اسلحه مسموم
حضرت یوسف علیه السلام با این كه پیغمبر و پسر پیغمبر و نوه پیغمبر بود،
از پادشاه مصر تقاضا كرد تا وزیر دارائى و خزینه دار اموال و دیگر امور مملكت مصر گردد .و حتّى در جاى فرعون مى نشست ، در حالى كه مى دانست او كافر محض مى باشد.
مرحوم راوندى به نقل از محمّد بن زید رزامى حكایت كند:
روزى در خدمت حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیهم السلام بودم ، كه شخصى از گروه خوارج - كه درون خورجین خود نوعى سلاح مسموم نهاده و مخفى كرده بود - وارد شد.
آن شخص به دوستان خود گفته بود: او گمان كرده است ، كه چون فرزند رسول اللّه است ، مى تواند ولیعهدى طاغوت زمان را بپذیرد، مى روم و از او سؤ الى مى پرسم ، چنانچه جواب صحیحى نداد، او را با این سلاح نابود مى سازم .
پس چون در محضر مبارك امام رضا علیه السلام نشست ، سؤ ال خود را مطرح كرد.
حضرت فرمود: سؤ الت را به یك شرط پاسخ مى گویم ؟
منافق گفت : به چه شرطى مى خواهى جواب مرا بدهى ؟
امام علیه السلام فرمود: چنانچه جواب صحیحى دریافت كردى و قانع و راضى شدى ، آنچه در توبره خود پنهان كرده اى ، درآورى و آن را بشكنى و دور بیندازى .
آن شخص منافق با شنیدن چنین سخن و مشاهده چنین برخوردى متحیّر شد و آنچه در توبره نهاده بود، بیرون آورد و شكست ؛
و بعد از آن اظهار داشت : یاابن رسول اللّه ! با این كه مى دانى مامون طاغى و ظالم است ، چرا داخل در امور او شدى و ولایتعهدى او را پذیرفتى ، با این كه آن ها كافر هستند؟!
امام رضا علیه السلام فرمود:
آیا كفر این ها بدتر است ، یا كفر پادشاه مصر و درباریانش ؟آیا این ها به ظاهر مسلمان نیستند و معتقد به وحدانیّت خدا نمى باشند؟
و سپس فرمود:
حضرت یوسف علیه السلام با این كه پیغمبر و پسر پیغمبر و نوه پیغمبر بود،
از پادشاه مصر تقاضا كرد تا وزیر دارائى و خزینه دار اموال و دیگر امور مملكت مصر گردد .و حتّى در جاى فرعون مى نشست ، در حالى كه مى دانست او كافر محض مى باشد.
و من نیز یكى از فرزندان رسول اللّه صلى الله علیه و آله هستم و تقاضاى دخالت در امور حكومت را نداشتم ؛ بلكه آنان مرا بر چنین امرى مجبور كردند و به ناچار و بدون رضایت قلبى در چنین موقعیّتى قرار گرفتم .
آن شخص جواب حضرت را پسندید و تشكّر و قدردانى كرد؛ و از گمان باطل خود بازگشت .
الخرایج والجرایح : ج 2، ص 766، ح 86.
سایت اعتقادات
بخش حریم رضوی