تبیان، دستیار زندگی
همسایه داری از روابط حسنه اجتماعی است که ریشه در تاریخ و فرهنگ کشور ایران دارد، ولی طی چند دهه اخیر با پیشرفت تکنولوژی، تغییر سبک زندگی مردم و افزایش مشغله های فکری و شغلی، روابط همسایه داری در بسیاری از شهرهای کشور رو به زوال رفته و روزگار باخبری همسایه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کوچه آشتی کنان را می شناسید؟


 همسایه داری از روابط حسنه اجتماعی است که ریشه در تاریخ و فرهنگ کشور ایران دارد، ولی طی چند دهه اخیر با پیشرفت تکنولوژی، تغییر سبک زندگی مردم و افزایش مشغله های فکری و شغلی، روابط همسایه داری در بسیاری از شهرهای کشور رو به زوال رفته و روزگار باخبری همسایه ها از یکدیگر به روزهای دوری و بی خبری تبدیل شده است، به گونه ای که این روزها بسیاری از اهالی یک محله و کوچه با یکدیگر غریبه اند و از احوال هم اطلاعی ندارند.


همسایه-کوچه آشتی کنان

در بسیاری از شهرها اغلب مردمی که سال ها در یک کوچه زندگی می کنند و شاید در طول یک روز چندین بار چهره یکدیگر را می بینند هنوز حتی نام خانوادگی یکدیگر را نمی دانند.

در گذشته به دلیل ساختار شهرها و محله ها اعضای یک محل همدیگر را می شناختند و روابط چهره به چهره داشتند و ارتباط میانشان بسیار نزدیک و صمیمی بود. در آن زمان ساختار کوچه ها و معابر شهرها که تنگ و باریک بود و در بسیاری از محله ها کوچه هایی به نام آشتی کنان وجود داشت که باعث می شد افرادی که در آن کوچه ها تردد می کردند به ناچار با هم چهره به چهره شوند و این زمینه ای را برای سلام و احوالپرسی کردن به وجود می آورد و همین احوالپرسی ها کوتاه و مختصر باعث می شد که اعضای یک محل از حال و روز یکدیگر باخبر شوند. این پنجره ها همچنین محلی برای درددل زنان و دختران همسایه با یکدیگر بود. در آن زمان اگر خانواده ای دچار مشکل یا گرفتاری می شد تمام اعضای محل و همسایه ها با او همدردی می کردند و با کمک هم برای رفع مشکل، او را یاری می دادند. منازل مسکونی آن زمان بزرگ و عمدتا خانه باغ بودند و همانند اکنون دیوارهای خانه ها به هم نزدیک و به یکدیگر چسبیده نبود.

با این حال دل های این همسایه ها بزرگ و به یکدیگر نزدیک بود و همسایه خوب به عنوان یکی از اعضای خانواده فردی که در یک محل زندگی می کرد، تلقی می شد. در عصر حاضر دیگر از همسایه داری خبری نیست و اگر رابطه همسایگی هم وجود دارد بسیار محدود است.

گرفتاری های زندگی شهری

بسیاری از صاحب نظران مسائل اجتماعی و جامعه شناسان پیشرفت زندگی شهری و افزایش گرفتاری های روزمره زندگی را اصلی ترین دلیل سرد شدن این روابط بیان می کنند. به اعتقاد احمد نیکنام نویسنده و جامعه شناس، ریشه زوال همسایگی را باید در تحولات ساختاری جامعه معاصر جستجو کرد.

فردگرایی در جامعه ایران رو به توسعه بوده و این استقلال فردی، خوشبختی، تأمین اجتماعی و موفقیت در خواسته های فردی است که بر ارزش های جمع گرایانه غلبه یافته اند. لذا می توان گفت ضعف های پیوندهای همسایگی از پیامدهای این جایگزینی است.

گاهی ما برای تبیین این موضوع به بحث درباره آپارتمان نشینی و وارداتی بودن آن می پردازیم و علت زوال همسایگی را پدیده وارداتی آپارتمان نشینی و گاه نیز علت این امر را زوال و سست شدن ارزش های اخلاقی مانند نوعدوستی، دید و بازدید، احترام متقابل و امثال این ها می دانیم.

اگرچه ممکن است هر یک از عوامل مذکور در این زمینه تاثیرگذار باشند اما ریشه زوال همسایگی را باید در تحولات ساختاری جامعه معاصر جستجو کرد.  وی خانه ها را مجموعه ای درهم تنیده از معانی می داند که هر یک هویت، شخصیت و حیات اجتماعی افراد را می سازند و با اشاره به این که همسایگی نیز پیش از آن که کنار هم قرار گرفتن مجموعه ای از خانه ها و بناها باشد، قرار گرفتن مجموعه ای از واحدهای معنایی است که در کل شبکه ای از معانی را می سازد، می گوید: این معانی گاه ممکن است با هم سازگار یا ناسازگار باشند یا گاه غنی و گاهی ضعیف. غنا و ضعف معنای همسایگی به چگونگی کیفیت مناسبات و تعاملات همسایگان بستگی دارد. در گذشته استقرار یافتن طولانی مدت اعضای یک خانواده در یک خانه پیامدهای گسترده ای برای روابط همسایگی به همراه داشت.

 جابجایی خانه ها

در حال حاضر نیز افراد، دیگر آن حس تعلق به خانه را ندارند زیرا هر سال در حال جابه جایی از خانه ای به خانه دیگر هستند و به طور کلی وقت زیادی را در خانه صرف نمی کنند در حالی که در گذشته مردم اغلب برای تمام عمر در خانه ای که به دنیا می آمدند زندگی می کردند و به تبع آن اعضای یک محل همدیگر را می شناختند و روابط چهره به چهره داشتند و ارتباط میانشان بسیار نزدیک و صمیمی بود، اما در شرایط مدرن امروز اساساً روابط عمیق همسایگی وجود ندارد، چون در جابه جایی های متعدد و آپارتمان نشینی، افراد بیش از آن که همسایه یکدیگر باشند به منزله مسافرانی هستند که برای مدتی کوتاه در مجاورت یکدیگر برحسب تصادف قرار گرفته اند. لذا در این شرایط دیگر نمی توانند همسایه یکدیگر باشند چرا که کسی در سایه دیگری زندگی نمی کند.

امروزه جای آن اعتماد اجتماعی سنتی را اصل بی تفاوتی مدنی گرفته است. بی تفاوتی مدنی به افراد حکم می کند در زندگی دیگر شهروندان دخالت نکنند و نسبت به زندگی و رفتاهای دیگران نوعی بی تفاوتی از خود نشان دهند.

به اعتقاد نیکنام همسایگی در پرتو دیگری زیستن و از کمک های یکدیگر برخوردار شدن و به معنای بودن در زیر یک چتر است و به همین خاطر امروزه خانه، آن معنای قدیمی خود را از دست داده و آپارتمان نشینی و در کنار هم بودن خانه ها به معنای یک فضای لوکس در نظر گرفته می شود و دیگر دریک برج نمی توان به همزیستی یا همسایگی از نوع سنتی آن پرداخت.

نکته: در شرایط مدرن امروز اساسا روابط عمیق همسایگی وجود ندارد، چون در جابه جایی های متعدد و آپارتمان نشینی، افراد بیش از آن که همسایه یکدیگر باشند به منزله مسافرانی هستند که برای مدتی کوتاه در مجاورت یکدیگر برحسب تصادف قرار گرفته اند

همسایه-کوچه آشتی کنان

همچنین محله ها نیز فاقد ویژگی هایی است که بتواند هویت های محله ای ایجاد کند. به عنوان مثال در شهر تهران کمتر محله ای را می شناسیم که بتوان آن را دارای هویت محله ای غنی و پایدار در میان ساکنانش دانست. چون محله های تهران به نحو شتابانی دائماً در حال تغییر و دگرگونی هستند و نه تنها سکنه آنان، بلکه معماری فضای محله ای محلات نیز همواره دستخوش دگرگونی است.

این جامعه شناس با اشاره به این که پیوند همسایگی نیازمند محیط های ارزشی است که در آن ارزش های اجتماع گرایانه بر ارزش های فردگرایانه غلبه داشته باشد افزوده است: بررسی هایی که تاکنون محققان علوم اجتماعی انجام داده اند نشان می دهد فردگرایی در جامعه ایران رو به توسعه بوده و این استقلال فردی، خوشبختی، تأمین اجتماعی و موفقیت در خواسته های فردی است که بر ارزش های جمع گرایانه غلبه یافته اند. لذا می توان گفت ضعف های پیوندهای همسایگی از پیامدهای این جایگزینی است.

نکته دیگر این که پیوند همسایگی برخی از کارکردهای خود را از دست داده است و در واقع آن حمایت اجتماعی که در گذشته از طرف همسایگان انجام می شد یا فعالیت های مشترکی که از طریق آن همسایگان می توانستند در بهبود زندگی به یکدیگر کمک کنند، امروزه توسط نهادهای اجتماعی شهرنشینی همانند بانک، مدرسه، دانشگاه و مؤسسات عمومی و خدماتی انجام می شود.

از نظر وی ویژگی ناهمگنی شهرها یکی از دلایل کاهش روابط همسایگی است و این ناهمگنی به مقدار زیادی زمینه مناسب برای توسعه روابط چهره به چهره و همسایگی را از بین برده یا تضعیف می کند.

احمد نیکنام یکی دیگر از نکات مهم در این زمینه را اعتماد اجتماعی می داند و می افزاید: در گذشته افراد در محلات یکدیگر را می شناختند و عموماً پیوندهای قومی، زبانی، مذهبی و فرهنگی افراد را به هم پیوند می داد و ضریب اعتماد اجتماعی افراد بسیار بالا بود و به این ترتیب امنیت اجتماعی در بین افراد و همسایه ها بالا می رفت، اما امروزه جای آن اعتماد اجتماعی سنتی را اصل بی تفاوتی مدنی گرفته است. بی تفاوتی مدنی به افراد حکم می کند در زندگی دیگر شهروندان دخالت نکنند و نسبت به زندگی و رفتاهای دیگران نوعی بی تفاوتی از خود نشان دهند. این اصلی است که به کمک آن میلیون ها نفر ناهمگن به صورت مسالمت آمیز در کنار هم زندگی می کنند، به همین خاطر روابط سنتی همسایگی نمی تواند با این اصل سازگار باشد زیرا روابط چهره به چهره باعث مداخله افراد در زندگی یکدیگر می گردد.

همسایگی در پرتو دیگری زیستن و از کمک های یکدیگر برخوردار شدن و به معنای بودن در زیر یک چتر است و به همین خاطر امروزه خانه، آن معنای قدیمی خود را از دست داده و آپارتمان نشینی و در کنار هم بودن خانه ها به معنای یک فضای لوکس در نظر گرفته می شود و دیگر دریک برج نمی توان به همزیستی یا همسایگی از نوع سنتی آن پرداخت.

 حفظ رابطه همسایگی

محمدعلی گلاب زاده پژوهشگر و مردم شناس نیز در گفت وگو با جام جم می گوید: متأسفانه همسایگی یکی از بحث های اجتماعی است که در لابه لای زنجیره های زندگی ماشینی، حیات خود را از دست داده است. دلیل این موضوع این است که در گذشته همسایه واقعیت واژه را مجسم می کرد، یعنی کسی که همسایه شما بود سایه به سایه در لحظات شادی و غم با شما همراه بود و در بسیاری از موارد همسایه در حقیقت از برادر و خویشاوند فرد به او نزدیکتر بود. از سوی دیگر همسایه در ساختار شخصیتی یک خانواده بسیار موثر است چون در بسیاری از موارد افرادی بوده اند که با یک سری انحرافات فکری وقتی در جوار کسانی قرار گرفتند که از یک شخصیت والا و ارزشمند برخوردار بوده اند تحت تأثیر آن شخصیت، تغییر روش دادند و اخلاق پسندیده پیدا کردند، همچنان که عکس این موضوع نیز مصداق پیدا می کرد.

گلاب زاده با اشاره به اهمیت جایگاه همسایه در روابط اجتماعی مردمان گذشته بیان می کند: در گذشته در بسیاری از موارد همسایه ها زمینه جبران شکست های سنگین یک خانواده را فراهم می کردند و اگر مردی به مسافرت رفته یا به زندان می افتاد همسایه ها نسبت به تأمین نیازهای آن خانواده اقدام می کردند، اما با گسترش زندگی ماشینی از میزان جایگاه همسایه ها در محله ها کاسته شده ولی این که فاصله ها این قدر زیاد شود که همسایه ها را از هم دور کند نباید باشد.  امروز ما باید در فرصت های مختلف زمینه ای را به وجود بیاوریم که این رابطه حسنه از هم گسسته نشود و این سنت ارزشمند قدیمی از دست نرود و همچنان بتواند بالندگی گذشته را حفظ کند.

بخش اجتماعی تبیان


منبع: حکمت قاسم خانی- روزنامه جام جم

لینک های مرتبط :

• افزایش حاشیه‌نشین ها در پایتخت 

• نفس های قسطی شهروندان!