تبیان، دستیار زندگی
پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: «على مع القرآن و القرآن مع على»; (7) همچنین فرمودند: «على(علیه السلام) مع الحق و الحق مع على». (8) و نیز مطابق حدیث متواتر و قطعى ثقلین على بن ابیطالب(ع) از قرآن و قرآن هم از على(ع)تا روز قیامت جدا نمى شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جدایى ناپذیرى از قرآن

امام علی (ع)

در مقاله زیر به 4مورد از ویژگى هاى امام و خلیفه پیامبر(صلی الله علیه و آله) از دیدگاه امام على(علیه السلام) اشاره مى شود (1) :

1. وزیر پیامبر (صلى الله علیه وآله)

رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام) فرمود: «... انك تَسمَعُ ما اَسْمَعُ و تَرى ما اَرى، الاّ انكَ لَسْتَ بنبى و لكنك لَوزیرٌ»; (1) اى على(علیه السلام) تو مى شنوى آنچه را من مى شنوم و مى بینى آنچه را من مى بینم، جز این كه پیامبر نیستى; لكن تو وزیر من هستى.

این سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله) شبیه حدیث دیگرى از آن حضرت است كه فرمود: «یا على انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى»; (2) اى على! نسبت به تو با من به منزله هارون به موسى است جز این كه پس از من پیامبرى نخواهد آمد.

حضرت موسى(علیه السلام) به خدا عرض كرد: (واجعل لى وزیراً من اهلى هارون اخى); (3) خدایا براى من وزیرى از اهل من قرار بده و همانا او برادرم هارون است.

و نیز خطاب به برادرش هارون(علیه السلام) گفت: (اُخْلُفْنى فى قَوْمى...); (4) جانشین من در امتم باش.

با عنایت به احادیث نبوى(صلى الله علیه وآله) و تشبیه نسبت حضرت امیر(علیه السلام) با پیامبر(صلى الله علیه وآله)به نسبت هارون(علیه السلام) به موسى(علیه السلام); با قید پیامبر نبودن آن حضرت(علیه السلام)مى توان به درستى اذعان كرد كه تمام مناصب دیگر، براى آن حضرت وجود دارد كه از جمله آن، وزارت و خلافت است.

2. شهید و گواه بر مردم

در خطبه 175، آمده است: «أنا شهید لكم و حجیج یوم القیامة عنكم»; من براى شما گواه هستم و در رستاخیز از جانب شما حجت و برهان اقامه مى كنم. محمد عبده در تعلیقاتش مى گوید: «امام على(علیه السلام) به سبب مقام بلندى كه در پیشگاه خداوند دارد ـ در رستاخیز ـ به سود نیكوكاران شهادت مى دهد و از جانب پاكان و پاكدلان استدلال مى فرماید».

در این باره آیات و روایاتى نیز وجود دارد چنان كه در پاره اى از آیات، پیامبر(صلى الله علیه وآله)به عنوان شهید معرفى شده است: (فكیف اذا جئنا من كلّ امّة بشهید و جئنا بك على هؤلاء شهیداً); (5) چگونه است آن گاه كه از هر امتى شهیدى بیاوریم و تو را بر اینان گواه بگیریم. و (یوم ندعوا كل اناس بامامهم); (6) روزى كه هر مردمى را با امامشان بخوانیم.

و نیز در اصول كافى بابى به نام «انّ الائمة شهداء الله على خلقه» وجود دارد.

پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: «على مع القرآن و القرآن مع على»; (7) همچنین فرمودند: «على(علیه السلام) مع الحق و الحق مع على». (8) و نیز مطابق حدیث متواتر و قطعى ثقلین على بن ابیطالب(علیه السلام) از قرآن و قرآن هم از على(علیه السلام)تا روز قیامت جدا نمى شود

3. جدایى ناپذیرى از قرآن

بزرگترین مفسر قرآن بعد از رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) است و تمام علوم قرآنى به سرچشمه فیض او بر مى گردد. على(علیه السلام)فرزند قرآن است و از كودكى با آورنده آن هم نفس و همراه بوده است. پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: «على مع القرآن و القرآن مع على»; (7) همچنین فرمودند: «على(علیه السلام) مع الحق و الحق مع على». (8) و نیز مطابق حدیث متواتر و قطعى ثقلین على بن ابیطالب(علیه السلام) از قرآن و قرآن هم از على(علیه السلام)تا روز قیامت جدا نمى شود.

خود آن حضرت مى فرمایند: «و ان الكتاب لَمعى ما فرقته مُذْ صَحَبْته»; (9) كتاب خدا ـ به لحاظ فهم و عمل ـ با من است و از زمانى كه با قرآن مصاحب و همراه گردیده ام، از آن جدا نشده ام.

حضرت در خطبه معروف قاصعه مى فرماید: «در سال هایى كه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)به كوه حرا مى رفت و در آنجا اقامت مى نمود، تنها من او را مى دیدم و غیر از من كسى او را نمى دید. در آن زمان اسلام درخانه اى نیامده بود مگر خانه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و خدیجه(علیها السلام) و من كه نفر سوم بودم. نور وحى و رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله)را مى دیدیم و بوى نبوت و پیامبرى را استشمام مى كردیم».

در ذیل آیه شریف: (و تعیها اذن واعیه); (10) نگه مى دارد آن مواعظ و پندها را گوش نگه دارنده; طبرى از مكحول روایت مى كند كه پس از نزول این آیه، پیامبر فرمود: «اللهم اجعلها أذن علی ثم قال على(علیه السلام): ما سمعت عن رسول الله شیئاً فنسیته»; (11) من از خدایم خواستم كه این گوش فراگیر را گوش على(علیه السلام)قرار دهد و على(علیه السلام) هم فرمود: من از پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)هر چه شنیدم فراموش نكردم.

امام علی (ع)

ابن عباس از مفسران بزرگ قرآن و شاگرد مكتب آن حضرت است، از او سؤال كردند: «أین من علم ابن عمك قال كنسبة قطرة من المطر الى البحر المحیط»; علم تو نسبت به علم امام على(علیه السلام) پسر عمویت چقدر است؟ گفت مانند قطره باران در برابر اقیانوس.

4. عدالت و ظلم ستیزى

از برجسته ترین اوصاف على بن ابیطالب(علیه السلام) ظلم ستیزى است كه فرزندان آن حضرت آن را سرلوحه كارخود قرار داده اند چنان كه آنها نیز در مقابل ستم ستمكار و زورگویى زورگویان روزگار، كمر خم نكرده و ستم پذیر نبودند.

امام در نامه اى به برادرش عقیل مى نویسد: «و لا تَحْسَبَنَّ ابن ابیك ولو اَسْلَمَهُ الناس مُتِضَرِّعاً متخشعاً و لا مُقِرّاً لِلضَیْمِ واهِناً»; (12) گمان نكن پسر پدرت هر چند مردم او را رها كنند به ذلت و خوارى تن دهد و یا از سستى و ناتوانى ستم پذیر گردد.

و در جاى دیگر فریاد بر مى دارند: «لا یمنع الضَیْمَ الذلیل و لا یُدْرَكُ الحق الا بالجد»; (13) آن كه تن به خوارى داده است، دفع ستم نتواند و حق جز با كوشش به دست نمى آید.

على(علیه السلام)مرد حق و تنها به دنبال اجراى حق بود و در این راه از هیچ كس ترس و واهمه نداشت; فقیر و غنى، حسب و نسب، سیاه و سفید، عرب و عجم و حاكم و رعیت نمى شناخت. او فقط در برابر حق متعهد بود و حاضر نبود به اندازه سر سوزنى از جاده عدالت منحرف شود. نه تنها على(علیه السلام) عادل بود بلكه اصل عدالت و تجسم آن به شمار مى رفت و لذا گفته شده: «قتل فى محراب عبادته لشدة عدله»; شدت پایبندى او به اجراى عدالت باعث شهادت او شد.

امام علی (ع) خطاب به صاحبان شرف و موقعیت: آیا امر مى كنید كه به وسیله ظلم كردن بر رعیت و مردم، پیروزى را به دست آورم؟ به خدا من این كار را نمى كنم تا مادامى كه شب و روز دهر برقرار و ستارگان آسمان طلوع و غروب مى كنند. اگر بیت المال متعلق به خودم بود بین آنها به طور مساوى تقسیم مى كردم تا چه رسد به این كه مال، مال خداست

على(علیه السلام) به هیچ كس امتیاز بى مورد نداد. آن حضرت به یكى از كارگزان خود كه در اموال عمومى ـ بیت المال ـ خیانتى كرده بود مى نویسد: «واللهِ لو اَنَّ الحسن والحسین فَعَلا مثلَ الذى فَعَلْت َما كانتْ لهما عندى هَوادَةٌ ...»; (14) به خدا سوگند اگر حسن و حسینم، آن چه تو كردى انجام داده بودند، با آنها صلح و آشتى نمى كردم و از من به خواهشى نمى رسیدند تا این كه حق را از آنان بستانم.

بعضى از مسلمانان به على(علیه السلام) اعتراض كردند كه شما چرا عطایا و هدیه هاى ـ بیت المال ـ را بین مردم مساوى تقسیم مى كنى و صاحبان شرف و موقعیت را بر دیگران برترى نمى دهى؟ على(علیه السلام) فرمود: «اتامرونى ان اطلب النصر بالجور فیمن وُلّیْتُ علیه ـ وَالله لااَطُورُ به ما سَمَرَ سَمیرٌ...»; (15) آیا امر مى كنید كه به وسیله ظلم كردن بر رعیت و مردم، پیروزى را به دست آورم؟ به خدا من این كار را نمى كنم تا مادامى كه شب و روز دهر برقرار و ستارگان آسمان طلوع و غروب مى كنند. اگر بیت المال متعلق به خودم بود بین آنها به طور مساوى تقسیم مى كردم تا چه رسد به این كه مال، مال خداست.

مانند همین مطلب در خطبه 196 نیز ذكر شده است.

پی نوشت ها:

1. لازم به یادآورى است كه برخى از ویژگى ها مخصوص على(ع) است، البته بسیارى از آنها سایر اهل بیت (علیهم السلام) را نیز در بر مى گیرد.

2. تفسیر مجمع البیان، ج 9 ـ 10، ص 519 ـ 520، ذیل آیه 12 سوره الحاقه.

3. بحارالانوار، ج 39، ص 62 و معانى الاخبار، ص 74.

4. سوره طه، آیات 29 ـ 30.

5. سوره اعراف، آیه 142.

6. سوره نسا، آیه 41.

7. سوره اسرا، آیه 71.

8. مستدرك، حاكم، ج 3، ص 124; جامع الصغیر، ج 2، ص 177، شماره 5594 و تاریخ خلفا، ص 116.

9. تاریخ بغداد، ج 14، ص 321; مجمع الزواید، ج 7، ص 236; الكفایة، حافظ كنجى، ص 135; تاریخ دمشق، ج 42، ص 449 و الغدیر، ج 3، ص 176.

10. نهج البلاغه،خ 122، بخش 7 ـ 8.

11. سوره الحاقه، آیه 12.

12. تفسیر مجمع البیان، ج 9 ـ 10، ص 519 ـ 520، ذیل آیه 12 سوره الحاقه.

13. نهج البلاغه، نامه 36، بخش 6.

14. همان، خطبه 29، بخش 3.

15. همان، نامه 41، بخش 12.

بخش سیره و عترت تبیان


منبع:

روابط امام علی (ع) و خلفا به روایت نهج البلاغه

حسین رجبی، سیدمهدی موسوی کاشمری، احمد رهدار

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.