آموزش و پرورش بی طرف
(قسمت دوم)
پائولو فریره
هر نظام آموزشی یا افرادی را تربیت می کند که بینشی انتقادی دارند و نسبت به جریانات و پدیده های موجود در جامعه از خود حساسیت نشان می دهند و برای تغییر و اصلاح آن می کوشند، یا به تربیت افرادی می پردازد که روحیه ایی سازشکارانه دارند و به سادگی با شرایط رنج آور جامعه خو می گیرند و به تأیید و تثبیت نظام موجود می پردازند.
فلسفه آموزشی فریره عمیقاً بر این اعتقاد استوار است که انسان می تواند کیفیت زندگی خود را با داشتن بینشی اعتقادی نسبت به حوادث و وقایعی که در محل زندگی و جامعه اش اتفاق می افتد و با تکیه بر عمل، بهبود بخشد. توجه او بیشتر معطوف متحول کردن و دگرگون ساختن زندگی ستمدیدگان جهان، با آگاه کردنشان به شرایط و موقعیت خود در جامعه است.
در این دیدگاه نظام آموزش و پرورش به جامعه شکل نمی دهد و سبب تغییر و تحول آن نمی شود، بلکه این جامعه است که به نظام آموزشی شکل می دهد. به عبارت دیگر نقش حقیقی آموزش و پرورش، هماهنگ کردن فرد با نظام و فرهنگ موجود نیست بلکه نقش عمده ی آن پرورش افرادی است که آگاهانه و به طور فعال برای ساختن فرهنگ و تاریخ اقدام کنند. او به حقیقت اذعان می کند که خواندن تاریخ بیگانگان اهمیتی ندارد، بلکه آن چه مهم است ساختن تاریخ و در بطن آن بودن است.
در واقع بررسی انتقادی واقعیت ها مبدأ آموزش ستمدیدگان است. این امر با توسل جستن به تفکر وعمل امکان پذیر می شود. آموزش حقیقی ستمدیدگان نمی تواند به وسیله ی ستمگران ایجاد شود و به مرحله ی اجرا در آید. تنها نیرویی که می تواند ستمدیدگان را رهایی بخشد، نیرویی است که از طبقه ی محروم سرچشمه می گیرد.
شیوه ی برنامه ریزی برای محتوای کتب درسی و نوشتن آن ها، طبق دیدگاه فریره این است که گروهی از محققان که در زمینه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کار کرده اند و دارای تجارب ارزنده و عملی هستند، از تمام مناطق و از میان فرهنگ های گوناگون انتخاب و نسبت به میزان محرومیت و سطح آگاهی بی سوادان و ستمدیدگی خویش و نوع مسائل و مشکلات موجود به مطالعه و بررسی بپردازند. یکی از ارکان این روش، بحث و گفتگو و حل مسئله در مقابل روش ذخیره سازی تعلیم و تربیت (روش رایج فعلی) است. در ادامه این دو روش را با هم مقایسه می کنیم.
ادامه دارد ...
رشد معلم
مرکز یادگیری سایت تبیان - گرد آوری: شکوفه باصری
تنظیم: مریم فروزان کیا