تبیان، دستیار زندگی
بچه شیر بازیگوش ، رنگ روپوش مدرسه اش را دوست نداشت. یک روز صبح روپوشش نبود. زیر تخت نبود. بالای کمد نبود. توی کشو هم نبود. بچه شیر می خواست بدون روپوش به مدرسه برود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روپوش مدرسه ی شیر کوچولو

شیر

بچه شیر بازیگوش ، رنگ روپوش مدرسه اش را دوست نداشت. یک روز صبح روپوشش نبود. زیر تخت نبود. بالای کمد نبود. توی کشو هم نبود. بچه شیر می خواست بدون روپوش به مدرسه برود.

بچه موش گفت:"بیا روپوش مرا بپوش."

یک دست بچه شیر که توی روپوش رفت، روپوش موش پاره شد. بچه موش عصبانی شد. روپوش را گرفت و به خانه اش برگشت.

بچه فیل گفت:"بیا روپوش مرا بپوش."

شیر کوچولو یک دستش را توی روپوش کرد. یک پایش را و آن یکی دستش را و سرش را. وای! دیگر چیزی از شیر کوچولو پیدا نبود. شیر کوچولو توی روپوش گم شد. روپوش فیل خیلی بزرگ بود. بچه شیر از توی روپوش بیرون پرید. فیل گفت:"بیا با هم بریم توی روپوش."

یک دست بچه شیر با یک دست بچه فیل توی روپوش رفت. دکمه هایشان را بستند. حالا هر دو روپوش تنشان بود. در کلاس خانم معلم پرسید:"تو کی هستی؟"

بچه شیر گفت:"من شیرم."

بچه فیل گفت:"من فیلم."

خانم معلم گفت:"هر کدامتان که روپوش نداشته، باید برگرده خونه و با روپوش بیاد مدرسه."

بچه شیر رفت. روپوش نداشت. اما آب بازی و تاب بازی و سر خوردن را که دوست داشت. رفت بازی. اما کسی نبود تابش بدهد. یکی هم پیدا نشد با هم سر بخورند. توی برکه هم بچه ها نبودند آب بازی کنند.

شیر کوچولو زود خسته شد. گریه کنان به خانه برگشت.

روپوشم گم شده مامان.

خودش گم شد؟

نه! من گلوله اش کردم. مثل توپ شد. آن وقت شوتش کردم. بعدش دیگر نبود!

 شیر کوچولو

مامان شیر، بند رخت را نشانش داد و گفت:"داشت از دستت فرار می کرد، من بستمش به بند."

روپوش روی بند تاب بازی می کرد.

بچه شیر خوشحال شد. روپوش را پوشید و به مدرسه برگشت.

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع:سروش خردسالان

مطالب مرتبط:

قورباغه ای به نام سبزک 

خیار چنبر

قور قوری و استخر بزرگ

وینی کوچولو و یک روز زمستانی

مرغک کوچولو

 خواب عمیق زمستانی

 دشت گل

 من یه مامان دیگه می خوام!

 داستان سه پروانه کوچولو

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.