لیونی، ویروس فساد
وی در زمان معاونت نخستوزیر رژیم صهیونیستی، ریاست هیئت صهیونیستی در مذاکرات صلح با فلسطینیان را نیز به عهده داشت.
زیپی لیونی دومین زن تاریخ رژیم صهیونیستی است که تاکنون توانسته مقام وزیر خارجه را پس از "گلدا مایر" که اولین نخستوزیر زن رژیم صهیونیستی بود، کسب کند.
لیونی همسر یک مدیر اقتصادی صهیونیست به نام "نفتالی اشپیتزر" است و از او دو فرزند دارد و به غیر از زبان عبری، به زبانهای انگلیسی و فرانسه کاملا مسلط است.
در تاریخ ?? فوریه ???? میلادی، حزب کادیما به رهبری وی توانست، با کسب ?? کرسی در انتخابات سراسری رژیم صهیونیستی برای تشکیل هجدهمین پارلمان اسرائیل، بیشترین تعداد کرسی را میان احزاب سیاسی رژیم صهیونیستی کسب کند.
"ایتان"، پدر لیونی فرماندهی دفتر عملیات سازمان تروریستی صهیونیستی "اتسل" را به عهده داشت. اتزل كه مستقیما زیر نظر "مناحیم بیگن" اداره می شد، مسئول قتل و كشتار شهروندان فلسطینی بود.
ایتان به خاطر علاقه ذاتی كه به قتل و ترور داشت، همكاران جنایتكار و تروریستش لقب "یروحام شیطان" را به او داده بودند.
پدر لیونی در جریان تمامی كشتارهایی كه سازمان تروریستی اتسل پیش از سال 1948 انجام داد و هدف از آن اجرای طرح صهیونیست ها جهت اخراج فلسطینیان از سرزمین پدری شان بود، مشاركت داشت. ضمنا ایتان نقش برجسته ای در جریان كشتار "دیر یاسین" نیز داشت.
یكی از مهمترین نقش هایی كه لیونی در سازمان موساد ایفا میكرد، كشاندن شمار زیادتری از افراد به چنگال موساد بود تا این كه به مزدورانی بدل شوند كه به نفع دولت اشغالگر قدس عمل میكردند
"زیپی لیونی"، وزیر خارجه 47 ساله در خانه ایتان، این جنایتكار بزرگ صهیونیست رشد كرد و پایه تفكراتش همان افكار نژادپرستانه افراطی پدر بود. لیونی از همان آغاز در تمامی تظاهراتی كه علیه طرح های صلح برگزار می شد، شركت می كرد.
بعد از پایان تحصیلات دوره دبیرستان خود به بخش ویژه آموزش افسران زن در ارتش صهیونیستی پیوست. پس از پایان دوره آموزش نظامی، وارد دانشگاه بار ایلان (جنوب شرق تل آویو) شد و تحصیلات خود را در رشته حقوق ادامه داد.
بعد از گذشت یك سال از تحصیل در دانشگاه و به خاطر تسلط كامل بر دو زبان انگلیسی و فرانسه، وارد سازمان موساد شد و كار خود را در بخش اروپایی این سازمان آغاز كرد.
"ناحوم ادمونی" كه در آن زمان ریاست موساد را به عهده داشت، در این خصوص می گفت: "لیونی در یكی از سریترین تیمهای موساد در اروپا فعالیت میكرد. با وجود آن كه كسی در مورد نقش نیروهای زن در دستگاه موساد حرفی نمیزند؛ ولی یكی از مهمترین نقشی را كه آنان دارند، مشاركت در جذب مزدورانی از میان عربها، مسلمانان و حتی اروپاییها برای سازمان موساد است. نیروهای زن موساد از روش اغوا و فریب كه یكی از كارآمدترین روشها در جذب مزدور است، استفاده میكنند."
از دیگر سو، نیروهای زن عضو موساد علاوه بر جذب نیرو وظیفه داشتند كه بستر را برای اجرای عملیات ترور آماده كنند. به عنوان نمونه باید به ترور ابوجهاد، رهبر برجسته فلسطینی اشاره كرد كه در جریان آن، یكی از نیروهای زن عضو موساد یك روزنامه نگار غربی را فریفت و روزنامه نگار مذكور به بهانه این كه قصد مصاحبه مطبوعاتی با ابوجهاد را دارد، وارد منزلش در تونس شد و توانست اطلاعاتی را كه برای اجرای عملیات ترور لازم بود، جمع آوری كند و در اختیار نیروهای "سییرت متكال" قرار دهد كه فرماندهی آن را رئیس پیشین ستاد مشترك ارتش رژیم صهیونیستی "موشه یالون" به عهده داشت.پس باید گفت كه یكی از مهم ترین نقش هایی كه لیونی در سازمان موساد ایفا می كرد، كشاندن شمار زیادتری از افراد به چنگال موساد بود تا این كه به مزدورانی بدل شوند كه به نفع دولت اشغالگر قدس عمل می كردند.
لیونی در سال 1983 از عضویت سازمان موساد خارج شد و كار خود را به عنوان وكیل آغاز كرد. در همین دوره وارد "حزب لیكود" شد، حزبی كه پدر تروریستش از رهبران برجسته آن به شمار می رفت.
لیونی به عنوان یکی از رهبران جوان حزب لیکود برگزیده شد و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، او را به عنوان رئیس کل شرکت های رژیم صهیونیستی منصوب کرد و پس از آن به عنوان نماینده حزب لیکود به پارلمان این رژیم راه یافت.
داستان زندگی این مقام صهیونیستی نشان میدهد که دشمنان ما برای ترفیع درجه و ارتقای شغلی از چه معیارهایی استفاده می کنند و ما نیز باید از آنها درس بگیریم
"آریل شارون" لیونی را به عنوان وزیر در کابینه خود برگزید و هم او بود که از تشکیل حزب کادیما به شدت حمایت کرد.
پس از سکته شارون، کاملا آشکار بود که لیونی به عنوان مهمترین عنصر حزب كادیما در کنار رئیس جدید این حزب یعنی "ایهود اولمرت" خواهد ماند. اولمرت نیز پس از استعفای "سیلوان شالوم"، لیونی را به عنوان وزیر امور خارجه کابینه خود برگزید. با پیروزی حزب کادیما در انتخابات، لیونی هدایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی را بر عهده گرفت.
داستان زندگی این مقام صهیونیستی نشان می دهد که دشمنان ما برای ترفیع درجه و ارتقای شغلی از چه معیارهایی استفاده می کنند و ما نیز باید از آنها درس بگیریم.
در پایان نیز باید گفت كه این یك ننگ بزرگ برای كشورهای جهان است كه درهای خود را به روی تروریستهای صهیونیست گشادهاند و حال آنکه جامعه ستمگر جهانی از حمایت یکی از ملت هایی که خواهان باز پس گیری آزادی از دست رفتهاش است، امتناع می ورزد.
نویسنده: قبس زعفرانی