرایی نکنند، در عین حال اگر جانب عفت را رعایت کنند (و خود را بپوشانند) بهتر است و خداوند شنوا و داناست.

ممکن است سوال شود منظور از برداشتن حجاب و پوشش (منظور از جمله این یضعن ثیابهن) چیست؟

پاسخ در روایات اسلامی بیان گردیده است، به یک نمونه توجه کنید:

عبیدالله حلبی گفت که امام صادق علیه السلام فرمود: مقصود از جمله مذکور روسری و چهارقد می باشد. گفتم جلو هر کس که بود؟ فرمود جلو هر کس که بود اما به شرط اینکه ساده باشد و نخواهد خودآرایی و خودنمایی کند. (اصول کافی، ج 5، ص 522)

البته پیرمردها نیز جزو کسانی هستند که احکام ویژه در خصوص حجاب دارند. در تفسیر کبیر فخر رازی پیرمردها که نیازی به زنان ندارند جزء موارد استثنایی تلقی شده و همان حکمی را دارد که در مورد پیرزنان مطرح شد. بطور مشخص پوشاندن سر و کمی از دست و پا در مقابل اینها لازم نیست.

مملوکان و خواجگان

غلامان و کنیزان نیز جزو کسانی هستند که در قرآن کریم حکم ویژه ای در خصوص حجاب برایشان صادر گردیده است:

در سوره نور آیه 59 چنین می خوانیم: یا ایها الذین آمنوا لیستاذنکم الذین ملکت ایمانکم...؛ ای کسانی که ایمان آورده اید بایست مملوک های شما و کودکان نابالغ شما در سه وقت برای داخل شدن اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح و هنگام نیمروز که جامه های خویش می نهید و بعد از نماز عشاء (که آماده خواب می شوید) این سه وقت، خلوت شما است. در غیر این سه وقت بر شما و بر آنان باکی نیست(که بی اجازه وارد شوند) آنها و شما زیاد بر یکدیگر می گذرید.

خواجگان نیز جزو موارد استثنایی تلقی شده و پوشاندن موی سر در برابر آنان مجاز تلقی دانسته شده است چرا که خواجگان نیز همچون پیرمردان نیاز به زنان ندارند

علامه مطهری در تفسیر این آیه می نویسد:

اینکه غلامان در غیر این سه نوبت حق دارند بدون اجازه وارد اتاق زن شوند خود دلیل بر این است که غلامان نیز وضع استثنایی دارند. وی تصریح می کند: در اینجا نباید اعتراض کرد که اکنون رسم بردگی منسوخ شده است و برده ای وجود ندارد و پافشاری در این بحث ها بی ثمر است، زیرا اولا روشن شدن نظر اسلام در این مسائل، ما را به هدف کلی این قوانین که برخی از آنها مورد ابتلاء نیز می باشد بهتر واقف می سازد، و ثانیاً اگر فقیه متهوری جرأت کند، چه بسا حکم غلامان را از راه ملاک و مناط به موارد مشابه آن از قبیل خدمتکاران بتواند تعمیم دهید. (نهج البلاغه، نامه 53)

ضمناً خواجگان نیز جزو موارد استثنایی تلقی شده و پوشاندن موی سر در برابر آنان مجاز تلقی دانسته شده است چرا که خواجگان نیز همچون پیرمردان نیاز به زنان ندارند. همچنین در جای دیگری از قرآن بر این نکته تاکید شده است که: به زنان مومنه بگو دیدگان خویش فرو خوابانند و دامن های خویش حفظ کنند و زیور خویش آشکار نکنند مگر آنچه پیدا است، سر پوشش های خویش بر گریبان ها بزنند، زیور خویش آشکار نکنند مگر برای شوهران یا برادران یا برادرزادگان و خواهرزادگان یا زنان یا مملوکانشان یا مردان طفیلی که حاجت به زن ندارند... . (مساله حجاب، مرتضی مطهری، ص 166)

در جمله "التابعین غیر اولی الربه" از آیه 31 سوره نور بر این مهم تصریح شده است که دیوانگان نیز، که دارای شهوت نیستند و جاذبه ای را که در زن هست درک نمی کنند و خواجگان جزو افرادی هستند که حکم جداگانه دارند.

احمد رزاقی

بخش احکام اسلامی تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.