تبیان، دستیار زندگی
یادتان می‌آید آن روزها که کوچک بودیم وقتی از کسی دلخور می‌شدیم تهدیدش می‌کردیم که با او قهر می‌کنیم؟ معنی قهر این بود که یکی 2 ساعت یا بیشتر با او حرف نمی‌زدیم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معجون گفت‌وگو در خانواده


آخرین باری که با شریک زندگی‌تان گفت‌وگو کردید کی بود؟ منظورم گفت‌وگو درباره خاموش و روشن کردن تلویزیون یا خرید مایحتاج زندگی یا پرداخت قبض‌ها و قسط‌ها نیست. منظورم گفت‌وگویی است که هدفش ایجاد ارتباطی عاطفی با او یا تصمیم‌گیری درباره آرمانی مهم در زندگی‌تان یا شریک کردنش در احساسات‌تان بوده است. اگر بخواهید صادق باشید شاید تاریخ این گفت‌وگو مربوط به دوران نامزدی‌تان بشود یا در شکلی خوشبینانه، 5 سال اول زندگی مشترک‌تان.

معجون گفت‌وگو در خانواده

یادتان می‌آید آن روزها که کوچک بودیم وقتی از کسی دلخور می‌شدیم تهدیدش می‌کردیم که با او قهر می‌کنیم؟ معنی قهر این بود که یکی 2 ساعت یا بیشتر با او حرف نمی‌زدیم. این رفتار نشان می‌دهد، ما به شکل ناخودآگاه می‌دانستیم دیگران به گفت‌وگو با ما نیاز دارند و یکی از روش‌های تنبیهی این است که آنها را از چنین موهبتی محروم کنیم.

حالا این ماجرا را گوشه ذهنتان نگه دارید و به زمان حال برگردید، آمارهای غیررسمی گویای آن است که میزان مکالمات مفید همسران با هم در طول هفته به کمتر از 15 دقیقه رسیده است و این یعنی آن‌ها بدون این که از هم دلخور باشند، نادانسته باهم قهر کرده‌اند، قهری که علتش شاید پیچیدگی‌های زندگی امروزی یا غفلت‌شان از اهمیت گفت‌وگو بین زوج‌ها باشد، غافل از این که چنین سکوتی، عواقبی خطرناک دارد و تا دیر نشده باید این اوضاع را اصلاح کرد.

آخرین باری که با شریک زندگی‌تان گفت‌وگو کردید کی بود؟ منظورم گفت‌وگو درباره خاموش و روشن کردن تلویزیون یا خرید مایحتاج زندگی یا پرداخت قبض‌ها و قسط‌ها نیست. منظورم گفت‌وگویی است که هدفش ایجاد ارتباطی عاطفی با او یا تصمیم‌گیری درباره آرمانی مهم در زندگی‌تان یا شریک کردنش در احساساتتان بوده است. اگر بخواهید صادق باشید شاید تاریخ این گفت‌وگو مربوط به دوران نامزدی‌تان بشود یا در شکلی خوش‌بینانه، 5 سال اول زندگی مشترکتان.

چه شد که گفت‌وگوهای جدی شما با شریک زندگی‌تان متوقف شد و جایشان را مکالمات بی‌ارزش روزمره گرفت؟

دیوار ستبر سکوت

شاید خستگی کارهای روزانه دل و دماغ گفت‌وگوهای عمیق در خانه را از شما گرفته است و ترجیح می‌دهید وقت آزادتان را صرف استراحت کردن کنید یا در محیط کاری آنقدر با همکاران و دوستان مکالمه داشته‌اید که کمتر حوصله حرف زدن در خانه را دارید.

شاید هم روش‌های دیگر ارتباطی، جای مکالمه با همسرتان را گرفته‌اند مثلاً ترجیح می‌دهید به جای گفت‌وگو با او، وقتتان را صرف چت کردن با یک آشنا یا حتی یک غریبه کنید. گاهی هم هیچ یک از شما تا این اندازه بی‌رحم نیستید، ماجرا فقط این است که احساس می‌کنید وقتی در عمل به طرف مقابل محبت می‌کنید نیازی نیست این علاقه را در کلام هم ثابت کنید، خیال می‌کنید او همه آنچه را که می‌خواهید بگویید می‌داند پس چه لزومی دارد، انرژی‌تان را صرف توضیح واضحات کنید و...دلیلتان هر چه باشد، شما را به یک رفتار واحد می‌رساند و آن، سکوت است، آیا به عواقب این سکوت حزن‌انگیز در خانه فکر کرده‌اید؟

سکوتی که شما تابع‌اش شده‌اید و رعایتش می‌کنید عواقب جبران‌ناپذیری دارد و خلایی که به واسطه آن به وجود آمده است دیر یا زود زندگی‌تان را زیر و رو می‌کند

نخستین نکته‌ای که باید درباره متوقف شدن گفت‌وگو با همسرتان بدانید این است که او یا سرگشته، ناراضی و افسرده می‌شود و دعواهای خانوادگی آغاز می‌شود یا خلأ عاطفی حاصل از آن را با دستاویزی دیگر جایگزین می‌کند، این دستاویز شاید دوستان و آشنایانش باشند، شاید همکارانش و شاید یک غریبه که حوصله دارد به حرف‌های او گوش کند و خودش هم حرف‌های جالبی برای گفتن دارد. متوقف کردن گفت‌وگو با همسر، گاهی یکی از نخستین نشانه‌های طلاق عاطفی به حساب می‌آید، به مرور زمان، وقتی رد و بدل کردن کلمات میان شما 2 نفر کم شود، عواطفتان نسبت به یکدیگر کم رنگ‌تر می‌شود و روزی به مرحله‌ای می‌رسید که گرچه هر 2 در یک خانه زندگی می‌کنید و نام‌هایتان شناسنامه‌های یکدیگر را خط‌خطی کرده‌اند، اما هیچ احساسی نسبت به هم ندارید و بدون رفتن به دفترخانه از هم طلاق گرفته‌اید.

از سویی دیگر شما با این رفتار، الگویی نامناسب برای فرزندانتان خواهید بود. آن‌ها هرگز عشق ورزی در قالب کلمات را یاد نمی‌گیرند، آن‌ها نمی‌دانند با چه روشی قدرشناسی‌شان را نسبت به طرف مقابل بیان کنند، چگونه با استفاده از کلمات به ژرفای قلب کسی نفوذ کنند، چطور مشکلات زندگی مشترکشان را در آینده با استفاده از بحث و مشاوره با همسرشان حل کنند یا او را از ترس‌ها، نگرانی‌ها، علایق، دلبستگی‌ها، دل تنگی‌ها و... آگاه کنند.

دلبستگی‌هایم را بشناس

معجون گفت‌وگو در خانواده

نکته دیگر برای مشتاق کردن همسرتان به گفت‌وگو، شناخت علایق اوست. قرار نیست همه گفت‌وگوهای شما جدی و سرنوشت‌ساز باشند. گاهی لازم است درباره علایق او بپرسید یا صحبت کنید. مثلاً اگر شما مرد هستید احتمالاً علاقه‌ای به آشپزی یا سرگرمی‌های زنانه مثل قلاب‌بافی و... ندارید، اما گاهی برای گفت‌وگو باید حوزه علایقتان را تغییر دهید مثلاً چه اشکالی دارد اگر از او بپرسید چند ساعت از وقتش را صرف قلاب‌بافی کرده است؟ کار تازه‌ای را هم دنبال می‌کند؟ از الگوی خاصی استفاده کرده است؟ یا درباره غذا از او سوال کنید چه چاشنی به آن اضافه کرده است که چنین طعم خوبی پیدا کرده و...

این اصل درباره زن‌ها نیز صادق است. برای آغاز گفت‌وگو با شوهرتان باید از دلبستگی‌هایش مطلع شوید. اگر مشتاق فوتبال است از او درباره تیم مورد علاقه‌اش بپرسید؟ اگر مایل است به اخبار گوش کند همراهش اخبار را تماشا کنید و درباره برخی نکات از او سوال کنید یا برخی خبرها را نقد کنید و نظر او را جویا شوید.

برنامه‌های مشترک ما

می‌گویید مطالعه کرده‌اید اما هنوز هم سوژه‌های مناسبی که ارزش گفت‌وگو داشته باشد، پیدا نکرده‌اید؟ می‌دانید کجای کار می‌لنگد؟ شما برنامه‌های مشترکی که سوژه گفت‌وگوهایتان را بسازد، کم دارید.

همسران زیادی هستند که ترجیح می‌دهند وقت آزادشان را در کنار هم به برنامه‌ای مشترک اختصاص دهند این برنامه می‌تواند رفتن به گردش، تئاتر، یا سینما باشد یا شرکت در کلاسی آموزشی مثل آموزش کامپیوتر یا زبانی خارجی یا دوره‌ای آموزشی برای استفاده از یک وسیله تازه خریده شده در خانه.

چرا کسی باید حاضر به گفت‌وگو با شما شود وقتی تمام مکالماتتان با او حول سرخوردگی‌ها، شکست‌ها، سهل‌انگاری‌ها و خطاهایش در زندگی دور می‌زند؟ وقتی می‌داند که در این گفت‌وگو با دیگران مقایسه‌اش می‌کنید، به او سرکوفت می‌زنید و دردهایی را که او تلاش کرده است با گذشت زمان فراموششان کند یادش می‌اندازید

گاهی هم این برنامه‌ها کاملاً رایگان هستند، مثل پیاده‌روی روزانه در پارک یا کوچه پس‌کوچه‌های اطراف محل زندگی‌شان، کوه‌پیمایی برای هر آخر هفته، خریده‌ای هفتگی که می‌شود 2 نفره انجامشان داد و شرکت در همایش‌های مختلفی که معمولاً در نخستین جلسات رایگان برگزار می‌شوند تا مشتری جذب کنند و...چنین برنامه‌های مشترک برای شما خاطراتی مشترک و موضوعاتی برای گفت‌وگو کردن به ارمغان می‌آورند به این ترتیب شما علایقی مشترک و سوژه‌های مورد علاقه یکسانی پیدا می‌کنید که می‌توانید با استفاده از آن‌ها، با طرف مقابلتان ارتباط برقرار کنید.

گاهی اگر به مرور زمان حرف‌های شما و همسرتان کم شود عواطفتان نسبت به یکدیگر نیز کم رنگ‌تر می‌شود و زندگی تان به پرتگاه جدایی نزدیک شود.

فرآوری : داودی

بخش خانواده ایرانی تبیان


منبع : جام جم - موفقیت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.