حضور قلب در معبود
حضور قلب دو نوع است: حضور قلب در عبادت و حضور قلب در معبود. حضور قلب در معبود، بسیار سخت است و دانستن آن برای اهل عرفان میسّر است. اما اگر انسان آن را به عنوان یکی از دانستههای خود، اندوخته کند، مناسب است، به امید آنکه خداوند، روزی توفیق عمل نیز بدهد. حضرت امام خمینی (اعلی الله مقامه الشریف) میفرماید: اما حضور قلب در معبود، آن نیز دارای مراتبی است که عمدهی آن سه مرتبه است؛ یکی حضور قلب در تجلّیات افعالی و دیگر حضور قلب در تجلّیات اسمایی و صفاتی و سوم حضور قلب در تجلّیات ذاتی و از برای هر یک چهار مرتبه است به طریق کلی: مرتبهی علمی، و مرتبه ایمانی و مرتبه شهودی و مرتبهی فنایی.1
فصل و وصل
خداوند برای برخی از افراد در هنگام عبادت به شکل اسماء و صفات تجلّی میکند. این که این امر چگونه صورت میگیرد، در این مقال نمیگنجد، اما همین اندازه بدانیم که برخی افراد در عبادت، گویا از این عالم مادی به طور کلی، بریده و به عالم بالا متصل میشوند، به گونه ای که هر مسأله ای در این عالم برای آنان رخ دهد، متوجه نمیشوند. برای درک بهتر مطلب، نمونه ای را ذکر میکنم.
نقل میکنند مرحوم آیت الله کشمیری (رضوان الله تعالی علیه) گاه که به عبادت مشغول میشد و به سجده میرفت، بسیار طول میکشید. آوردهاند که ایشان گاه سه روز در این عالم نبود. ما البته این مطالب را نمیفهمیم و حضرت امام (رحمه الله) نیز در شرح چهل حدیث برخی از آنها را بیان کرده اند. اما به راستی در این نوع عبادات، اگر تمام عالم هم به این افراد داده شود، حاضر نیستند لحظه ای از آن حالت جدا شوند.
اینکه به بعضی از افراد این گونه توجه میشود، آن قدر پرجاذبه است که به فرموده حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه)، اگر کسی تجلّیات افعالی خداوند را شهود نماید، به حالت صعق در میآید و گویا حالت بیهوشی و بریدگی از این عالم برای او حاصل میشود. برخی در حالتی قرار میگیرند که تا دامنهی قیامت نیز در همان حالتاند، گویا فقط مدهوش زیباییهای او هستند و از همه چیز بریده اند. ما نرسیده و نمیدانیم، امّا حقیقتی است که رخ داده است.
گفته میشود اگر شخص عابد بفهمد و درک کند، به این جا خواهد رسید که تمام هستی را از آن او بداند، از این رو، اراده، خواست، عبادت و وجود ما همه از جانب خداوند است. وقتی شخص، خداوند را حاضر دید، دیگر معصیت نمیکند، حتی فکر آن نیز برایش مطرح نمیشود، چه رسد به ارتکاب آن. چنان که بسیاری از افراد حتی در صورت حضور یک کودک، مرتکب گناه نمیشوند، بنابراین، اگر خود را در محضر خدا بدانیم شاید حتی فکر گناه هم نکنیم. به فرموده حضرت امام (قدّس الله نفسه الزکیه): «عالم محضر خداست».
پیشنهاد نمیکنیم که این کارهای سنگین را همه انجام دهند، اما توصیه میکنیم در همه جا به خداوند دل دهید. یاد خداوند هیچ محدودیت زمانی و مکانی ندارد. یاد خدا را فراموش نکنیم. انسان هنگام رفتن از این دنیا همه چیز را از دست خواهد داد و تنها همین یاد خدا خواهد ماند.
نقل شده است که شخصی از سادات از مشهد هدیه ای(سجاده و رخت خواب) برای مرحوم شیخ حسنعلی اصفهانی (اعلی الله مقامه الشریف) آورد. ایشان فرمود: « رخت خواب را ببرید، ولی سجاده را به دلیل سیادتتان میپذیرم. من 25 سال است که پهلویم به رخت خواب گذارده نشده است» در جای دیگری نقل شده است که ایشان در ماه مبارک رمضان در حرم شریف رضوی هر شب یک بار قرآن را ختم میکرد. این ها برای ما امکان پذیر نیست، چرا که حتی قرآن خواندن ما نیز با کسالت همراه است، در حالی که انسان عاشق این گونه نیست.
عشق به خداوند
عشق به خداوند، انسان را از دنیا جدا میکند. البته پیشنهاد نمیکنیم که این کارهای سنگین را همه انجام دهند، اما توصیه میکنیم در همه جا به خداوند دل دهید. یاد خداوند هیچ محدودیت زمانی و مکانی ندارد. مسیحیّت است که عبادت را به زمان ومکان خاصی محدود میکند. انسان باید توجه به خداوند را ملکه خود کند، که البته آسان نیست. امّا بدانیم بی توجّهی به خداوند در هر حال، به ویژه نماز، در حقیقت، به معنای انکار خداوند و حقایق معنوی است. پس یاد خدا را فراموش نکنیم. انسان هنگام رفتن از این دنیا همه چیز را از دست خواهد داد و تنها همین یاد خدا خواهد ماند. به هر اندازه که در دل انسان جا بیفتد، باعث نجات خواهد بود(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِیراًً)؛2 ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را یاد کنید، یادی بسیار. مبادا یاد خداوند را فراموش کنیم. اگر انسان به اندازهی یکی از دوستانش هم خدا را دوست داشته باشد، آرام آرام خدا نیز او را دوست خواهد داشت. چنین انسانی حتی بعد از مرگ نیز خدا را یاد میکند و در نقطه مقابل آن، برخی که اهل گناه و معصیت هستند، حتی به هنگام مرگ نیز آرزوی گناه دارند.
پی نوشت ها:
1. شرح چهل حدیث،ص 435
2. احزاب، آیه 41
منبع : لذت حضور، ص 70، چاپ چهارم، آقاتهرانی