تبیان، دستیار زندگی
شما وقتی به زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام بنگرید می بینید که حضرت علیرغم اینکه از حداقل امکانات زندگی بهره می بردند ولی بیشترین فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی و ... را انجام می دادند. به عبارت دیگر سیره اهل بیت علیهم السلام مبتنی بر این اصل ارزشمند می باشد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موقع ازدواج 10 تومان هم نداشتم!


آنچه پیش رو دارید گفتگویی صمیمی با جناب حجة الاسلام والمسلمین امید پیشگر، کارشناس برتر سال 1390 در گروه دین موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، می باشد.


پیشگر

امید پیشگر پس از اتمام مقطع دبیرستان و گذراندن دوران خدمت مقدس سربازی، با وجود برخورداری از استعداد و توانایی علمی بالا و علیرغم توصیه و تشویق اساتید خود برای ورود به دانشگاه، به دلیل اشتیاق قلبی و عشق درونی خویش به مسیر طلبگی و تبلیغ دین وارد حوزه علمیه شد و هم اکنون در کنار فعالیت های پژوهشی و تبلیغی موفق خود، در عرصه نویسندگی نیز از قلم توانایی برخوردار می باشد.

اگر موافق باشید گفتگو را با معرفی خودتان شروع کنیم.

بنده امید پیشگر هستم، متولد سال 1354 در تهران بعد از اتمام دوران دبیرستان بلافاصله به خدمت سربازی رفتم، علیرغم اینکه درس ام خوب بود و معلم ها مرا تشویق می کردند که به دانشگاه بروم و فضای آن زمان نیز افراد را به همین سوی، سوق می داد، ولی من وقتی رشته های دانشگاهی را بررسی می کردم هیچ میل رفتن به آن رشته ها را نداشتم، لذا راهی خدمت سربازی شدم. بعد از اتمام دوران سربازی در سال 75، در شاد آباد تهران مشغول به کار صنعتگری و ورق کاری شدم. بعد از یک سال کار کردن یک روز یکی از دوستانم مرا در خیابان دید و گفت: حوزه ثبت نام می کند می آیید برویم یادم هست من بلافاصله گفتم برویم. انگار علاقه ای در من نهفته بود که این پیشنهاد زمینه ای شد برای تحقق آن. خلاصه وارد حوزه شدم و بعد از چند سال خواندن درس های طلبگی، توجه ام  به دوره های آموزشی سفیران هدایت (دوره کوتاه مدت حوزه علمیه) جلب شد. دوره بلند مدت را رها کردم و ادامه تحصیل را در این دوره آغاز نمودم. مقطع کارشناسی ارشد آن دوره را هم گذراندم. بعد از اتمام این دوره ها در کنار ادامه تحصیل در دوره بلند مدت حوزه به تدریس ادبیات عرب و تفسیر قرآن در سفیران هدایت مشغول شدم و الان هم دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه  علوم حدیث، گرایش نهج البلاغه هستم. البته چون به تفسیر نیز علاقه مندم از سال 83 توفیق دارم در درس تفسیر آیت الله جوادی آملی شرکت کنم. مباحث تاریخی را هم بخاطر علاقه ای که به تاریخ دارم همیشه دنبال می کنم.

اگر شما دوباره به سالی که وارد حوزه شدید، برگردید آیا دوباره همین مسیر طلبگی را در پیش می گیرید؟

بله، قطعاً در همین مسیر قدم خواهم گذاشت، چون بنده معتقدم که قشر طلبه کمترین توقع و بیشترین خدمت رسانی را دارد. مثلا مشاوره ای را که یک طلبه فاضل ارائه می دهد، اگر با یک فارغ التحصیل سطح عالی دانشگاه مقایسه کنید، تفاوت وقت و هزینه هایی که در این بین صرف می شود، مؤید این عرضم خواهد بود.

شما وقتی به زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام بنگرید می بینید که حضرت علیرغم اینکه از حداقل امکانات زندگی بهره می بردند ولی بیشترین فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی و ... را انجام می دادند. به عبارت دیگر سیره اهل بیت علیهم السلام مبتنی بر این اصل ارزشمند می باشد که: "تولید حداکثری و مصرف حداقلی" و این منافاتی با دین و عقل نخواهد داشت

لطفا در مورد دوره های آموزشی سفیران هدایت که به آن اشاره کردید، قدری توضیح بفرمایید.

این طرح یک دوره فشرده آموزشی دروس حوزوی است که ضمن برخورداری از دروس اصلی حوزه مانند ادبیات عرب، فقه و اصول هدف اصلی آن تربیت مبلّغان توانمند است که از سال 78 آغاز شد. از آنجاییکه اتمام دوره طلبگی حداقل 10 تا 15 سال طول می کشد و این زمان، زمانی نسبتا طولانی برای رسیدن به نتیجه مطلوب می باشد، دوره آموزشی سفیران هدایت طراحی شد تا بازدهی لازم به جامعه با سرعت مناسبتری حاصل شود. دوره سفیران هدایت به مدت 5 سال می باشد که افراد با حداقل مدرک دیپلم وارد می شوند و پس از گذراندن 190 واحد درسی از قبیل فقه و اصول، جامعه شناسی، روانشناسی، نویسندگی و سایر علوم لازم برای تبلیغ دین، به سطح تخصصی تر آن وارد می شوند که قدری شبیه به سیستم دانشگاهی است. با توجه به بازدهی بالایی که این طرح داشته تا کنون حدود 50 مرکز علمی به این شیوه در سراسر کشور دایر شده که جوانان علاقه مند می توانند در این مراکز ادامه تحصیل دهند.

از آنجائیکه شما سالهاست که در نظام حوزه قرار دارید لطفا نظرتان را درباره نقاط قوت و یا احیاناً ضعف این سیستم بفرمایید تا کاربران تبیان با فضای موجود حوزه آشنا شوند.

بطور کلی سیستم حوزه، سیستم قوی و عالم پرور است، اما نکته ای در اینجا قابل توجه است که مقام معظم رهبری سالهاست که بر آن تأکید می کنند و آن به روز شدن این سیستم است که البته خود ایشان هم توضیح داده اند که به روز شدن به معنای دست برداشتن کامل از نظام حال حاضر حوزه نیست بلکه به معنای استفاده بهینه از امکانات موجود برای پاسخگویی صحیح به نیازهای روز جامعه است. مانند استفاده از فضای سایبری عصر جدید.

نکته دیگری که در همین زمینه باید مد نظر قرار داد اصلاح رابطه بین حوزه و جامعه است. به این معنا که باید واقعیت حوزه به مردم جامعه به خوبی معرفی شود الان افراد جامعه می دانند که در دانشگاه های ما چه اتفاقاتی روی می دهد ولی متأسفانه از فضای درون حوزه ها آنگونه که هست خبر ندارند و حتی ذهنیتی غیر واقعی دارند.

مثلا یک فرد روستایی به یکی از طلبه ها گفته بود که شما خسته نمی شوید که صبح تا شب در حجره ها قرآن می خوانید؟ خب این یک ذهنیت غیر واقعی از حوزه است یعنی مردم از کارهای علمی طلبه ها، از فضای خاص حوزه ها و ... خبر ندارند و اگر این اطلاع رسانی انجام شود، مردم نیز جواب بسیاری از نیازهای خود را در حوزه ها خواهند یافت.

یکی دیگر از مسائلی که باید در نظام حوزه مورد توجه قرار بگیرد سطح بندی و تخصصی شدن آن است، مانند همان طرح سفیران هدایت که در ابتدا عرض کردم.

حوزه

به نظر شما در حوزه چه روش ها و متد آموزشی وجود دارد که می تواند در محافل علمی دیگر همچون دانشگاه ها مورد استفاده قرار بگیرد.

یکی از ابعاد قابل توجه نظام آموزشی حوزوی، تنوع اساتید آن و آزادی طلبه در انتخاب استاد مورد نظر خود است که شاید به این کیفیت در دانشگاه ها نیز وجود نداشته باشد، چرا که در دانشگاه ها انتخاب استاد صرفاً براساس واحدهای درسی است که ارائه می شود.

یکی دیگر از روش های آموزشی کارا و مفید در نظام حوزه که در سالهای اخیر مورد توجه برخی مجامع علمی نیز قرار گرفته است، «مباحثه» است، یعنی دو طلبه، درسی را که از استاد گرفته اند با هم به بحث و گفتگو می گذارند و یکی استاد می شود و دیگری شاگرد و موضوع علمی را عمیقاً واکاوی و بررسی می کنند.

متأسفانه گاهی در جامعه شاهد فاصله هایی بین جوانان و قشر روحانی هستیم. بنظر شما دلیل آن چیست؟

ببینید اولا بنده معتقدم این فاصله به این شدتی که تبلیغ می شود نیست. به نظر در مواردی یک نوع احساس نا آشنایی نسبت به هم وجود دارد که این ضعف در ارتباط را می توان با شناساندن توانمندی ها و نیازمندی ها برطرف یا به حداقل رساند. اگر حوزه و توانائی های آن به جوانان خوب معرفی شده و اطلاع رسانی شود؛ حوزویان هم بیش از گذشته با نیازمندی های این قشر و گفتمان روز آنها آشنا شود و در گام سوم، سعی کند در حیطه خود دردی از جوانان ما دوا کند آنوقت شاهد آن خواهیم بود چقدر این رابطه گرمتر و صمیمانه تر خواهد شد.

اگر شما بین منبر رفتن و تبلیغ مستقیم و چهره به چهره از یک سو و فعالیت تبلیغی در فضای مجازی اینترنت و سایبر، مخیّر شوید، کدام یک از این دو روش را برای تبلیغ دین انتخاب می کنید؟

بنده یادم هست یک زمانی در برنامه ای تلویزیونی پرفسور مولانا، جمله ای گفتند که چون ایشان در زمینه ی روابط بین الملل صاحب نظر هستند بسیار برایم جالب بود. ایشان جمله ای به این مضمون گفتند که منبر و ارتباط مستقیم با مخاطب هنوز هم در دنیا رتبه اول را در پیام رسانی دارا می باشد. به نظر در دنیای امروز همانطور که فعالیت در فضای سایبری بسیار نیاز است و به گسترش فرهنگ دینی بسیار کمک می کند، نباید از منبر نیز غافل شد، چون هر کدام از این دو مخاطبان خاص خود را دارند، یعنی بعضی افراد که پای منبر می نشینند ممکن است با فضای مجازی اینترنت مرتبط نباشند و یا بالعکس، بنابراین آنچه مهم است به روز بودن و استفاده از حداکثر امکانات جهت تبلیغ هر چه بهتر دین است، چنانکه حضرت آقا نیز این موضوع را مورد تأکید قرار داده اند.

غمهای رایج در جامعه ما یا برای از دست دادن داشته هاست یا برای نرسیدن به نداشته ها. وضع مالی ویژه ای ندارم، یک طلبه کاملا عادی هستم؛ هیچ وقت غصه نداشته هایم را نمی خورم و نگران از دست دادن این چندتا هم نیستم. خدا را شکر که از هر دوی این ها فارغیم و می گوییم خدایا به داده و نداده ات شـُکر!

یک خاطره از دوران طلبگی و تبلیغی خود بفرمایید.

یادم می آید که یک ماه مبارک رمضان در جایی منبر می رفتم تا رسید به عید فطر. یادم هست در یکی از خطبه های نماز عید درباره رابطه بین والدین و فرزندان صحبت می کردم. در همان اثنا که داشتم مردم را توصیه می کردم به محبت و مهرورزی به فرزندانشان یک موقع دیدم یک پدری از صف جلو پا شد و رفت ته مسجد سمت بچه هایی که در آن انتها داشتند بازی و سرو صدا می کردند. ناگهان دیدم در همان حالی که من داشتم آن توصیه ها را می کردم این پدر یک سیلی محکم زد در گوش فرزندش و از همانجا بچه را با کتک از مسجد انداخت بیرون. حالا من هم حیرت زده مانده بودم که خطبه را ادامه دهم یا نه! آنجا بود که دیدم چه نفس حقی دارم!

ببینید ما که تلاش می کنیم حرف قرآن و اهل بیت ع را به گوش مردم برسانیم در درجه اول باید سعی کنیم خودمان به آن عمل کنیم؛ دیگران هم که می شنوند سعی کنند به آن عمل کنند، نه اینکه فقط پای منبر بشینند و گوش دهند. نگاه تشریفاتی به منبر و وعظ و برگزاری مراسم دینی آفت بسیار بزرگی است که باید مراقب بود به آن گرفتار نشویم.

حالا رابطه خودتان با فرزندانتان چگونه است؟

خدا را شکر بسیار رابطه دوستانه ای بین ما برقرار است، ما به یکدیگر زیاد ابراز محبت می کنیم. به نظر اگر بخواهیم فرزندان ما به رابطه های ناسالم برون خانوادگی دچار نشوند باید تلاش کنیم آنگونه که دین به ما دستور داده ، رابطه عاطفیِ درون خانودادگی برقرار کنیم.

پیشگر

هر کسی در مسیر زندگی خود هدفی را ترسیم می کند که آنرا به عنوان یک آرمان دنبال می نماید. اگر ممکن است از هدف و آرمان خود در مسیری که در آن قرار دارید برای ما بگویید.

خدا توفیق دهد که از نظر علم و تقوا کار به جایی ختم شود که امام عصر عج بپسندد.

مهمترین دغدغه و نگرانی شما در رابطه با وضعیت حال حاضر جامعه و خصوصا قشر جوان و نوجوان ما چیست؟

ببینید در جامعه ما متاسفانه هنوز ضعفهای زیادی در زمینه ی فرهنگی و اقتصادی وجود دارد که به نظر بنده ریشه در ضعف مدیریتی دارد. مردم و خصوصاً جوانان ما بسیار خوب و ارزشمندند که نمونه بارز آن را در همین انتخابات اخیر شاهد بودیم که از هر قشر و صنفی برای کشور خود مایه گذاشتند ولی متولیان فرهنگی و اقتصادی ما باید در مقابل این مردم فداکار، به بهترین نحو عمل کنند. ما مشکل تئوریک و منابع نداریم، آنچه باید قابل توجه قرار بگیرد، مدیریت صحیح این منابع است، یعنی باید ضعف مدیریتی موجود برطرف شود.

نظر شما در رابطه با کار و درآمد اقتصادی چیست؟

بهترین الگوی بشر در زندگی، سیره اهل بیت علیهم السلام است. شما وقتی به زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام بنگرید می بینید که حضرت علیرغم اینکه از حداقل امکانات زندگی بهره می بردند ولی بیشترین فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی و ... را انجام می دادند. به عبارت دیگر سیره اهل بیت علیهم السلام مبتنی بر این اصل ارزشمند می باشد که: "تولید حداکثری و مصرف حداقلی" و این منافاتی با دین و عقل نخواهد داشت.

از آنجائیکه کاربران تبیان با قلم توانمند شما آشنا هستند، جا دارد که اگر نکته ای در رابطه با نویسندگی به نظرتان می رسد، بفرمایید.

اینکه قلم بنده را توانمند توصیف می کنید این نظر لطف شما و خوانندگان محترم است و بنده از اساتیدم یاد گرفتم که اولین قدم برای ورود به وادی نویسندگی خواندن است، یعنی هر کسی می خواهد نویسندگی را شروع کند، در هر زمینه ای که می خواهد باشد، باید زیاد بخواند که طبیعاً ابتدا به صورت تقلیدی خواهد نوشت ولی بعد خود صاحب سبک خواهد شد. اما آنچه که بیش از همه مهم است برخورداری از دانش لازم در آن رشته است و به قول معروف بی مایه فطیر است.

بنده در موقع تحویل سال به این فکر می کنم که آنچه را گذشت خداوند ببخشد و آنچه که در سال جدید می آید مورد رضای خداوند باشد و به لطف او نواقص گذشته را برطرف کنم تا امام زمان (عج) نیز از ما راضی باشد

می گویند آثار یک نویسنده مانند فرزندانش است و همه را دوست دارد ولی شاید در میان همه آنها اثری باشد که شاخص تر باشد. شما به کدام یک از آثار خود توجه بیشتری دارید؟

بنده به هر کدام از نوشته هایم که توانسته باشد مقصود مرا که همان تبلیغ دین است به بهترین نحو تأمین کرده باشد، بیشتر علاقه مندم و باید بطور کلی عرض کنم که هر کدام از کارهایم که هدف دین را زیباتر و عمیق تر تأمین نماید، برایم ارزشمندتر است که خوشبختانه این مسئله را در بین کاربران سایت تبیان به وضوح مشاهده کرده ام.

شما معمولا چند ساعت در روز کار علمی می کنید؟

از باب تعریف خود این را عرض نمی کنم ولی چون سؤال کردید می گویم، شاید بهتر باشد که سؤال کنید چند ساعت کار نمی کنید چون اگر خانواده ام نیز بپرسید به شما همین را خواهند گفت چون همیشه سعی کردم به آن هدفی که گفتم نزدیک شوم . از شما و هر کس که این مصاحبه را می خواند تقاضا دارم که از خداوند متعال بخواهند که تمام طلاب را در این مسیر یاری کند.

پیشگر

میانه شما با ورزش چطور است؟

بنده قبل از اینکه وارد حوزه شوم زیاد به ورزش می پرداختم مانند کشتی، بدنسازی و فول کنتاک، بعد از ورود به حوزه همتا آنجا که فرصت اجازه می داد ورزش را دنبال کرده ام و اگر مشغولیت زیادی هم پیدا کنم نرمش را حتماً انجام می دهم.

شما غم هایتان بیشتر است یا شادی هایتان؟

غمهای رایج در جامعه ما یا برای از دست دادن داشته هاست یا برای نرسیدن به نداشته ها. وضع مالی ویژه ای ندارم، یک طلبه کاملا عادی هستم؛ هیچ وقت غصه نداشته هایم را نمی خورم و نگران از دست دادن این چندتا هم نیستم. خدا را شکر که از هر دوی این ها فارغیم و می گوییم خدایا به داده و نداده ات شـُکر!

اگر مایلید یک خاطره از زندگی خانوادگی خود بفرمایید.

یادم می آید وقتی وارد حوزه شدم پدرم را از دست داده بودم و اوضاع مالی سختی بر خانواده ما حاکم بود. دو سال بعد که تقریباً 26 سال سن داشتم به فکر ازدواج افتادم و حال اینکه از نظر مالی در موقعیت مطلوبی نبودم. ولی با توجه به آیات و روایاتی که قلباً به آنها اعتقاد داشتم همچون «إن یکونوا فقراء یغنیهم الله من فضله» به فضل خداوند چشم دوختم و با سی هزار تومان شهریه طلبگی برای ازدواج پا جلو گذاشتم. حتی یادم می آید که موقع عقدم که در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام توسط آیه الله صفائی بوشهری جاری شد، من حتی 10 تا تک تومانی هم نداشتم اما بعد از ازدواج با تلاش و صبر به همراه هم زندگی خوبی را شروع کردیم بحمدالله با توقع کم و قناعت،تمام آن وعده های خداوند محقق شد، یعنی در زندگی هم رعایت کردیم و هم توکل، شکر خدا الان هم از زندگی ام کاملا راضی هستم.

پیشگر

لطفا بفرمایید چطور با تبیان آشنا شدید؟

بنده از ابتدا سایت تبیان را بعنوان سایتی جامع نسبت به سایتهای اینترنتی دیگر یافتم و دائماً به آن سر می زدم تا اینکه یکی از دوستان به نام آقای عرب، از بنده دعوت کرد تا با این سایت همکاری کنم. و من هم پذیرفتم چون اعتقادم این است که تبلیغ دین در دنیای امروز روشهای گوناگونی از قبیل منبر و کتاب و ... دارد که یکی از این روشها، دنیای مجازی اینترنت است. حتی خود وبلاگی دارم که گاهی در آن مطالبی می نویسم که به لطف خدا مورد عنایت کاربران قرار می گیرد.

به نظر شما نقاط قوت و یا ضعف تبیان چیست؟

به نظر بنده جامعیت سایت تبیان بسیار قابل توجه است. این سایت از بخش های متنوعی تشکیل شده که مخاطب های مختلف و فراوانی را به خود جذب کرده است و کاربران به راحتی می توانند درباره ی موضوعات مختلف اطلاعات مفیدی را بدست بیاورند.

ولی شاید خوب باشد که به یک نکته نیز توجه شود و آن تخصصی کردن بعضی قسمتهای سایت تبیان است به این معنا که در کنار اطلاعاتی که توجه کاربران عام را به خود جلب کرده است بخش های تخصصی نیز وجود داشته باشد تا علاوه بر کاربران عام، پژوهشگران و افراد متخصص نیز بتوانند با مراجعه به سایت اطلاعات مفید و عمیق تری را به دست بیاورند، مانند بخش قرآن یا نهج البلاغه که تخصصی بودن را نیز می طلبد.

کسی که یک لباس نو و تمیز می پوشد خیلی مراقب است که لکه ای آن را آلوده نکند ما هم که در این ایام به دید و بازدید و صله رحم که تماماً اجر است و ثواب می پردازیم مراقب باشیم تا با رعایت حدود الهی بهترین اوقات را در طلیعه ی سال جدید داشته باشیم

با توجه به اینکه کم کم نوروز در راه است، برای کاربران تبیان جالب است بدانند که شما موقع سال تحویل به چه فکر می کنید؟

بنده در موقع تحویل سال به این فکر می کنم که آنچه را گذشت خداوند ببخشد و آنچه که در سال جدید می آید مورد رضای خداوند باشد و به لطف او نواقص گذشته را برطرف کنم تا امام زمان (عج) نیز از ما راضی باشد.

کربلا

برای کاربران تبیان چه پیام بهاری دارید؟

شاید مهمترین مطلبی که می توانم خدمت هموطنان عزیزم عرض کنم این باشد که ما هیچ وقت یادمان نرود که مسلمان هستیم چه در شادی و چه در عزا خصوصا در دید و بازدیدهای نوروز که همان صله رحم در ادبیات دینی است. این سنت بسیار پسندیده است که مردم ایران آن را در ایام نوروز انجام می دهند ولی باید خیلی مراقب بود که این رفت و آمدها به آلوده به حرام نشود، کسی که یک لباس نو و تمیز می پوشد خیلی مراقب است که لکه ای آن را آلوده نکند ما هم که در این ایام به دید و بازدید و صله رحم که تماماً اجر است و ثواب می پردازیم مراقب باشیم تا با رعایت حدود الهی بهترین اوقات را در طلیعه ی سال جدید داشته باشیم . انشاالله.

لطفا یک عیدی به خوانندگان تبیان بدهید.

چه عیدی بهتر از عیدی معنوی می تواند باشد . یک آیه زیبا از قرآن کریم هست که به درد همه ی ما می خورد که می فرماید « و لا تبخسوا الناس اشیائهم» این آیه در شأن قوم حضرت شعیب علیه السلام است که آنها کم فروشی می کردند. حضرت آیة الله جوادی آملی یک استفاده عامی از این آیه شریفه می کنند که خداوند می فرماید نسبت به مردم کم نگذارید در هر زمینه هر وظیفه ای که دارید کم نگذارید، اگر طلبه ای ، اگر پزشکی ، اگر کارگری و ... اگر هر کسی به این آیه زیبا عمل کند دنیای ما دنیای زیبایی خواهد شد.

و در آخر بفرمایید وقتی این کلمات را می شنوید چه به ذهنتان خطور می کند؟

- تبلیغ

خدمت رسانی

- بقیع

غربت

- تبیان

منبر مدرن

- انتخابات

شکوه مردم

- بین الحرمین

آرزوی دلم

- حضرت عباس علیه السلام

ادب

ضمن آروزی توفیق روز افزون برای شما در سال جدید از اینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار ما قرار دادید، متشکریم.

ابوالفضل صالح صدر

گروه دین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.