شیطان دست آموز آمریکا
بی هویتی و پوچی
معرفی عرفان نوظهور مرلین منسون
در عصر حاضر یکی از راههای انتقال مفاهیم و اعتقادات، استفاده از ابزارهای پر استفاده مردم میباشد، که یکی از این ابزارها، هنر موسیقی است، هنری که بین مردم، خصوصا جوانان جذابیت داشته و به آن پرداخته میشود.
در بین معنویت های جدید و نوظهور بحث شیطان گرایی، یکی از مباحث جنجال برانگیز و مهم میباشد، که این فرقه که خود نحله های متعددی را درست کرده و با عقاید خاص و خطرناکی رو به رشد و ترویج میباشد، برای انتقال مفاهیم و عقاید خود از ابزارهای موجود، خصوصا موسیقی نهایت استفاده را میبرند، در واقع سبک های خاص موسیقی و اشعار برای شیطان گراها، در جهان و کشور ما شناخته شده هستند.
یکی از سبکهای موسیقی، متال نام دارد، که این موسیقی و انواع آن که آقای مرلین منسون به عنوان رهبر یکی از این گروههای موسیقی به ترویج عقایدشیطان گرایی خود میپردازد.
مختصری از زندگینامه مرلین منسون
« مرلین منسون » نام مستعار « برایان وارنر » (Brain Warner) متولد سال 1969 میلادی از یك خانواده فقیر و سطح پایین فرهنگی در منطقه كانتون اوهایو آمریكا میباشد.
وارنر دوران كودكی پر از حسرت خود را به جوانی میرساند، در حالی كه گروهی نیز اظهار كردهاند وی مدتی را در یك مدرسه مذهبی مسیحی تحصیل كردهاست. برایان در سن 18سالگی ضمن نقل مكان به منطقه تامپابای در فلوریدا به شغل روزنامهنگاری روی میآورد .
وارنر در طول این مدت مطالب مختلفی را با قلمی ضعیف و سطحینگر در نقد اشعار موسیقیهای مبتذل و سخیف « متال»و « راك » به رشته تحریر در میآورد.
سالهای جوانی برایان سالهای آشنایی وی با فضای مسموم گروههای شیطانپرستی و اقمار آن، نظیر گروههای متالیكا ، هیپی و... است.
وی پس از آشنایی با اسكات میچل، گیتاریست فعال در برخی گروههای كوچك و نه چندان حرفهای راك، گروه متالیكای خود را تشكیل میدهد .
وی در این سالها نام مرلین منسون(Marilyn manson) را با تركیب نام دو نفر دیگر بر خود میگذارد. نام مرلین را از بازیگر زن بنام هالیوودی« مرلین مانرو » كه شهرت به فساد و بازی در فیلمهای غیراخلاقی داشت و از ظاهر زیبایی برخوردار بود و منسون را نیز از نام یك كشیش ناراضی فرقهگرایی مسیحی برمیگزیند.
او در سال 1997 به یكی از خبرسازترین چهرههای جهان بدل شد. اما آنچه باید ذكرشود، آن است كه محصول این فعالیتها شهرت و ثروت بسیار زیادی است كه حداقل 5 نسل بعد از این خواننده متالیكا را بیمه كردهاست و بسیاری از آگاهان نامبرده را از سوپرمیلیونرها یا بهتر بگویم میلیاردرهای جهان میشناسند، كه به كمك تسلط بر احساسات جوانان دورمانده از معنویت و به مدد كارهای شنیع توانسته است ثروت كلانی را جذب حسابهای بانكیاش نماید.
سبك خاصی را در ارائه آثار موسیقیایی به منسون نمیتوان نسبت داد، اگرچه همانطور كه اشاره شد پایه تمهای آثار وی همان پایههای برگرفته شده از موسیقی متال است. اما اگر میخواهیم درك درستی از سبك موسیقی وی داشته باشیم تداعی قارچهای روییده بر ریشه درختان جنگلی و یا سایر انگلها میتواند ترسیمگر سبک و موسیقی وی باشد.
عامل سودجویی در تبیین خطمشی منسون نقش ویژهای را عهدهدار است و اما باید یادآور شد كه از فعالیت وی سود سرشاری نصیب كمپانیهای طرف قرارداد تبلیغاتی با او كردهاست كه در زمینههای مختلفی از جمله زیورآلات، لباس و... فعالیت اقتصادی دارند.
هیچ عقیده ثابتی را نمیتوان به منسون نسبت داد، او مظهر لاقیدی و بیعقیدگی محض است و آنجا كه پای عقیده به میان كشیده میشود آن عقیده به شیطان و بزرگی این موجود رانده شدهاست .
به عبارتی دیگر فلسفهبافی به كمك «مشتریداشتن» و ماندگاری مشتریان به كار او آمده است. وارد شدن در تونلی یا سالنی كه با تصاویر هر چند بیربط تزیین شدهاست كمك میكند تا مخاطبانش مدت بیشتری را در این تونل یا سالن باقی بمانند و در نتیجه گزارش میكنند كه « ما فلان میزان مخاطب را داریم » .
منسون اولین دیدگاهش در صدور عقاید یا فلسفهبافیها همین مورد است، یعنی نگاه داشتن بیشتر مشتریان در صف انتظار دریافت تولیدات فكری جدید.
عمق سطحینگری منسون را میتوان در القابی كه مردم به او نسبت داده اند جستجو كرد، مانند « دیوانه پلید، شیطانبزرگ، ابله رذل، انسان سگ صفت، خبرساز، پول دوست شهوت پرست، ناجی، فرشته، موعود، كشف نشده، نابغه، فرزند شیطان و مظهر شیطان ».
اما برخی عقاید محوری این شیطان دستآموز آمریكا به قرار ذیل است
هر كس او را نمیفهمد خودش دچار مشكل فكری است و كودن است.
2. هر كس برداشت بدی از آثار وی دارد ، خودش دچار رذایل اخلاقی است و براساس زاویه دیدش به كارهای او نگاه میكند.
3. تكثر در قرائتها و برداشتها (پلورالیسم)
4. اقتدار و قدرت وسیع شیطان از دیگر عقاید وی است .
5. منسون در جای دیگر میگوید من از خدای مردمی متنفرم كه از آن مردم تنفر دارم .
6. ضدیت با مسیح نیز با توجه به گرایش كلی شیطانپرستان در عناد با دین مسیح در ساخت فكری بدون سازمان منسون جایگاه ویژهای دارد.
در مصاحبه ای با منسون، گفته بود: کسانی که تحمل اشعار من را ندارند مطمئن باشند که خودشان مشکل دارند.
درباره او میگویند: شخصیتی كه حقایق كثیف زندگی را به تصویر كشید. شخصیتی پر از رنج و حقیقتی ضعیف و نادانی كه شخصیت او را مریض می پندارند، زیرا او نیست كه مریض است، نشان داد كه خدایتان مریض است.
نمونه ای از سروده های منسون
سرود مرگ
ما روی گلوله ای هستیم
و ما مستقیم به سوی خدا نشانه رفته ایم
او هم می خواهد كه تمامش كند
ما قرصی خوردیم ، چهره ای ساختیم ، بلیطهایمان را خریدیم
و ما امیدواریم كه بهشت حقیقت داشته باشد
من دیروز در تلویزیون پلیسی را دیدم كه كشیشی را میزد
آنها هم می دانستند كه قهرمان ما را كشتند
ما سرود مرگ را می خوانیم
چون ما هیچ آینده ای نداریم
و ما فقط می خواهیم مثل تو باشیم
ما شمعی را روی زمین روشن كردیم
و آنرا تبدیل به جهنم كردیم
و اینطور وانمود كردیم كه در بهشت هستیم
ما دعاهایمان را روی یك بمب نوشتیم
و بوسه ای بر رویش زدیم
و به خدا فرستادیم
ما دنیا بودیم
اما هیچ آینده ای نداریم
و ما فقط می خواهیم
مثل تو باشیم
داریوش عشقی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی