تبیان، دستیار زندگی
فرنوش با مامان و بابا رفته بود خرید. مامان داشت ماکارونی می‌خرید و بابا هم لابه لای قفسه‌ها دنبال یک قوطی چای می‌گشت. دل فرنوش شکلات می‌خواست. به مامان گفت:«مامان!من شکلات می‌خواهم:» مامان گفت: «دخترم! من پول کافی همراهم نیست، به بابا بگو.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

من اینو می خوام

من اینو می خوام

فرنوش با مامان و بابا رفته بود خرید. مامان داشت ماکارونی می‌خرید و بابا هم لابه لای قفسه‌ها دنبال یک قوطی چای می‌گشت. دل فرنوش شکلات می‌خواست. به مامان گفت:«مامان!من شکلات می‌خواهم:» مامان گفت: «دخترم! من پول کافی همراهم نیست، به بابا بگو

فرنوش رفت پیش بابا: «بابا من شکلات می‌خواهم.» بابا دست کرد توی جیبش و گفت: «فرنوش جان من پول دارم اما اگر برای تو شکلات بخرم دیگه نمی‌توانم برای خونه چای بخرم. حالا چه کار کنم؟»

به نظر تو فرنوش چه کار کرد؟ به بابا و مامان چی گفت؟

1. قهر کرد و بدو بدو از مغازه آمد بیرون.

2. شروع کرد پا کوبیدن روی زمین و جیغ و داد کردن که من اگر شکلات نخورم، می‌میرم.

3. به بابا گفت خب چایی نخر!

4. به آقای مغازه دار گفت اجازه بدهد بدون دادن پول، شکلات بردارد.

قبل از اینکه جواب سوال ما را بدهی راه را ادامه بده، ببین اگر فرنوش هر کدام از این کارها را می‌کرد ممکن بود چه اتفاقی بیفتد:

1. ممکن بود ماشین یا موتور به فرنوش بزند.

2. همه او را نگاه می‌کردند و می‌گفتند: «وای چه دختری! سرمان رفت! »

3. فردا وقت صبحانه چای نداشتند.

4. آقای مغازه دار به فرنوش می‌خندید و می‌گفت: «نه دخترم!» من هم پول دادم این‌ها را خریدم.»

من اینو می خوام

فرنوش هیچ کدام از این کارها را نکرد. چون بابا و مامان بعد از خرید، کمی پول به فرنوش دادند تا بندازد توی قلکش. فرنوش یک قلک داشت که پول‌هایش را در آن می‌انداخت و وقتی پول‌ها کم کم روی هم جمع می‌شدند؛ با مامان و بابا می‌رفت و چیزی را که می‌خواست می‌خرید.

خب حالا نوبت تو است؛ بگو ببینم اگر جای فرنوش بودی، چه کار می‌کردی؟!

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع:هفته نامه سلامت

مطالب مرتبط:

چطور مطالعه کنیم؟

روحتان را فراموش نکنید

چرا نماز می خوانیم؟

هفت خوان خواب

مسعود، پسری که همیشه می برد

بازیافت زباله ها

شهر تمیز

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.