تبیان، دستیار زندگی
والدین در دشوارترین مدرسه دنیا تدریس می‌کنند: مدرسه آدم سازی! شما به عنوان پدر و مادر، در واقع، تخته سیاه کلاس، مدیر، معلم و سرایدار این مدرسه هستید. برای اداره کردن خانواده، ارتباط سالم از اهمیتی به سزا برخوردار است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ارتباط سالم، در مدرسه آدم سازی!


والدین در دشوارترین مدرسه دنیا تدریس می‌کنند: مدرسه آدم سازی! شما به عنوان پدر و مادر، در واقع، تخته سیاه کلاس، مدیر، معلم و سرایدار این مدرسه هستید. برای اداره کردن خانواده، ارتباط سالم از اهمیتی به سزا برخوردار است.

ارتباط سالم، در مدرسه آدم سازی!

اینکه پدر و مادرها، گاهی اوقات با هم مخالفت و گاهی هم بحث می‌کنند، یک مسئله عادی است. آن‌ها ممکن است راجع به پول، کارهای خانه یا اینکه وقتشان را چطور با هم بگذرانند، مخالفت کنند. گاهی درباره‌ی مسائل مهم که مربوط به خانواده است و البته خیلی وقت‌ها هم به خاطر مسائل کم اهمیت مثل اینکه شام چی باشد یا کی به خرید برود، ممکن است مخالفتی پیش بیاید. کسانی که مدت زیادی با هم زندگی می‌کنند به طور طبیعی، گاهی با هم مخالفت یا بحث می‌کنند.

بعضی وقت‌ها آن‌ها با هم مخالفت می‌کنند ولی با آرامش با هم حرف می‌زنند و هر دو به هم شانس شنیدن و گفتن را می‌دهند. گاهی هم مخالفتشان را با دعوی و داد زدن به هم نشان می‌دهند. بیشتر بچه‌ها از این دعواها خیلی نگران می‌شوند. صداهای بلند و کلمات نا مهربان اولیا باعث می‌شود که آن‌ها احساس ترس یا غمگینی پیدا کنند. حتی وقتی که اولیا با هم قهر می‌کنند و اصلاً حرف نمی‌زنند هم، می‌تواند برای بچه‌ها آزار دهنده باشد. گاهی بچه‌ها فکر می‌کنند که در دعوی اولیا مقصر هستند، مثلاً وقت‌هایی که به خاطر موضوعی که به بچه‌ها مربوط می‌شود. در این موقع احساس گناه و تقصیر در بچه‌ها ایجاد می‌شود، اما این مهم است که بچه‌ها بدانند که در رفتارهای اولیایشان هیچ وقت مقصر نیستند.

والدین در دشوارترین مدرسه دنیا تدریس می‌کنند: مدرسه آدم سازی! شما به عنوان پدر و مادر، در واقع، تخته سیاه کلاس، مدیر، معلم و سرایدار این مدرسه هستید. برای اداره کردن خانواده، ارتباط سالم از اهمیتی به سزا برخوردار است.

پدر یا مادر بودن می‌تواند برای زوج‌هایی که در مهارت‌های ارتباطی از کفایت لازم برخوردارند، یکی از پاداش دهنده‌ترین و مسرت‌بخش‌ترین تجربه‌های زندگی باشد. اما زمانی که والدین بر مهارت‌های لازم برای برقراری ارتباط صحیح و هماهنگ مسلط نیستند، تشویش، احساس بیگانگی و تنهایی ناشی از آن، هم برای آنان و هم برای فرزندانشان، مخرب است. بچه‌ها در هر سن و سالی در برخورد با دعوا و مشاجرات پدر و مادر خود، واکنش‌هایی از شوک و ضربه نشان می‌دهند. واکنش‌های احساسی.

شواهد و مدارک تجربی نشان می‌دهد که چیزهایی که والدین تجربه می‌کنند، بچه‌ها هم تجربه خواهند کرد. از این رو، اگر والدین عصبانی و ناراحت باشند، این احساسات به سایر اعضای خانواده نیز سرایت خواهد کرد

از آنجا که بچه‌ها والدینشان را الگوی خود می‌دانند و به آن‌ها تکیه می‌کنند، دیدن آن‌ها در حال دعوا و مشاجره برایشان ناراحت کننده خواهد بود. این نوع رفتار می‌تواند به ایجاد احساس استرس و اضطراب در بچه‌ها منجر شود. حس خانواده در آن‌ها به همراه حس اعتماد به نفسشان تخریب می‌شود. وقتی می‌بینند پدر و مادر قانون شکنی می‌کنند در حالی که همیشه آن‌ها را از آن منع می‌کردند، موجب از بین رفتن حس اعتماد در آن‌ها شده و این تجربه برای بچه‌ها بسیار گیج کننده خواهد بود.

اگر دعوا و مشاجره بخشی از زندگی عادی پدر و مادر باشد، بچه‌ها همیشه منتظر بروز بحث و درگیری میان آن‌ها خواهند بود. علاوه بر این رفتارهای حفاظت از خود، بچه‌ها برای جلوگیری از بروز این درگیری‌ها خود را خسته می‌کنند. این مسئله آن‌ها را در موقعیتی بسیار دشوار قرار می‌دهد و مجبورشان می‌کند که نقش آدم بزرگ را بازی کنند، در حالی که نه از نظر فیزیکی و نه شناختی به آن اندازه نرسیده‌اند.

آثار طولانی مدت

اگر بچه‌ها به طور مداوم شاهد این دعواها باشند، به ویژه در محیط خانه، این رفتارها را تقلید کرده و در بازی با دوستانشان و در موقعیت‌های دیگر مانند روابط خود با همسر آینده‌شان، همان‌ها را اجرا می‌کنند. مدل‌سازی از رفتارهای والدین، پدیده‌ای رشدی است که اگر دعوا کانون آن باشد، تأثیراتی بسیار مخرب خواهد داشت. شواهد تجربی نشان می‌دهد که اکثر والدین از مشاجرات لفظی در حضور فرزندان خود خودداری می‌کنند. اکثر والدین از تأثیر احتمالی این مشاجرات روی فرزندانشان آگاهی دارند و سعی می‌کنند آن را در اتاقی دیگر و دور از فرزندانشان انجام دهند.

ارتباط سالم، در مدرسه آدم سازی!

نقش خانواده

خانواده در تعیین سبک و خطمشی زندگی، اخلاق، سلامت و عملکرد فرد در آینده، نقش بزرگی بر عهده دارد. از این جهت عواملی چون شخصیت والدین، سلامت روانی و جسمانی آن‌ها، شیوه‌های تربیتی اعمال شده در داخل خانواده، شغل و تحصیلات والدین، وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده، محل سکونت خانواده، حجم و جمعیت خانواده، روابط اجتماعی خانواده و… در شکل گیری شخصیت فرزندان و سلامت روانی و جسمانی آن‌ها، آینده شغلی، تحصیلی، اقتصادی، سازگاری اجتماعی و فرهنگی و حتی ازدواج فرزندان در آینده تأثیر می‌گذارد و به همین دلیل است که روان‌شناسان اذعان دارند، اغلب افراد دچار مشکلات مختلف شخصیتی و روانی، که فاقد بهداشت و سلامت روانی هستند، از خانواده‌های ناسالم برخاسته‌اند.

متأسفانه یکی از بزرگ‌ترین مشکلات اجتماعی در جامعه کنونی، ستیزه‌ها و تعارضات خانوادگی است که ارکان خانواده را متزلزل می‌کند و سلامت روانی اعضای آن را به خطر می‌اندازد. بنابراین نهادی که وظیفه اصلی آن ایجاد روحیه و شخصیت سالم است، خود به عاملی برای اختلالات عاطفی، رفتاری و شخصیتی تبدیل می‌گردد. تعارضات خانوادگی را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

نوعی از این تعارضات، اختلافات میان زوجین است که موجب تزلزل روابط خانوادگی و تخریب روحیه زن و مرد و از جمله فرزندان می‌شود. گاهی میان فرزندان و پدر و مادر مشاجرات و اختلافاتی به وجود می‌آید که این وضع با بزرگ‌تر شدن و کثرت فرزندان بارزتر می‌شود.

جالب اینکه مطالعات متعدد جامعه‌شناختی و روان‌شناختی نشان می‌دهد که علت اصلی این‌گونه رفتارها را باید در نوع رفتار والدین با یکدیگر و اصول تربیتی‌شان در قبال فرزندان جستجو کرد. خشونت، فقدان تعادل رفتاری تربیتی، کمبود محبت و طرد فرزندان، تبعیض در بین فرزندان، اعتیاد، فقر، عدم آگاهی والدین به نقش تربیتی خویش و نادیده گرفتن نیازهای متناسب با روز کودک و نوجوان و غیره، از علت‌های اصلی تعارضات والدین با فرزندان و مشکلات فرزندان در برقراری ارتباط با همسرشان در آینده خواهد بود.

چنین کودکانی نمی‌توانند در تعارضات خود با همسر و خانواده همسر خود، مهارت‌های ارتباطی موثر را به کار برند و همین موضوع شاید بر تربیت فرزندشان نیز تأثیر بگذارد. این چرخه زمانی می‌تواند متوقف شود که در جایی در این چرخه، مهارت‌های حل مسئله، کنترل خشم و هیجان آموزش داده شود

تأثیر خانواده ناسالم

معمولاً در خانواده‌های ناسالم، والدین و سرپرست خانواده، خود افراد رشد نیافته و ناسالمی هستند، در این خانواده‌ها یا بین اعضا مرز سخت و غیرقابل نفوذ وجود دارد و ارتباط آن‌ها تنها در حد ضرورت است و هیچ یک از اعضاء نمی‌توانند به حریم عضو دیگر وارد شوند. از این رو با هم برخورد خشک و رسمی دارند، مانند فرزندانی که هرگز نمی‌توانند با پدر سخن بگویند یا ابراز عقیده کنند و یا اینکه میان اعضای خانواده، هیچ مرزی وجود ندارد و افراد دایماً در حال از بین بردن شخصیت و توهین به یکدیگر هستند از این رو عشق و تفاهم نمی‌تواند عامل اصلی حفظ پیوندها به شمار رود. این موضوع موجب می‌شود فرزندان مهارت‌های حل مسئله و مشکل را ندانند و نتوانند در زندگی زناشویی خود موفق عمل کنند. چنین کودکانی نمی‌توانند در تعارضات خود با همسر و خانواده همسر خود، مهارت‌های ارتباطی موثر را به کار برند و همین موضوع شاید بر تربیت فرزندشان نیز تأثیر بگذارد. این چرخه زمانی می‌تواند متوقف شود که در جایی در این چرخه، مهارت‌های حل مسئله، کنترل خشم و هیجان آموزش داده شود.

فرآوری: نسرین صفری

بخش خانواده ایرانی تبیان


منبع:

سایت سلامت

سایت پزشکان ایران

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.