تبیان، دستیار زندگی
در ایران همه دیوانه فوتبال هستند سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس با بیان اینکه هدفش قهرمانی این تیم در آسیاست گفت: هیچ قولی برای قهرمانی در رقابت های جام حذفی نمی دهم. آری هان در مصاحبه ای با سایت خبری باشگاه پرسپولیس به سوالات م...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برای قهرمانی در جام حذفی هیچ قولی نمی دهم

در ایران همه دیوانه فوتبال هستند


سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس با بیان اینکه هدفش قهرمانی این تیم در آسیاست گفت: هیچ قولی برای قهرمانی در رقابت های جام حذفی نمی دهم.

آری هان در مصاحبه ای با سایت خبری باشگاه پرسپولیس به سوالات مطرح شده پاسخ گفت. ماحصل این گفت و گو را در زیر می خوانید:

بازگشت آری هان بعد از 12 سال به ایران برای همه فوتبال دوستان ایرانی اتفاق جالب و پر سر و صدایی بود. چگونه شد که به پرسپولیس آمدید و مهمتر این که اینجا چه هدفی را تعقیب می کنید؟

وقتی اطلاعاتی که درباره فوتبال حال حاضر ایران داشتم را با 12 سال قبل مقایسه می کردم به این نتیجه رسیدم که فوتبال شما پیشرفت زیادی کرده. وقتی هم که با پیشنهاد پرسپولیس مواجه شدم تحقیقات بیشتری کردم. پرسپولیس در ایران و آسیا اسم بزرگی دارد و یک تیم باشگاهی معمولی نیست. در آن زمان که بحث حضورم در پرسپولیس مطرح شد تیم در رده دهم جدول بود. با این وجود من در صحبت هایی که با مدیر عامل پرسپولیس داشتم، به نکته جالبی برخوردم و آن چیزی نبود جز داشتن یک هدف مشترک به نام قهرمانی در جام باشگاه های آسیا. من هم با مد نظر قرار دادن چنین هدفی بود که استارت زدم و امیدوارم که با کمک همه، از کارکنان باشگاه گرفته تا بازیکنان و هواداران بتوانیم تیم پرسپولیس را قهرمان آسیا کنیم. هدف اصلی ما این است که با حرف زدن نمی شود به نتیجه رسید. باید کار کرد و زحمت کشید.

 حالا از انتخاب پرسپولیس راضی هستید؟!

وقتی می توانم راضی باشم که بتوانم پرسپولیس را از وضعیتی که داشته خارج کنم. من می دانستم که به کجا و چه تیمی می آیم و چه باید بکنم. شناختم از فوتبال ایران هم در زمانی که مربی تیم ملی چین بودم بیشتر شد. سطح فوتبال شما بالا رفته. همین که ملی پوشان ایرانی در تیم های اروپایی و به ویژه آلمان می درخشند، نشان از کلاس فوتبال شما دارد و این که پیشرفت خوبی داشته. آن چیزی که من در همین مدت کوتاه به آن دست یافته ام این است که در ایران همه دیوانه فوتبال هستند. حتی آدم هایی هستند که برایشان تیم ملی، پرسپولیس یا استقلال اهمیت خاصی دارد. به طور کلی عوامل متعددی دست به دست هم داد که به ایران بیایم و هدایت پرسپولیس را قبول کنم. در مجموع انتخاب پرسپولیس برای خودم هم جالب بود. البته باید بگویم که ابتدا مردد و دو دل بودم که شروع به کار کنم یا نه اما وقتی در دبی به پیشنهاد مدیر عامل پرسپولیس OK دادم همه چیز تمام شد.

اما وقتی بعد از یک سفر چند روزه به ایران برای مدتی کوتاه به هلند برگشتید شایعات زیادی منتشر شد که همگی یک پیغام را داشت؛ «آری هان بر نمی گردد!»

هیچ وقت دیرنیامدم. اصلاً قرار نبود که من سفری چند روزه به ایران داشته باشم اما بعد از توافق در دبی برای این که حسن نیت ام را نشان بدهم، آمدم و یک بازی را هم دیدم. اتفاقاً من سر موقع هم آمدم. وقتی هم که به هلند و آلمان برگشتم فهمیدم که شایعات زیادی منتشر شده. مدیر عامل پرسپولیس و محسنی در تماس هایی که داشتند گفتند که در ایران چه جوی حاکم شده است. آنها گفتند که در ایران خیلی ها باورشان نمی شود که تو با پرسپولیس قرارداد بسته ای. من هم طبق توافق قبلی در اول مارس به ایران آمدم. بدون هیچ مشکل و خلف وعده ای.

 ماجرای پیشنهاد آفریقای جنوبی از چه قرار بود. صحت داشت؟!

من آدمی هستم که به حرف خودم اعتقاد دارم و به آن احترام می گذارم. به همین خاطر هم دوست دارم دیگران هم به حرفی که می زنند پایبند باشند و روی حرفشان بایستند. علاوه بر آن ما ورزشکار هستیم و باید یکسری مسایل را بیشتر رعایت کنیم. من به شدت در کارم از این شاخه به آن شاخه پریدن پرهیز می کنم و همیشه سعی دارم به تعهداتم پایبند باشم. پیشنهاد آفریقای جنوبی هم صحت داشت. آنها پیشنهاد اولیه را از طریقی به اطلاع من رساندند ولی همه چیز در همان حد باقی ماند.

 در این مدتی که سرمربی پرسپولیس شده اید به چه میزان شناختی از بازیکنان تیم دست یافته اید. فکر می کنید مشکل اصلی شما با آنها از لحاظ فنی چیست؟!

مشکلی که وجود دارد منحصر به بازیکنان تیم پرسپولیس نیست بلکه مشمول اکثر تیم های آسیایی می شود. به طور کلی فلسفه فوتبال هلند با آسیا و ایران یک تفاوت اساسی دارد و آن این است که در ایران و آسیا به پا به توپ شدن خیلی اهمیت می دهند در حالی که این نکته در فوتبال اروپا اصلاً مطرح نیست. در فوتبال روز دنیا پاس کاری سریع، در فضای خالی حرکت کردن و طی کردن یک مسیر صحیح در زمین از سوی یک بازیکن یک اصل اولیه است که متأسفانه در فوتبال ایران کمتر به آن توجه می شود. بازی بدون توپ خیلی مهم است که بازیکنان فوتبال شما حسابی از آن غافل هستند. بازیکنان ایرانی به طور ذاتی علاقه خاصی به بازی انفرادی دارند که باید این توانایی را در قالب تیمی به کار گرفت. ما باید یک همبستگی تیمی در پرسپولیس ایجاد کنیم و این اصل ساده را جا بیندازیم. باید خطوط سه گانه را سازماندهی کنیم و بین مدافعان، هافبک ها و مهاجمان ارتباطی خوب و منطقی برقرار کنیم. در فوتبال این تیم است که اهمیت دارد نه فرد. وقتی بازیکنی دریبل های قشنگ و تماشایی بزند اما تأثیری در کار تیمی نداشته باشد کارش برای من هیچ ارزشی ندارد. در فوتبال هیچ حرکتی نباید بدون دلیل باشد و من سعی دارم آنقدر در این زمینه ها با بازیکنان کار کنم تا این موضوع را در ذهنشان جا بیندازم که بدانند یک فوتبالیست باید با فکرش بازی کند و به درستی از توان بدنی و خلاقیت ذهنی اش استفاده کند. طوری که در اهداف تیمی مؤثر باشد نه برای خودش!

 حالا فکر می کنید همین نفراتی که حالا شاگرد شما هستند تا چه اندازه تاکتیک پذیر باشند؟!

باید با آنها کار کرد. بعضی از آنها با مسایلی غریبه هستند که احساس می کنم باید زمان بیشتری صرف شود تا به درک متقابل برسیم. ما باید آنها را تست کنیم. از نظر فنی آنها خوب هستند. فوتبالیست های ناکارآمدی نیستند اما باید خودشان را با تیم وفق دهند. البته نه همه آنها!

 یعنی این که بعضی ها را نمی خواهید؟!

من برای حفظ انسجام تیمی هم که باشد چنین حرفی را نمی زنم. یعنی حالا وقت این حرفها نیست. در هر حال ما بازیکنان را در تمرینات و بازی ها زیر نظر داریم و هر زمان که وقت اش رسید درباره ماندن یا رفتن آن ها تصمیم می گیریم.

 وقتی مقابل برق شیراز و استقلال آنگونه ظاهر شدید، بعضی ها تصور کردند که این نمایش ها از پرسپولیس شانسی بود. اما مقابل ملوان ثابت کردید که در این مدت کوتاه واقعاً در پرسپولیس تأثیرگذار بوده اید؟!

خوشحالم که آنها (بازیکنان) توانستند بخشی از افکار من را در این زمان کوتاه پیاده کنند. مهمتر از آن خوشحالم که مردم هم حضورم را در این مدت کوتاه تأثیرگذار می دانند. این وسط فقط دو نفر هستند که اصلاً از وضعیت فعلی پرسپولیس راضی نیستند!

چه کسانی؟!

من و یونگ. آن چیزی که مد نظر ماست با این تیمی که فعلاً می بینید خیلی فرق می کند.

نکته ای که در پرسپولیس به چشم می آید جوانگرایی است که ظاهراً توجه خاصی به آن دارید. شما و یونگ در برخی مقاطع حتی فرصت دادن و شناسایی توان فنی بازیکنان جوان تیم را به نتیجه ارجعیت دادید. در حالی که منطقی بود که در بدو ورود به ایران فقط کسب نتایج خوب را در اولویت قرار دهید؟!

قبل از من بورا (میلیوتینوویچ) سرمربی تیم ملی چین بود. او فقط به نتایج اهمیت می داد. فلسفه فوتبالش این بود اما من ایده دیگری دارم. نه این که نتیجه برایم مهم نباشد بلکه هدفم این است که فلسفه خودم را بتوانم پیاده کنم و بعد به هدف برسم. الان من به دنبال این هستم که کیفیت فنی تیم، بازی به بازی بهتر شود. علاوه بر آن من و یونگ به عملکرد بازیکنان در تمرینات توجه می کنیم و این هدف که بازیکنان مسن کنار بروند و جوان ها روی کار بیایند را تعقیب نمی کنیم. اعتقاد ما این است که جوان ترها در کنار با تجربه ها رشد کنند و تلفیقی از این دو طیف را در اختیار داشته باشیم. ما می خواهیم توان انفرادی آنها در اختیار سیستم و تاکتیک تیمی باشد. نتیجه هم مهم است. نمی تواند مهم نباشد اما من می توانم تأکید کنم که نتایج بازی های جام حذفی به مراتب مهم تر از لیگ است.

 به همین علت بود که در کیش تمرینات فشرده را در دستور کار قرار دادید. آن هم در هفته ای که قرار بود به مصاف صبا باتری بروید و بلافاصله هم میزبان ابومسلم باشید؟

اینطور هم نبوده که دوست نداشته باشم در این بازی ها پیروز شویم. من دوست ندارم که تیم از پیروزی محروم شود. طبیعی است که ضمن پیاده کردن اهداف کلی به فکر برد هم باشم تا دهان همه بسته باشد نه این که پرسپولیس نتیجه مطلوب را نگیرد و از مربی و بازیکن تا باشگاه و طرفداران همه مورد سوال قرار بگیرند. با این وجود نمی توانم کتمان کنم که جام حذفی برایم خیلی خیلی مهم تر از لیگ است. برنامه ای هم که در کیش داشتیم جام حذفی را نشانه می رفت. امیدوارم که ما بتوانیم تا آن روز به اهدافی که داریم برسیم. این وسط نقش بازیکنان خیلی مهم تر از تلاشی است که من، یونگ و استیلی انجام می دهیم.

 قول قهرمانی می دهید؟!

باید سعی کنیم، تلاش کنیم و زحمت بکشیم نه این که بنشینیم و فقط حرف بزنیم و بی جهت وعده و وعید بدهیم. نه! من قول قهرمانی نمی دهم. هر کسی هم که در فوتبال قول می دهد دروغ می گوید. قهرمانی در جام حذفی مثل ریاضی دو، دو تا نیست که من بگویم می شود 4 تا و بعد هم بگویم پرسپولیس را قهرمان می کنم. همه چیز بستگی به افکار ما مربیان، تلاش بازیکنان و شرایط بعدی دارد. داوری، زمین و شانس هم این وسط دخیل هستند. اتفاقاتی در فوتبال می افتد که اصلاً نمی شود پیش بینی کرد. نکته دیگری که به آن رسیده ام این است که تفاوت سطح توان فنی تیم های ایرانی نسبت به یکدیگر زیاد نیست. با این کیفیت هم اکثر تیم ها نزدیک به هم هستند و این خود یکی از ویژگی های مثبت لیگ ایران است که در هیچ دیداری نمی توان یک تیم پیروز میدان را قبل از شروع نبرد حدس زد.

 برقراری نظم و دیسیپلین هم موضوع دیگری است که در پرسپولیس سخت به دنبال پیاده کردن آن هستید. در این خصوص هم حتی حاضر شده اید نتیجه گیری را فدای برقراری نظم کنید. مثل جریمه ای که برای انصاریان و رهبری فرد در نظر گرفتید و نیمکت نشینی معدنچی و مامانی در بازی با صبا باتری که قرار بود در ترکیب اصلی باشند!

همیشه گفته ام که برای من تیم مهم است نه فرد. این را هم بعد از یک عمر می دانم که اگر در تیمی نظم نباشد امکان رسیدن به موفقیت وجود ندارد. بنابراین من تحت هیچ شرایطی نمی توانم با بی نظمی ها کنار بیایم. حتی حاضرم دو بازیکن اصلی تیم را قبل از بازی روی نیمکت بنشانم، به یک هفته تمرین و برنامه ای که پیاده کردم پشت پا بزنم اما جلوی بی نظمی را بگیرم. حالا این وسط مهم نیست که چه کسی بی نظمی کرده. ملی پوش یا ستاره تیم هم که باشد باید تابع نظم تیمی باشد. اتفاقاً من همیشه در جلسات تیمی قبل از هرچیز به دو نکته اشاره می کنم: «سازماندهی تیمی و نظم و دیسیپلین».

 پس این برخوردها ادامه دارد؟!

باید کاری کرد که بازیکنان تابع دستورات و قوانینی باشند که مربی در نظر می گیرد. هدف ما هم چیزی نیست جز همکاری مشترک. من می گویم همه باید این برنامه را اجرا کنند. حالا وقتی بازیکنی خودسرانه نظم را مختل کرده و موجب تضییع حق دیگران می شود چه باید کرد؟! باید برخورد کرد تا حساب کار دستشان بیاید.

حتی به قیمت از دست دادن نفرات اصلی تیم؟

به هر قیمتی که باشد. بی نظمی یعنی چی؟! من نمی توانم این چیزها را تحمل کنم. اتفاقاً فکر می کنم با این برخوردها به بازیکن کمک می کنم تا با خیلی چیزها آشنا شود. اگر هم بازیکنان پرسپولیس بعد از جریمه شدن اعتراض نمی کنند به این خاطر است که می دانند تخلف کرده اند. به طور کلی در فوتبال شش، هفت نفر هستند که می توانند آزادانه تر از بقیه تیم رفتار کنند.

جالب است! این شش، هفت نفر چه کسانی می توانند باشند؟!

(می خندد) مارادونا، پله، زیدان، کرویف، پلاتینی و رونالدینهو. آنها هر کاری که دلشان خواست انجام بدهند عیبی ندارد!

 از بزرگان تاریخ فوتبال یاد کردید. حتماً می دانید که آری هان با کسب ده جام بین المللی از این لحاظ پرافتخارترین بازیکن تاریخ اروپا است. حال بماند که در لیگ و جام حذفی هلند و بلژیک هم بیش از 6 جام را فتح کردید؟!

بله. این جام ها را بردم. می توانم بنشینم و ساعت ها درباره آن افتخارات صحبت کنم اما من همیشه وقتی درباره گذشته ها از من سوال می شود یاد 6 فینالی می افتم که در آن بازنده شدیم. 2 بار با آژاکس در فینال باختم، 2 بار با اشتوتگارت و 2 بار هم مافیای فوتبال مانع از قهرمانی تیم ملی هلند در جام جهانی 74 و 78 شد. باور کنید دقیقاً یادم نیست که در چند جام بین المللی و اروپایی قهرمان شدم اما 6 فینالی که باختم را هیچ وقت فراموش نمی کنم. البته هر جا که می روم درباره این افتخارات صحبت می شود. سایت های اینترنتی هم در این باره آمارهایی را منتشر می کنند که بعضاً اشتباه است. برایم جالب بود که بعد از سالها گلی که در جام جهانی به دینوزوف زدم به عنوان یکی از گلهای برتر قرن شناخته شد. یادم هست دو بار هم مقابل فوتبال ایران قرار گرفتم و اتفاقاً هر دو بار هم بردیم. یک بار در جام جهانی آرژانتین که بازیکن بودم و یک بار هم در جام ملت های آسیا که مربی تیم ملی چین بودم. حیف شد. ما باید در جام ملت ها قهرمان آسیا می شدیم. اگر می گذاشتند می توانستم بیش از یک میلیارد آدم را در چین به افتخاری برسانم که هرگز به آن نرسیده بودند. البته چین فقط دو بار فینالیست بازی های آسیایی شد. یکبار در زمانی که من مربی آنها بودم و دفعه اول هم ظاهراً مربوط به زمانی می شد که فقط 6 تیم، 20 سال قبل از جام ملت های 2004 در مسابقات آسیایی شرکت کرده بودند. البته ما توانایی قهرمانی در آن جام را داشتیم و حقمان هم چیزی جز قهرمانی نبود اما کنفدراسیون آسیا دوست نداشت چین حتی به فینال برود. همه دنیا می دانند که سعید کمیل حق ما را خورد. در آن ایام من حتی با ولاپان درگیری رسانه ای پیدا کردم. نمونه اش بازی با ایران در نیمه نهایی بود که داور از دادن کارت قرمز به بازیکن شما که دو کارت زرد گرفته بود خودداری کرد. فیلم آن بازی هست. بروید ببینید که بازیکن شما دو کارت گرفت اما داور او را اخراج نکرد. آنها حتی نمی خواستند که ما ایران را ببریم و به فینال برسیم چه رسد به اینکه بخواهیم قهرمان آسیا شویم.

مثل اینکه ناکامی در فینال جام ملت های آسیا هنوز هم آزارتان می دهد. این فینال غم انگیزتر بود یا فینال جام جهانی 74 و 78؟!

خاطره های تلخ و عذاب آور! گفتم که به قهرمانی هایی که رسیدم توجه نمی کنم اما 6 فینالی که به ناحق باختیم عذابم می دهد. در مجموع من آدمی نیستم که به گذشته ها فکر کنم. اگر اینطور بود که درباره قهرمانی با آژاکس در سوپرکاپ اروپا، قهرمانی باشگاه های اروپا، جام بین قاره ای و ... حرف می زدم. بگذریم. گذشته ها، گذشته. باید به فکر فردا بود.

قهرمانی با پرسپولیس در جام حذفی؟!

مثل این که خیلی عجله دارید. برعکس من که دوست ندارم در دنیای خیالات و تصورات زندگی کنم. باید صبر کنید. الان زود است. پس بقیه سوالات بماند بعد از این بازی ها.

اما یک سوال دیگر باقی مانده. درباره علی پروین ...

فکر می کنم این سوالی باشد که همیشه از من می پرسند. خب من چه باید بگویم. او آنطور که شنیده ام زحمات زیادی برای پرسپولیس کشیده و فردی است که باید احترامش را حفظ کرد. مشکلی هم نیست. فکر می کنم گذر زمان خیلی چیزها را ثابت کند. به هر حال ما اگر قسمت باشد روزی با هم روبرو می شویم. آن وقت است که خیلی چیزها روشن می شود.