گناه جریان انحرافی چیست؟
جریان انحرافی چه گناهی به گردن دارد که امروز همه جا از آنان می گویند و بد هم می گویند. این متن به گناهان موجود درگفتار و رفتار آنان اشاره دارد.
این روزها بحث بر سر جریان انحرافی ماهیتشان، دیگاه هاشان و عملکردشان زیاد است. و بسیاری علاقه مندند که در اینباره بدانند و گفتگو کنند. جریان انحرافی که در کنار دولت قرار گرفته است مدت مدیدی است که بر سر زبان ها افتاده البته از سالها پیش نشانه هایی از آن در نظرات و عملکردهای افراد این جریان به چشم می خورد اما حال با توجه به آشکار شدن برخی از فعالیت های انجام گرفته توسط این گروه و رسانه ای شدنش چهره در پشت پرده نفاق این افراد بیش از پیش بر خواص و توده جامعه هویدا گشته است.
اگر بخواهیم ویژگی های خاص این جریان را دسته بندی کنیم می توانیم در نگاه کلی به چهار ویژگی کلی بپردازیم.(البته این ویژگی ها را می توان نه کاملا جدا از هم که به نوعی به صورت عموم و خصوص من وجهی به آن نگریست) جالب این است که این ویژگی ها مرزهای مشترک بسیاری با جریان دوم خرداد دارد.
1- عدم التزام، التزام سطحی یا تاکتیکی به ولایت فقیه
آنچه در ورطه عقاید این جریان بدان اشاره می شود این است که این جریان تز اسلام منهای روحانیت را دنبال می کنند و اعتقاد دارند که کارآمدی روحانیت دیگر به اتمام رسیده از جمله پیامدهایی که این اندیشه دارد رویایی رویی آشکار و نهان با صدر روحانیت امروز و ولایت فقیه است. مصباحی مقدم، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز و نماینده مجلس در مصاحبه ای با فارس در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا مقابله و رویارویی با مراجع تقلید و روحانیت از جمله برنامههای جریان انحرافی است؟ اینگونه پاسخ داده است که"اصولا این جریان انحرافی اعتقادی به امام زمان(عج) و ولایت فقیه ندارد و از بابت اینكه اعتقادی به امام زمان و نایبش ندارند برای مرجعیت نیز جایگاه پذیرفته شدهای قائل نیستند برای همین با روحانیت و مراجع تقلید مقابله میكنند چرا كه تصور آنها این است كه مقابله و مواجهه با مراجع و روحانیت با آنها جایگاه اجتماعی میدهد و بر همین اساس است كه رویارویی با مراجع تقلید و روحانیت را در برنامههای خود قرار دادند اما قطعا آنها توفیقی نخواهند داشت."
البته این یک شاخصه از نزول ایشان از خط امام و ولایت فقیه است وقتی در انحراف فکری این افراد بیشتر وارد می شویم با عقاید خاصی نسبت به امام زمان رو به رو می شویم. به عنوان مثال اینکه امام زمان دارای ظهور صغری و کبری! هستند و حال چون در آستانه عصر ظهور صغری هستیم پس دیگر با حضور حضرت، ولایت فقیه معنا پیدا نمی کند. این از دیگر عواملی است که این ویژگی ازعقاید آنها را دامن زده است. حجتالاسلام جمشیدی ،قائم مقام مدیر حوزههای علمیه در مصاحبه ای با فارس، ادعای جریان انحرافی مبنی بر حضور در دوران "ظهور صغری " را یک مغالطه دانسته و دلایل اینگونه اظهارات را فاصله گرفتن آنها از اسلام فقاهتی عنوان کرده است.وی با بیان اینكه بر طبق روایات قطعی دین كسانی كه توقیت كرده و در واقع زمان ظهور را مشخص كنند دروغگو هستند،اینگونه بیان داشته است که: اهل بیت (ع) فرمودهاند كه اگر افرادی برای ظهور وقت تعیین كنند بدعتگزار بوده و باید آنها را به دروغگویی متهم كرد.
آیت الله مصباح یزدی: ""در صورتی که انسان این جریانهای فکری را بشناسد، درمییابد، برخی جریانهایی که دم از نظام اسلامی و ولایتفقیه میزنند با آن مخالفند."
البته این تنها دو خاستگاه از اندیشه های این افراد بود که عدم التزام، التزام سطحی یا تاکتیکی به ولایت فقیه را به دنبال دارد. آیت الله مصباح نیز در سخنانی در جمع در جمع فارغ التحصیلان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
در رابطه با جریانات انحرافی، از خصوصیتشان اینگونه عنوان کردند :"در صورتی که انسان این جریانهای فکری را بشناسد، درمییابد، برخی جریانهایی که دم از نظام اسلامی و ولایتفقیه میزنند با آن مخالفند". نمونه هایی از این مخالفت را در ایجاد موج برای ایستادگی در مقابل احکام حکومتی ولایت فقیه بر سر دو ماجرای حکم معاون اولی و استعفای عزل گونه وزیر اطلاعات دیدیم.
2- انحراف فکری و عقیدتی
اساس و اصل یک جریان بر اساس اندیشه و فکر پا گرفته و پیش می رود، و هر گروه با توجه به اندیشه های خود و نمود آن در عملشان مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت. اساس اینکه به جریان مذکور انحرافی اطلاق می شود نیز از همین موضوع برخواسته است، وقتی در اظهارات و اقدامات این افراد ورود پیدا می کنی با اندکی تامل می توان به انحراف این افراد از مبانی اسلام و خط امام و به تبع انقلاب اسلامی پی برد.
از جمله نمود های این انحراف فکری را می توان در اعتقادات این افراد پیرامون مهدویت، پایان دوره اسلام گرایی، عدم اجباری بودن حجاب در جمهوری اسلامی، اسلام منهای روحانیت و ناکارامدی این قشر، دوستی با مردم اسرائیل و..... مشاهده نمود. عده ای این جریان را به اندازه ای نمی دانند که بتواند انحرافی داشته باشد و آن را رواج دهند، اما آیت الله مصباح در جواب اینگونه اظهارات چنین بیان داشتند: "در پاسخ به کسانی که می گویند این آدم قد و قواره اش اینقدر نیست که انحرافی عمیق را سازماندهی کند باید گفت که مدرس اصلی این جریان انحرافی ابلیس است که با تمام توان و تجربه اش به یاری ایشان آمده است" . در واقع این جریان به نوعی ریشه هایی از اسلام آمریکایی را که امام آن را بیان داشتند را در رگه های فکری خود دارند؛ اسلام منهای روحانیت، اسلام مقدس نماهاى بیشعور حوزههاى علمى و دانشگاهى، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنهها، در زیر مصادیقی از این انحراف فکری را در اندیشه های آقای میم می آوریم.
"دوران اسلام گرایی به پایان رسیده است. معنایش این نیست که اسلامگرایی وجود ندارد یا رو به نضج نیست. نه. اسلام هست اما دورهاش به پایان رسیده. الان دوره اسبسواری تمام شده، اما اسب هست، سوارش هم هست. اشتباه برداشت نشه. دین عندالله اسلام، اما روند تحولات به این سمت نیست که بشر مسلمان بشود تا به حقانیت برسد... این دوره تمام نشده. بلکه روبه پایان است". (الف)
*بنده به حرفهایم افتخار میكنم و آنها را اصلاح نمیكنم بلكه هزار مرتبه دیگر نیز تكرار میكنم ما آحاد مردم دنیا را دوست داریم و این افتخار ماست كه چون اعتقاد و آرمانهایمان انسانی است در بین تودههای مردم در دنیا دشمنی نداریم و مردم ایران با مردم آمریكا فرقی ندارند. ما با همه مردم دنیا دوست هستیم حتی مردم آمریكا و اسرائیل "( فارس)
*برخیها از من خرده میگیرند که چرا نمیگویی مکتب اسلام و میگویی مکتب ایران، گفت: از مکتب اسلام دریافتهای متنوعی وجود دارد اما دریافت ما از حقیقت ایران و حقیقت اسلام، مکتب ایران است و ما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم.
3- تساهل فرهنگی
فرهنگ اساس استقلال یک ملت است، و هر گونه ضربه به آن، ضربه به آینده نسل ها و به تبع کشور ما می باشد. دشمنان همیشه و به خصوص بعد از ناکارآمدی در جنگ های نظامی به تهاجم فرهنگی و جنگ نرم رو آوردند و آن را به طور مستقیم و غیر مستقیم به کار بردند. فعالیت امپریالیسم در راستای دهکده جهانی به دنبال ایجاد نوعی فرهنگ واحد است فرهنگی اومانییستی و آمیخته با روح غرب و متاسفانه کسانی هم در کشور ما هستند که به هر دلیل دنباله رو و تحت تاثیر این فرهنگ هستند و مبلغ آن. دوران اصلاحات موج جدید و درخور توجهی در نشر این فرهنگ در کشور بود و مردم با روی کار آمدن دولت نهم منتظر ریشه کن شدن و اصلاح این رویکرد در جامعه بودن که گویا با وجود جریان انحرافی در دولت این انتظاری بیهوده بود.
جریان انحرافی با نفوذ در لایه های فرهنگی همان تساهل دوران قبل را دنبال کرد و بعضا در برخی مواقع رویکردی تند تر نسبت به آن گرفت. از جمله مصادیق این تندروی در زمینه هنر سینما است. رویکرد فیلم فارسی گونه سینمای ما که از از دهه 70 رنگ و بوی تازه ای به خود گرفته بود نه تنها اکنون جلوگیری نشده بلکه با ادامه همان روند و پیش روی در آن ما با اکران فیلم هایی مواجهیم که در دولت قبلی اجازه اکران نداشتند.
از جمله دیگر مصادیق این ویژگی، عدم موافقت با گشت ارشاد در سالهای پیش بود و حمل قرآن با آهنگ دف در حضور او و عدم اعتراض وی ،اختیاری دانستن حجاب در جامعه ایران و........
4- ارتباط با بیگانگان
در بحث مذکور گفته های بسیاری زده شده است که بسیاری از آنها نیازمند مدرک و سند می باشد و البته بسیاری هم بر ما مبرهن و واضح می باشد. در اول باید دید تعریف ما از بیگانه در این عنوان چیست؛ ما بیگانه را افرادی قلمداد خواهیم کرد که از خط امام بیرون رفته و یا در جبهه بیگانگان بازی می کنند. از جمله مواردی که این روزها بحث آن داغ داغ است بحث ارتباطات با رمالان و جن گیران است که خبر دستگیری آنان نیز تایید شده است که از جمله این افراد، فردی به نام (ع-غ) می باشد. استفاده از این افراد در یک جریان به جهت پیش بردن مطامع خود از انحراف فکری نشات گرفته و این افراد با توجه به امور حرمت داری که باید انجام گیرد تا به این درجات برسند از بیگانگان با اسلام محسوب می شوند.
گناه بزرگ آنان این است که در جبهه باطل قدم بر می دارند و بر موج فرکانس های فراماسونری برای مدیریت جهانی سوارند چه از روی خیانت و چه غفلت که نتیجه هر دو یکی ست
از موارد دیگر این ارتباط اذعان برخی از مسئولین پیرامون ارتباط با خارج از کشور است. که این موارد نیازمند مدرک می باشد. از جمله این اظهارات اتهامات مطرح شده علیه مشایی از سوی نادران بعد از برگزاری همایش ایرانیان خارج از كشور بود، اظهاراتی در مورد هزینه 50میلیاردی همایش، دعوت از افراد ضد انقلاب و دلال رابطه ایران و آمریكا، و.....؛ گرچه برخی از این اتهامات تكذیب شد، اما به هر حال اسفندیار رحیم مشایی باید پاسخگوی بسیاری از آنها باشد. البته دعوت از امیر احمدی که از جاسوسان و دلالان رابطه ایران و آمریکا می باشد، از جمله موارد این تکذیبات بود که کوثری، نماینده مردم تهران در سخنان چند روز پیش خود اینطور از آن یاد کرده است" ...درباره همایش شورای عالی ایرانیان، مطلع شدیم امیراحمدی که یک فرد جاسوسی است گفته شد که به همایش ایرانیان در تهران دعوت نشده است در حالی که ما مطلع بودیم که دعوت شده است. خوب زمانی که به اینجا میرسیم مدام شک و تردید در عملکردها پیش میآید. ....." حسین شریعتمداری نیز در مقاله ای در کیهان به این موضوع اشاره کرده است و اینگونه نوشته است که" احساس من این است و شواهدی هم برای آن وجود دارد كه جریان انحرافی دارای عقبه بیرونی است و برای اینكه هنگام رهگیری این جریان و دستیابی به عقبههای مذكور با نقطهای كور مواجه شویم موضوع جن و جادو مطرح میشود."
آیت الله مصباح با اشاره به گروه انحرافی جدید، از این روابط اینگونه پرده برداشته اند:" اینان لزوما عاشق آمریکا و اسرائیل و امپریالیسم نیستند، بلکه به دلیل این که منافعشان در گرو رابطه با آنهاست، قصد رابطه با آنان را دارند و حمایت از خط اسرائیل و آمریکا برای آنها جنبه تاکتیکی دارد؛ از اینروی، با نظام اسلامی دشمنی میکنند."
جدا از این دو مورد ارتباط برخی از عناصر جریان انحرافی با عناصر اصلاح طلب، شائبه ی ارتباط بیگانگان را به طور غیر مستقیم مطرح می کند. عباس امیری فر، دبیر كمیسیون فرهنگی دولت؛ از احتمال حضور افراد اصلاح طلب در لیست انتخاباتی این جریان پرده برداشته . وی ارتباط نزدیکی با عناصر اصلاح طلب دارد، در مراسم ختم پدر همسر وی با حضور گسترده اصلاح طلبان روبه رو شدیم حتی کسانی مثل فضل الله عرب سرخی در ردیف عزاداران در کنار ایشان ایستاده بود.
آنچه در ورطه عقاید این جریان بدان اشاره می شود این است که این جریان تز اسلام منهای روحانیت را دنبال می کنند و اعتقاد دارند که کارآمدی روحانیت دیگر به اتمام رسیده از جمله پیامدهایی که این اندیشه دارد رویایی رویی آشکار و نهان با صدر روحانیت امروز و ولایت فقیه است
در ادامه اشاره به این نکته دور از لطف نیست که سایت جرس متعلق به عطاءالله مهاجرانی مدتی پیش در یادداشتی با بیان اینکه ادله محکمی برای جدی بودن ائتلاف جریان انحرافی با فعالان جنبش سبز وجود دارد نوشت:واقعیت آن است که این زمزمه ها وجود عینی دارد و با این خبرها بی هیچ تردید تقویت می شود.برای نمونه بنده خود بارها با برخی فعالان این جنبش در حالی روبرو شده ام که با عباراتی سئوالی از یکدیگر و حتی از بنده می پرسیدند آیا بین آن چه جریان مشایی مدعی آن است و خواسته های ما تشابهاتی نمی بینید؟!. پاسخ این سئوال در بعد ظاهر تا حدی مثبت است.
آخر کلام:
فارغ از این ویژگی ها که هر کدام خط بطلانی بر مشروعیت این جریان است اکنون در رسانه ها و در جامعه شاهد این موضوع هستیم که توده ای از این دو جریان بر روی مسائلی چون جن گیری و رمالی باقی مانده اند که این خود اشتباهی است که بدان گرفتار هستند و به قول عده ای خود این ممکن است که حربه ای توسط این جریان باشند تا مردم و خواص بی بصیرت بر روی این موضوع متوقف شده و از مفاسد فکری و عملی بزرگتر این افراد غافل بمانند. در واقع بحث هایی چون جن گیری مسائلی خورد در پرونده این جریان می باشد و باید از بالا به تمامی جوانب فعالیت های این افراد نگاه انداخت و به موضوعاتی چون مفاسد فکری و اقتصادی( که بسیار بزرگ است) و ارتباطات خارجی آنان پرداخت که با گذشت زمان آشکار تر هم خواهد شد. کسانی چون آیت الله مصباح و آیت الله اعلم الهدی از فراماسون بودن و بایت جدید پیرامون این جریان صحبت به میان می آورند. باید دید حتی اگر این افراد خود به این فرقه ها نیز متصل نباشند و اگر خیلی از این مواضع تکذیب شود، گناه بزرگ آنان این است که در جبهه باطل قدم بر می دارند و بر موج فرکانس های فراماسونری برای مدیریت جهانی سوارند چه از روی خیانت و چه غفلت که نتیجه هر دو یکی ست.امیر رضوانی
بخش سیاست تبیان