تبیان، دستیار زندگی
فیلم موفق فیلمی است که بتواند یک رفتار را طبیعی جلوه دهد و بازیگر خوب هم بازیگری است که رفتار را طبیعی جلوه دهد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حاج آقا شما هم فیلم می بینید ؟ (2)

پناهیان
فیلم موفق فیلمی است که بتواند یک رفتار را طبیعی جلوه دهد و بازیگر خوب هم بازیگری است که رفتار را طبیعی جلوه دهد.

لطفا قسمت اول این مصاحبه را مطالعه فرمایید.

از نظر شما چه تناسبی میان دین و سینما وجود دارد؟

پاسخ شما را از اینجا شروع می‌کنم: کسی که دغدغه‌ی تبلیغ دین داشته باشد، مخاطبش را بشناسد و بخواهد معارف دینی را برای مخاطبش تبیین کند، یقیناً به داستان می‌رسد. برخی مواقع دیگر مفاهیم صرف رسایی ندارند، این وضعی است که در قرآن هم پیش آمده است. و قرآن هم به صورتی خاص قصه گویی دارد. در چنین موقعیتی باید صحنه‌ی رفتار در یک شخصیت به تصویر کشیده شود. اگر سینما هم وجود نداشته باشد، باید از ادبیات و یا هنر سخنوری برای این منظور استفاده کرد. گاهی منبری به اجرای نوعی تئاتر می‌پردازد. پیامبر گرامی (ص) هم می‌فرمایند: «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم» یعنی مردم را به غیر از زبان بلکه با رفتار خودتان به اسلام دعوت کنید. و سینما جای نشان دادن رفتار است. سینما یعنی ساختن صحنه‌هایی که بتوانیم کنش‌ها و واکنش‌های شخصیت‌های مختلف را در موقعیت‌های مختلف ببینیم. دین باید در عمل دیده شود و سینما هم جای نشان دادن عمل است. شاید به خاطر همین یک سینماگر از شعار دادن بدش می‌آید. فیلم موفق فیلمی است که بتواند یک رفتار را طبیعی جلوه دهد و بازیگر خوب هم بازیگری است که رفتار را طبیعی جلوه دهد. این تلقی از سینما درست است؟

بله، قطعاً.

نباید به دلیل آنکه در سینما تصویر وجود دارد آن را به نقاشی‌های درون کلیسا نزدیک بدانیم. سینما بیش از آنکه محل نشان دادن صورت‌های مادی باشد محل به تصویر کشیدن یک امر غیر مادی است به نام «فعل». حالا این فعل می‌تواند خوب باشد یا بد، ولی به هر حال فعل انسان برآمده از جهان‌بینی او و انگیزه‌ها و اعتقادات و آگاهی‌های اوست. پس

سینما محل دیدن روح انسان است در قالب رفتار. سینما محل نشان دادن قد و قواره‌ی آدم‌ها نیست. همه منتظرند کنش این آدم را در هر صحنه‌ای ببینند. البته ممکن است برخی سینما را تقلیل بدهند به نمایشگاه بدن‌ها و قیافه‌ها؛ اما در همان موارد هم چیزی که جالب‌تر است دیدن عکس العمل‌های همان قیافه‌هاست

. سینما این‌جوری شکل می‌گیرد. حالا دین یعنی چه؟ حقایق دینی هم بیش از آن که در قالب یک سلسله مفاهیم و اصطلاحات نظری جا بگیرند، در قالب یک سلسله کنش‌ها و واکنش‌ها شکل می‌گیرند. برای انتقال دین کاری که شما می‌توانید با رفتارها انجام دهید به‌هیچ‌وجه نمی‌توانید با مفاهیم نظری انجام دهید. به همین دلیل است که خداوند بسیاری از مفاهیم را در قرآن در قالب داستان‌هایی بیان می‌کند که بر قالب رفتار انبیا و اولیا یا حتی اشقیا شکل می‌گیرد.

پس ارتباطی میان ذات سینما و دین می‌بینید؟

سینما ذاتاً ابزار تبلیغ دین است. برای من سینما به عنوان تافته‌ی جدابافته از دین قابل تصور نبوده. بله، سینما برایم پدیده‌ای جذاب است، اما نه به عنوان پدیده‌ای که بیایم ماهیتش را مستقل از دین ببینم و بعد سعی کنم با دین مرتبطش کنم. من اصلاً ماهیتش را دینی می‌بینم.

جالب است. اعتقاد شما به این که سینما ذاتاً مناسب تبلیغ دین است چه نسبتی با تاریخ سینما پیدا می‌کند؟ به هر حال تاریخ سینما به تبلیغ دین اختصاص ندارد.

خب، این به خاطر استفاده‌ی غلط از سینماست. ما در مقام تشخیص ماهیت سینما نباید به کاربرد آن نگاه کنیم، بله در طول تاریخ گاهی اوقات دین دستمایه‌ی ستم‌های فراوان به بشریت بوده است، آیا این موجب آن می‌شود که دین را آزاد کننده‌ی بشر از ظلم و ستم ندانیم؟ البته در نزدیک دانستن دین و سینما حرف‌های بیشتری هم می‌شود زد که فعلا مجال آن نیست.

یعنی اعتقادی به این ندارید که به هر حال بشر غربی متناسب با تفکر خودش سینما را پدید آورده؟

بشر به این صنعت رسیده. باید دید چقدر مادی‌گرایی او عامل این پدیده شده و چقدر فطرت بشر در خلق سینما موثر بوده. فطرت بشر یک امر الهی است و همیشه ابزاری را در اختیار انسان قرار می‌دهد که برای تعالی انسان مفید است، ولی انسان‌ها معمولاً از گرایش‌های فطری خوب هم بد استفاده می‌کنند. مانند میل به جاودانگی و بی‌نهایت طلبی؛ که آدم‌ها از این دو برای بیشتر ماندن در این دنیا و ظلم بی‌حد به دیگران استفاده می‌کنند. اگر روح جست‌وجوگر انسان و یا هر گرایش فطری دیگر، انسان را به سمت چیزی سوق بدهد مطمئن باشید راه استفاده‌ی خوب از آن چیز وجود دارد؛ اگرچه اکثراً از آن استفاده‌ی بد شده باشد. من سینما را بیشتر از این که محصول مادی‌گرایی انسان غربی بدانم، محصول فطرت جست‌وجوگر بشر می‌دانم، که به خوبی می‌تواند و باید در خدمت تعالی انسان قرار بگیرد.

پس با تعریفی که شما دارید، نباید به تعابیری مثل سینمای دینی علاقه‌ داشته باشید. اصلاً لازم می‌‌دانید ترکیبی مثل سینمای دینی بسازیم و دنبالش راه بیفتیم؟

ما می‌توانیم سینمای مقدس داشته باشیم، یعنی سینمایی که به موضوعات خاص دینی می‌پردازد. اگر چه نمی‌خواهم به تعبیر اهمیت زیادی بدهم. اما فارغ از این، کل سینما یا دینی است یا ضددینی.

 وقتی یک فیلم اثر خوبی در اندیشه و احساس مخاطب به جای بگذارد دینی است. فرقی نمی‌کند موضوعش چه باشد. البته معلوم است در هر موضوعی هم نمی‌توان اثر خوبی به جای گذاشت. وقتی سینما دارد کار طنز می‌کند و مخاطب را سرگرم می‌کند، وقتی به عنوان صنعت محل درآمد می‌شود، در همین حال دارد آثاری بر روح مردم و بر نگرش‌ها و گرایشات‌شان می‌گذارد و این یا آثاری است که دین با آن موافق است و یا مخالف. ممکن است گاهی ارزیابی آثار خوب و بد یک فیلم سخت باشد و یا همه از عهده‌ی ارزیابی دقیق آن برنیایند ولی بالاخره آثار قابل ارزش‌گذاری خواهد داشت.

پس معتقدید همان فیلمی که به قصد سرگرمی محض و برای تقویت جنبه‌ی صنعتی سینما ساخته شده، می‌تواند دینی هم باشد.

قطعاً همین طور است؛ یا دینی است یا ضددین. چیزی بین این دو نیست. البته شدت و ضعف هم دارد. اساسا ما رفتاری خارج از ارزیابی دین نداریم. ما باید نگاه‌مان را به دین تغییر دهیم؛ دین تنها مجموعه‌ای از شعائر و یا مناسک خاص نیست. دین حقیقتی است که در حیات بشر جریان دارد و هر کسی در هر قدم از زندگی دارد موضعش را نسبت به دین معلوم می‌کند. اگرچه وقتی یک فیلم مستقیماً به موضوعات دینی می‌پردازد از حساسیت بیشتری برخوردار می‌شود. ولی در بقیه‌ی موارد هم نمی‌تواند از ارزیابی دینی فرار کند. گاهی از اوقات وقتی شما اصطلاح «سینمای دینی» درست می‌کنید عده‌ای می‌روند و به خیال خودشان به سینمای غیردینی می‌پردازند که از نقد دینی آثارشان آسوده باشند و نیاز به معرفت دینی نداشته باشند و بعد هر اثری که دلشان خواست بر مخاطبان بگذارند. این آغاز اشتباهات بزرگ است. بعضی‌ها هم فیلم به ظاهر غیر دینی می‌سازند و در آن حرف‌های ضددینی خودشان را در پوشش سینمای غیردینی بیان می‌کنند.

این بحث ادامه دارد ........


ماهنامه‌ی سینمایی 24 (همشهری)

گفتگوحسین معززی‌نیا