فوتبال مختلط دختر و پسر در ملا عام !
وقتی برای ورزش به ورزشگاه حیدرنیا(واقع در خیابان حافظ پایینتر از پل کالج)رفتم با صحنهای عجیب مواجه شدم.یک دختر خانم وسط 21 آقا پسر مشغول فوتبال!
آزادنگار نوشت:
این دختر خانم با یک لباس ورزشی و حجابی نه چندان کامل میان این آقایان مشغول فوتبال بازی کردن بود و همه اتفاقات عادی در یک بازی فوتبال هم بین این دختر خانم و آقا پسرها اتفاق میافتاد مثل تکل زدن، شادی پس از گل،دست دادن،برخوردهای فیزیکی و...
میدانید که چنین عملی طبق قوانین جمهوری اسلامی تخلف محسوب میشود . ساعت 50/22 بود . به 110 زنگ زدم و گزارش دادم .گفت رسیدگی میکنیم.منتظر ماندم تا ببینم چه میشود.خبری نشد.دوباره زنگ زدم باز هم خبری نشد. دو بار هم به 110 زنگ زدم و گزارش دادم ، هفت - هشت بار هم با کلانتری خیابان انقلاب تماس گرفتم اما گوشی را برنمی داشتند .گویا تشریف برده بودند هواخوری ! چندین و چند بار دیگر به 110 زنگ زدم و پیگیر گزارشم شدم.عزم کرده بودم که بمانم و ببینم برخورد نیروی انتظامی با این مسئله چطور است؟بالاخره پلیس آمد.ساعت 50 /23.یعنی یک ساعت بعد.حدس میزنید واکنش نیروی انتظامی با این مسئله چه بود ؟ مامور نیروی انتظامی طی اقدامی قاطع و انقلابی از این دختر خانم خواهش کرد که لطف بفرمایند و دیگر به بازی کردن ادامه ندهند ! و ماجرا تمام شد.به همین سادگی !
همه میدانیم که قانون حجاب و قواعد مربوط به ارتباط زن و مرد طبق تعالیم اسلام در قانون اساسی ایران آمده و از اصول انقلاب اسلامی است اما قانون ممنوعیت نداشتن بیمه نامه موتور سیکلت از فرعیترین فرعیات قوانین جمهوری اسلامی است.
میپرسید چه ربطی داشت؟عرض میکنم!
همه عزیزان در جریان موتور گیریهای نیروی انتظامی هستند.طرحی که در آن موتورسوارانی که گواهینامه یا بیمه نامه و یا کلاه ایمنی و ...ندارند موتورشان توقیف میشود و این دوستان باید علاوه بر هزینه کردن مبالغ بسیار چند روزی هم از کار و زندگی بیفتند و دنبال آزاد کردن موتورشان بروند.
سوال اینجاست که چطور وقتی یک دختر خانم به راحتی قانون اساسی کشور را زیر پا میگذارد با برخورد بسیار بسیار نرم مأمورین نیروی انتظامی مواجه شده و هیچ مجازاتی برای عمل خود نمیبیند اما کارگران مستضعف برای نداشتن بیمه نامه موتور - آن هم فقط به دلیل فقر مادی - مستحق مرگ میشوند؟!!
در شهر ما عزیزان نیروی انتظامی غروبها در مسیر برگشت کارگران کورههای آجرپزی – که مشخص است جزو کدام طبقه اجتماع هستند – کمین میکردند و موتور این کارگران را میگرفتند.این کارگران هم که میدانستند تمام موتورشان 50 هزار تومان نمیارزد و نمیتوانند 70-80 هزار تومان پول بیمه بدهند و در عین حال این موتور تمام سرمایه زندگیشان است و اگر موتورشان توقیف شود باید حداقل 100 هزار تومان خرج کنند تا بتوانند آن را آزاد کنند برای حفاظت از تنها سرمایه خود و زن و بچهشان دل را به دریا میزدند و از دست مامورین نیروی انتظامی فرار میکردند.مأموران خدوم نیروی انتظامی هم باتومهای خود را به سمت آنها پرتاب میکردند که یا به موتور میخورد یا به راکب آن.اگر به موتور سوار میخورد که یا سرش میشکست یا آسیب دیگری میدید اما اگر به موتور میخورد ممکن بود باتوم لای چرخ موتور رفته و باعث واژگونی آن شود.جالب است بدانید که در اثر این اتفاق تا کنون چندین نفر از این کارگران کورههای آجرپزی کشته شدهاند و فرزندانشان یتیم.
سوال اینجاست که چطور وقتی یک دختر خانم به راحتی قانون اساسی کشور را زیر پا میگذارد با برخورد بسیار بسیار نرم مأمورین نیروی انتظامی مواجه شده و هیچ مجازاتی برای عمل خود نمیبیند اما کارگران مستضعف برای نداشتن بیمه نامه موتور - آن هم فقط به دلیل فقر مادی - مستحق مرگ میشوند؟!!
بحث بر سر درستی یا نادرستی برخورد با موتورسواران متخلف نیست بحث بر سر بی عدالتی و تبعیض است و این موضوع تنها برای یک نمونه از صدها مورد از این دست که در آن قوانین خیلی جزئی برای قشر فقیر به سختترین وجه اجرا میشود اما اقشار سرمایه دار و غرب گرا به راحتی میتوانند مهمترین قوانین این کشور را زیر پا بگذارند بیان شد.
به نظر میرسد قوانین جمهوری اسلامی تنها برای قشر فقیر و محروم این جامعه اجرا میشود و کسانی که جزو طبقات بالا شهرنشین و دارای فرهنگ غربی هستند میتوانند خیلی راحت قوانین جمهوری اسلامی و حتی قانون اساسی این کشور را زیرپا بگذارند.
شاید دلیل این امر نبود عدالت رسانهای در کشور باشد. اقشار مرفه دارای تریبونهای مختلف برای زدن حرفهای خود بوده و میتوانند از این وسیله استفاده کرده و با فشار بر حکومت این کشور به خواستههای خود برسند اما اقشار محروم جامعه هیچ رسانهای برای زدن حرف دلشان ندارند.
همه میدانیم که قانون حجاب و قواعد مربوط به ارتباط زن و مرد طبق تعالیم اسلام در قانون اساسی ایران آمده و از اصول انقلاب اسلامی است اما قانون ممنوعیت نداشتن بیمه نامه موتور سیکلت از فرعیترین فرعیات قوانین جمهوری اسلامی است.
برای همین است که مثلاً اگر یک شب در تهران برق برود فردای آن روز تمامی روزنامهها و رسانهها خبر آن را منتشر کرده و خواستار پاسخ از مسئولین امر میشوند اما برای هیچ یک از مسئولین مهم نیست که در روستایی دور افتاده عده زیادی از گرسنگی بمیرند .
آن چه بدیهی است این است که مسئولین فقط رضایت اقشار مرفه جامعه را میخواهند و به رضایت داشتن یا نداشتن اقشار مستضعف مردم که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند وقعی نمینهند.
بخش اجتماعی تبیان
منبع: جهان
لینکهای مرتبط :