درخت گردو
نگین کوچولو کنار حوض نشسته بود که پدرش با چند نهال درخت وارد شد. او به سوی پدرش دوید و بعد از سلام کردن، از او پرسید: پدر این درخت های کوچیک رو برای چی خریدی؟
پدرش جواب داد: برای هر کدوم از اعضای خانواده یک نهال درخت خریدم تا هر کدوم یک درخت بکاریم.
نگین پرسید: می شه بگی چرا باید درخت بکاریم؟
پدرش که از کنجکاوی او خوشحال بود با لبخندی گفت: دخترم اگر توجه کنی درخت ها اکسیژن سازی می کنن و ما از چوب و میوه اونا سود می بریم و رنگ سبز آن ها، رنگ زندگی و خرّمیه . گیاهان به ما یاد می دن که چه جوری تو زندگی شاد و مفید باشیم و به موجودات دیگه زندگی و حیات ببخشیم.
نگین هیجان زده شد و پرسید کدام نهال را برای من خریدی؟
پدرش جواب داد: این نهال درخت گردو را برای تو خریدم.
نگین پرسید: چرا درخت گردو را برای من خریدی؟
پدرش دستی به سر او کشید و گفت: برای اینکه درخت گردو از بهترین درختان است و اگر خوب به میوه گردو توجه کنی، سختی پوسته آن شبیه جمجمه و میوه آن شبیه مغز انسان است و برای همین بسیاری از بزرگان، آن را درخت تفکر نام نهاده اند. آن را برای تو که بسیار کنجکاو و با هوش هستی خریدم تا بدونی همیشه باید تفکر را سرمشق کارهات قرار دهی.
نگین کوچولو نهال درخت گردو را در باغچه خانه شان کاشت و از اینکه درختی برای خود داشت، بسیار خوشحال بود.
بخش کودک و نوجوان تبیان
منبع: خونه به خونه(ربیعی)