پدر معنوی ژان وال ژان که بود؟!
باشگاه کاربران: ویکتور هوگوی فرانسوی خالق بینوایان را ما ایرانیان همگی میشناسیم؛ به خصوص ما نسل سومیها! چون تلویزیون دهههای شصت و هفتاد، هروقت برنامه کم میآورد و به اصطلاح رسانهایها، آنتن خالی میشد، مرتب کارتونها و فیلمهای ساخته شده بر اساس رمان بینوایان را کار میکرد تا مخاطب با شاهکارهای کلاسیک ادبیات جهان "خیلی" آشنا بشود! به حدی که اصطلاحاتی مانند "کوزت" یا "ژانوالژان" برای افراد بدبخت یا فضول و بدپیله "علم" شده بود و آنها را در مدرسه به یکدیگر نسبت میدادیم! ، میخواهیم در این نوشته کوتاه ارسال شده توسط جناب troy67 شما را با اندیشههای ویکتور هوگو خالق این نوول محبوب در دنیا، بیشتر آشنا کنیم:
همه جا شادمانی قشر نازکی است که روی رنج و بیچارگی کشیده اند
ویکتور هوگو شاعر، درامنویس و داستاننویس فرانسوی در 26 فوریه 1802 در شهر بزانسون متولد شد. پدرش از ژنرالهای زمان ناپلئون بود. هوگو چون به دنیا آمد، طفلی بیاندازه ضعیف بود و کمتر امید میرفت که زنده بماند.
در کودکی او را به ایتالیا و اسپانیا بردند و هنوز چندان سنی از او نگذشته بود که نخستین کتاب شعر خود را منتشر کرد.
آثار عمده شعر او عبارتند از: شرقیات، برگهای پاییز، سرودهای سپیدهدم. بزرگترین داستانهای او نیز عبارتند از: گوژپشت نوتردام، بینوایان و کارگران دریا.
هوگو در 22 می 1885 درگذشت. گفته شده است در آن لحظه چنان حالت ملکوتی و آرامی به خود گرفته بود که هر بینندهای را مجذوب خود میساخت. این عبارات کوتاه از اوست:
- جوان، خدای حاضر در انسان است.
- آنچه ملتی متمدن را از ملتی دور از تمدن تمیز میدهد، چند عامل است که فرهنگ و دانش در رأس آنها قرار دارند.
- امید در زندگانی بشر همانقدر اهمیت دارد که بال برای پرندگان.
- یک زن کامل کسی است که بداند چگونه فرمانروایی کند.
- در هر ملت چراغی است که به عموم افراد نور امید میدهد و آن، معلم است.
- یک پرنده کوچک که زیر برگها نغمهسرایی میکند، برای اثبات خدا کافی است.
- نمیدانید تا چه حد اعتماد به نفس باعث اعتماد به هر چیز دیگر میشود.
- آینده کودکان بستگی به تربیت کودکان دارد.
- وقتی که کیسه خالی شد، دل پر میشود.
- آنان که نمیتوانند خود را اداره کنند، ناچار از اطاعت دیگرانند.
- از کوچکی میل داشتم بزرگ باشم.
- مردم فاقد نیرو نیستند، فقط فاقد ارادهاند.
- الماس را جز در قعر زمین نمیتوان پیدا کرد و حقایق را جز در اعماق فکر نمیتوان یافت.
- بدبختی، مربی استعداد است.
- مرگ مهم نیست؛ خوشبخت نبودن مهمترین چیزهاست.
- کینه و تنفر را به کسانی واگذار کنید که نمیتوانند دوست بدارند.
- هدف هنر امروز، زندگی است نه زیبایی.
- دانشمند کسی است که بکوشد درد و رنج خود را بکاهد.
- بوسه دزدانه، شیرینترین بوسههاست.
باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از: troy67