تبیان، دستیار زندگی
نقد و بررسی فیلم مستند روزهای بی تقویم ساخته ی مهرداد اسکویی به بهانه ی نمایش در جشنواره ی مستند تصویر شهر
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روزهای بی تقویم نوجوانی


نقد و بررسی فیلم مستند روزهای بی تقویم ساخته ی مهرداد اسکویی به بهانه ی نمایش در جشنواره ی مستند تصویر شهر

روزهای بی تقویم نوجوانی

مستندسازان ایرانی علاقه ی ویژه ای به ساختن مستندهای اجتماعی دارند. مستندهایی که آسیب شناسی ناهنجاری های جامعه باشد. در بسیاری از موارد، این گونه فیلم های مستند، در حد تصاویری گزارش گونه از پدیده ی اجتماعی به خصوص مدنظر کارگردان، فراتر نمی رود. فیلم هایی که فقط نوعی دغدغه ی شخصی برای سازنده است و در آن ها کمتر نگاه کارشناسی مبتنی بر اجماع نظرات جامعه شناسی و روان شناسی دیده می شود. به تصویر کشیدن و بیان یک آسیب یا معضل اجتماعی، به برطرف شدن آن کمک نمی کند شاید بنابر عقیده ی گروهی از فیلمسازان چه سینمای مستند یا داستانی، وظیفه ی هنر تنها به بیان و نمایش این گره ها و دردها باشد. با اغماض چنین دیدگاهی را برای سینمای داستانی می توان پذیرفت، ولی در مورد فیلم مستند قائل به این نظر نمی توان بود.

امروز منابع مطالعاتی به کتاب ها، مقالات و تحقیقات میدانی خلاصه نمی شود.

با گسترش رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی، فیلم یکی از منابع و مآخذ قابل استناد در تحلیل و بررسی یک پدیده است .از یک جامعه شناس یا روان شناس پذیرفته نمی شود که کتاب یا مقاله ای بنویسد که در آن فقط به بیان یک آسیب اجتماعی یا بیماری روانی بپردازد. علاوه بر این، تجربه نشان داده است که عموم فیلم هایی که تنها به بیان و نمایش یک گره روحی یا ناهنجار اجتماعی پرداخته اند، موجی ایجاد نکرده اند که مسئولین ذی ربط و یا محققین را ترغیب یا وادار به رفع مشکل کرده باشد. البته برای این مفهوم، تبصره ای وجود دارد. برای پدیده های نوظهور، برای ناهنجاری هایی که جدیدترند این مطلب صدق نمی کند. و همان بیان و نمایش گزارش گونه هم می تواند بسیار مفید باشد. اما سوژه ای که مثل زخم یا دردی مزمن شده باشد در برخوردهای اجتماعی با نوعی سهل انگاری مواجه می شود.

مثل بیماری یا مشکلی شخصی که بعد از گذشت زمان عادی می شود.

بسیاری از بزه های اجتماعی و یا بیماری های روانی فردی مثل اعتیاد، سرقت و ... مشمول همین عادی شدن در گذر زمان هستند و طبیعتاً برای به تصویر کشیدن دوباره ی آن ها، اگر فقط به جهت جذب تماشاچی فیلم هم باشد، نیازمند رویکرد دوباره ای است.

روزهای بی تقویم نوجوانی

رویکردی که به نمایش و گزارش صرف خلاصه نشود.

روزهای بی تقویم مهرداد اسکویی تا حدود زیادی در همین دسته فیلم ها قرار می گیرد. فیلم در مورد بچه های دارالتأدیب (کانون اصلاح و تربیت) است. نوجوان های چهارده و پانزده ساله ای که همه در یک آسایشگاه با هم هستند و به جرم های مختلف باید دوران اصلاح و بازتوانی را بگذرانند. بیش از تصویر کردن زندگی دسته جمعی بچه های کانون، تمرکز بر سه نفر از آن ها بیشتر است. وحید به جرم اعتیاد به مواد مخدر، سجاد به جرم سرقت، سرقت از عمویی که مسئولیت نگهداری از او را داشته و علیرضا به جرم چاقوکشی.

پرداختن به این سه نفر، وابسته به گفت و گوهایی است که ناگزیر فیلم را تبدیل به یک فیلم مصاحبه محور می کند، البته در این میان تعلیق انتظار آزادی بعضی از بچه ها مثل علیرضا یا ملاقات وحید با خانواده اش برای ساختار دراماتیک فیلم، استفاده شده است. تا حدی به ریشه های بروز طغیان های فردی و بزه های اجتماعی آن ها پرداخته می شود، ولی این ریشه یابی تنها به استناد مصاحبه هایی است که با آن ها صورت می گیرد.

افراد گزینش شده برای تمرکز بیشتر فیلم و جنبه ی روایی- داستانی مستند از میان کسانی هستند که جذابیت های بصری بیشتری نسبت به دیگران داشته باشند، تا معصومیت از دست رفته و یا در حال زوال آن ها، به مخاطب منتقل شود. چهره های معصومی که در پذیرش مخاطب، همزاد پنداری ایجاد کنند. طبیعی است که تنهایی، دوری از خانواده و دوستان، حضور در محیطی که به اختیار انتخاب نشده است در هر انسانی به ویژه در کسانی به سن و سال آدم های فیلم هستند، رقّتی ایجاد کند. آسیب پذیری و رقّت این بچه ها، نمودهای بیرونی دارد.

روزهای بی تقویم برنده ی معتبرترین جایزه ی جشنواره ی فیلم های مستند است.جشنواره ی فیلم های مستند ایدفای هلند.

وقتی به یاد خاطراتشان می افتند، وقتی موقع آزادی دوستانی که در کانون پیدا کرده اند ناچار به دل کندن و خداحافظی اند، وقتی زمان آزادی شان به تعویق می افتد، وقتی با خانواده یشان ملاقات و وداع می کنند، وقتی خبر بلاتکلیفی حکم محکومیت شان می رسد، ... طبیعی است که نمود عینی و بروز احساسات درونی را شاهد باشیم. گریه ها، بغض ها و اشک هایی که پنهان یا عیان جاری می کنند تصاویر موثری هستند اما نگاه عمیق تر به این بخش از افراد جامعه تنها به ایجاد دلسوزی و تداعی حسی رمانتیک،  نباید منتهی  شود. باید مدلی ارائه کرد که بچه های کانون را در مسیر بازیابی شخصیت فردی و رعایت اصول شهروندی نشان دهد.

روزهای بی تقویم نوجوانی

روزهای بی تقویم برنده ی معتبرترین جایزه ی جشنواره های مستند است .جشنواره ی فیلم های مستند ایدفای هلند. از این نظر فیلم روزهای بی تقویم از جمله کارهایی است که لزوم بررسی و نقد بیشتری می طلبد. همزاد پنداری که با آدم های فیلم برای  تماشاچی   ایجاد می شود تا همیشه باقی می ماند مثل تصویری که از چنین فضایی در فیلم گال ابوالفضل جلیلی در ذهن مخاطب ایجاد می شود .

روزهای بی تقویم در سال هشتاد و پنج ساخته شده است. حالا پنج سالی از آن می گذرد حالا که چند سالی از ساخت آن می گذرد علاوه بر احساس هم دردی با نوجوانی بچه های فیلم، حس نگرانی از شرایط فعلی آن ها، هم در تماشاچی ایجاد می شود، این که امروز وحید و سجاد و علیرضای بیست ساله کجا هستند؟ آدم های دیگری شده اند؟ باز هم حاضرند جلوی دوربین مستندسازی بروند؟

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان