تبیان، دستیار زندگی
كتاب فقه الرضا، و آن كتابى است در ابواب فقه، این كتاب تا زمان مجلسى اول مشهور نبود و از زمان وى معروف گردید، علتش آن بود كه، جماعتى از اهل قم نسخه...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

كتب منسوب به امام رضا(ع)


على بن محمد بن جهم اضافه كرد: چون صحبت تمام شد، مأمون براى نماز برخاست و دست محمد بن جعفر را كه حاضر بود گرفت و من در پى آن دو روان شدم. مأمون به محمد بن جعفر گفت: پسر برادرت را چگونه دیدى؟ گفت: داناست، ندیده‏ایم كه از كسى علم آموخته باشد.


1- صدوق در عیون اخبارالرضا (ع) رساله‏اى از آن حضرت نقل كرده كه در جواب محمد بن سنان قمى در علل احكام نوشته است و در آن پنجاه و پنج علت از علل شرایع رقم رفته و در باب 32 عیون اخبارالرضا: ج .2 ص 88 - 98 منقول است .

2- كتاب علل فضل بن شاذان كه همه را از امام رضا (ع) شنیده و جمع كرده و از آن حضرت به على بن محمد بن قتیبه نیشابورى نقل مى‏كند، عیون اخبار الرضا: ج 2 ص 99 - 121 علل و حكمتهاى احكام دینى در آن بیان گردیده است.

3- رساله‏اى كه آن حضرت براى مأمون عباسى در محض اسلام و شرایع دین مرقوم فرموده و صدوق علیه الرحمة آن را در عیون اخبار الرضا: "باب 35 ج 2 ص 121 - 127 آورده است" .

4- رساله‏اى كه باز براى مأمون عباسى درباره شریعت نوشت، حسن بن شعبه در تحف العقول نقل كرده: مأمون، فضل بن سهل را محضر امام رضا صلوات الله علیه فرستاد و پیغام داد كه دوست دارم براى من از حلال و حرام و واجبات و سُنن بنویسى كه تو حجت خدا بر خلق و معدن علم هستى، امام (ع) دوات و كاغذ خواست و نوشت:بسم الله الرحمن الرحیم... آنگاه ‏ابن ‏شعبه ‏این ‏رساله ‏را بتفصیل ‏نقل ‏مى‏كند،" تحف العقول: ص 415 - 423 روایات امام رضا (ع)" .

5- رساله ذهبیه، رساله‏اى بود كه امام (ع) درباره طب و بهداشت و صحت بدن توسط اغذیه براى مأمون عباسى نوشت و چون مأمون دستور داد آن را با آب طلا نوشتند، به رساله ذهبیه معروف گردید، شیخ طوسى در فهرست در ترجمه محمد بن حسن بن جمهور بصرى از آن یاد كرده و فرماید: «وله الرسالة الذهبیة عن الرضا (ع)»، علامه مجلسى رضوان الله علیه همه آن رساله را در بحار: ج 59 ص 306 - 356 در پنجاه صفحه نقل كرده و در آخر فرموده: ابومحمد حسن قمى گوید: چون این رساله به دست مامون رسید، آنرا خواند و شاد شد و گفت: با آب طلا نوشته شود و رساله مذهبیه مسمى گردد، نگارنده گوید: رساله ذهبیه و مذهبیه نامیده شده است، براى مزید اطلاع به مستدرك الوسائل: ج 3 ص 335 رجوع شود.

6- كتاب فقه الرضا، و آن كتابى است در ابواب فقه، این كتاب تا زمان مجلسى اول مشهور نبود و از زمان وى معروف گردید، علتش آن بود كه، جماعتى از اهل قم نسخه آن كتاب را به مكه آوردند، قاضى امیر سید حسین اصفهانى آن را دید و یقین كرد كه آن تألیف حضرت رضا صلوات الله علیه است، سید آنرا استنساخ كرد و با خود به اصفهان آرد و به مجلسى اول نشان داد، او و فرزندش مجلسى دوم یقین كردند كه آن از حضرت رضا صلوات الله علیه است .

کتب منسوب به امام رضا(ع)

علم امام رضا (ع)

قیام علمى، ارشاد مردم، تبیین احكام الله، بیان شریعت كه از وظایف خاص اولیاء الله است، هیچ وقت از امام رضا صلوات الله علیه فوت نشد و یكى از كارهاى اساسى آن حضرت بود، چه در مدینه و چه در مرو. احكام بسیارى در كتب احادیث از یادگارهاى آن حضرت است، كافى است در این باب فقط فهرست عیون اخبارالرضا را كه صدوق علیه الرحمة درباره آن حضرت نوشته است مطالعه كنیم .

شیخ طوسى علیه الرحمة در رجال خود سیصد و هفده نفر از روایان را تحت عنوان «اصحاب الرضا» نام برده كه همه از آن حضرت كسب فیض كرده و به افتخار حدیث رسیده‏اند. 1 مردان بزرگى امثال احمد بن أبى نصر بزنطى، احمد بن محمد بن عیساى اشعرى، ادریس بن عیساى اشعرى، عبدالله بن جندب بجلى، حسن بن على وشا، محمد بن فضیل كوفى و دیگران .

سید محسن امین فرموده: جماعتى از اهل تألیف از او نقل حدیث كرده‏اند، از جمله: ابوبكر خطیب در تاریخ خود، ثعالبى در تفسیرش، سمعانى در رساله‏اش، ابن معتز در كتابش، و دیگران. حافظ عبدالعزیزبن اخضر در كتاب معالم العترة الطاهرة گوید: عبدالسلام بن صالح هروى، داوود بن سلیمان، عبدالله بن عباس قزوینى از وى نقل حدیث كرده‏اند. 2

على بن محمد بن جهم با آنكه ناصبى و از دشمنان اهل بیت است، 3، نقل مى‏كند: در مجلس مامون بودم كه على بن موسى الرضا نیز حضور داشتند، مأمون از اخبارى كه اشعار بر عدم عصمت انبیاء دارند از او سؤال مى‏كرد، او به هر یك جواب مى‏داد، مأمون پس از شنیدن جواب مى‏گفت: «اشهد انك ابن رسول الله حقا».

و گاهى مى‏گفت: «لِلّه دّرك یابن رسول الله» و گاهى مى‏گفت: «بارك الله فیك یا اباالحسن»و نیز مى‏گفت: «جزاك الله عن انبیائه خیراً یا أبا الحسن» و چون به همه سؤالات جواب داد، مأمون گفت: یا ابن رسول الله! قلبم را شفا دادى و آنچه بر من مشتبه بود روشن فرمودى، خدا تو را از جانب انبیاء خودش و از اسلام جزاى خیر بدهد.

على بن محمد بن جهم اضافه كرد: چون صحبت تمام شد، مأمون براى نماز برخاست و دست محمد بن جعفر را كه حاضر بود گرفت و من در پى آن دو روان شدم. مأمون به محمد بن جعفر گفت: پسر برادرت را چگونه دیدى؟ گفت: داناست، ندیده‏ایم كه از كسى علم آموخته باشد.

مأمون گفت: پسر برادرت از اهل بیت پیامبر است كه درباره آنها فرموده: «ألا انّ ابرارَ عترتى و أَطائب أَرومتى‏، احكمُ الناس صغاراً و اعلم الناس كباراً، لا تُعِلّمُوهم فانّهم اعلم منكم، لا یخرجونكم من بابِ هُدى، و لا یُدخِلُونكم فى باب ضلال» 4.

آنگاه حضرت رضا صلوات الله علیه به منزل خود بازگشت، فرداى آن روز به محضر آن حضرت رفتم و سخن مأمون و جواب عمویش محمد بن جعفر را به وى رساندم، امام خندید وفرمود: پسر جهم! آنچه از مأمون شنیدى فریبت ندهد. به خدا قسم كه او بزودى با حیله مرا مى‏كشد و خدا از او انتقام مرا خواهد گرفت. صدوق رحمة الله فرمود: این حدیث از طریق ابن جهم عجیب است كه او از دشمنان و مغبضین اهل بیت بود.

--------------------------------------------------------------------------------

پى نوشتها:

1- رجال طوسى: 366 - 396.

2- سیر الائمه: ج 4 ص 141.

3- عیون اخبار الرضا: ج 1 ص 195 - 204 بطور تفصیل، بحار: ج 49 ص 180.

4- عیون اخبار الرضا: ج 1 ص 195 - 204 بطور تفصیل، بحار: ج 49 ص 180.

بخش حریم رضوی