تبیان، دستیار زندگی
حضرت مى دانست كه به ویژه در آینده درباره اش غلوّ خواهند كرد، همچنان كه خود فرمود: نسبت به من دو فرقه گمراه شدند یكى آنان كه به دشمنى با من برخاستند و دیگرى كسانى كه درباره من زیاده روى كرده و نسبت خدایى به من دادند. این كار نوعى مبارزه با این عقیده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همخوانی مشورت و عصمت؟!

امام علی (ع)

گاهى گفته مى شود حضرت در فرازى از خطبه 216 از خود نفى اشتباه نفرموده است و این سخن با عقیده به عصمت آن حضرت ناسازگار است؟ پاسخ این است كه ما با دلایل محكم بر این اعتقادیم كه معصومان(علیهم السلام) از هر خطا و گناهى پاك و مصون اند و هر كارى را كه انجام مى دهند طبق دستور خداوند متعال است و به شهادت تاریخ، هر دستورى كه على(علیه السلام) در موارد گوناگون داده و از هر كارى كه نهى كرده، درست و بجا بوده است; مانند قضیه حكمین، نهروان و صدها مورد دیگر. در عین حال امام(علیه السلام)مشتاقانه مردم را به مشورت دعوت مى كند چنان كه مى فرمود: «فاعینونى بمُناصَحَة خَلیة من الغِش، ، سَلیمة من الریب»; (1) مرا به اندرز دادن و خیرخواهى، كه خالى از نادرستى و سالم از ریب و شك باشد، یارى دهید.

در مورد دیگر مى فرمایند: «فلا تكُفُوا عن مقالة بحق او مشورة بعَدْل انى لست فى نفسى بفوقِ اَنْ اَخْطِىءَ»; (2) با من بى پروا و بدون ترس، حق را بگویید و آن چه را حق و درست مى دانید ابراز كنید و از مشورت به عدل خوددارى نكنید. من پیش خودم این چنین نیستم كه اشتباه نكنم.

روشن است كه معناى این جمله آن نیست كه امام على(علیه السلام) اشتباه مى كند بلكه مقصود حضرت این است كه من این چنین نیستم كه در ذات خودم اشتباه نكنم، بلكه من هم انسان هستم و از لوازم بشر بودن یكى این است كه او همواره امكان و زمینه خطا و گناه كردن دارد; البته جز كسانى كه مورد عنایت خاصه الهى قرار گرفته اند و یكى از كسانى كه مورد توجه و عنایت و لطف الهى قرار گرفته امام على(علیه السلام) مى باشد.

حضرت مى دانست كه به ویژه در آینده درباره اش غلوّ خواهند كرد، همچنان كه خود فرمود: نسبت به من دو فرقه گمراه شدند یكى آنان كه به دشمنى با من برخاستند و دیگرى كسانى كه درباره من زیاده روى كرده و نسبت خدایى به من دادند. این كار نوعى مبارزه با این عقیده است

چنان كه قرآن كریم درباره حضرت یوسف مى گوید: (و ما أبرىءُ نفسى انّ النفس لأمارّة بالسوء الاّ ما رحم ربّى); (3) من خودم را از عیب و تقصیر پاك نمى كنم چرا كه نفس انسان همواره او را به خطا و لغزش وا مى دارد; جز كسانى كه مورد رحمت ویژه پروردگار قرار گیرند. و شكى نیست كه یكى از كسانى كه در مراحل سخت زندگى مورد رحمت ویژه الهى قرار گرفت یوسف(علیه السلام)بود. قرآن مى فرماید: (لو لا أن أرى برهان ربه كذلك ینصرف عنهُ السُّوءَ و الفَحْشاء انّه من عبادنا المُخْلِصین); (4) اگر برهان و لطف خاص الهى نگهبان یوسف نبود به طور حتم به گناه آلوده مى شد، ولى ما او را از عمل زشت بازداشتیم، چرا كه او از بندگان پاك و معصوم است.

امام علی (ع)

از ذیل آیه شریف چنین به دست مى آید كه اگر بنده اى به مقام مُخلَصیت، صفا و پاكى برسد از ارتكاب خطا و لغزش مصون خواهد بود و یكى از كسانى كه لطف الهى و عنایت ویژه خدا شامل حال او شده است، امام على(علیه السلام) مى باشد; چرا كه بدون تردید امام على(علیه السلام) بارزترین مصداق مقام مخلصیت است. پس اگر امام(علیه السلام)خود را مبراى از اشتباه نمى داند براى این است كه مانند حضرت یوسف مى فرماید كه (و ما أبرؤ نفسى...) و به این باور دارد كه نفس همواره به بدى فرمان مى دهد مگر آن كه مورد رحمت قرار گیرد.

آن حضرت در جاى دیگر مى فرمایند: «ولا تظنوا بى اِسْتِثْقالا فى حق قیل لى، و لا التماسَ اِعْظام لنفسى»; (5) درباره من گمان نكنید كه اگر سخنِ حقى به من گفته شود، بر من دشوار آید و یا این كه در مقام بزرگ نمایى و كبرورزى برآیم. این سخن على(علیه السلام) در راستاى دعوت به شور و مشورت است اما چند نكته دیگر را نیز مى توان از آن بهره گرفت:

1. حضرت مى دانست كه به ویژه در آینده درباره اش غلوّ خواهند كرد، همچنان كه خود فرمود: «هلك فىَّ رجلان مُحبٌّ غال و مبغضٌ قال»; (6) نسبت به من دو فرقه گمراه شدند یكى آنان كه به دشمنى با من برخاستند و دیگرى كسانى كه درباره من زیاده روى كرده و نسبت خدایى به من دادند. این كار نوعى مبارزه با این عقیده است.

2. آن حضرت مى خواست تا بدین وسیله سنتى را پایدار سازد كه حاكمان امت، خود را از نظارت و خیرخواهى بى نیاز ندانند و با این كار از استكبار، خودخواهى و خودكامگى آنان پیشگیرى شود.

3. على(علیه السلام) با این وسیله درس بزرگى به اصحاب و پیروان خویش آموخت كه همیشه و در هر موقعیت و مرتبه اى كه هستند از بازیابى و اصلاح معایب خویش غافل نباشند.

4. بى شك رواج روحیه مشورت در جامعه راهى براى رشد آن و ورود و حضور صاحبان اندیشه در صحنه هاى مختلف اجتماعى و سیاسى و نیز مراقبت بیشتر حاكمان از عملكرد خویش است.

پی نوشت ها:

1. نهج البلاغه، خطبه 118، بخش 1 ـ 2.

2. همان، خطبه 216، بخش 24.

3.سوره یوسف، آیه 53.

4. همان، آیه 24.

5. نهج البلاغه، خطبه 216، بخش 23.

6. همان، حكمت 117.

بخش سیره و عترت تبیان


منبع: روابط امام علی (علیه السلام) و خلفا به روایت نهج البلاغه

حسین رجبی، سیدمهدی موسوی کاشمری، احمد رهدار

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.