تبیان، دستیار زندگی
حضور پر رنگ زبان و فرهنگ فارسی در عراق، صدام را تا حد جنون خشمگین می
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زبان فارسی در عراق

یادداشتی از حمدی ملک کارشناس مسایل عراق


حضور پر رنگ زبان و فرهنگ فارسی در عراق، صدام را تا حد جنون خشمگین می کرد. از این جهت به صرافت کاری افتاد تا به زعم خودش یک بار برای همیشه خاک عراق را از حضور هر گونه ایرانیِ مجوس یا آتش پرست - آنگونه که می نامیدشان - پاک کند.


زبان فارسی در عراق

من در بغداد به دنیا آمدم. در خانواده ای که متهم به داشتن اصولی ایرانی می شد و در دوره ای که دلارهای نفتی عراق به کمک جنون قدرتِ صدام حسین آمده بود تا او را دچار توهم کند.صدام همچون دیگر دیکتاتورهای جهان به این باور رسیده بود که می تواند به وسیله زر و زور روابط بین انسانها و ملت های مختلف را بر اساس ذائقه خود تنظیم کند.

حضور پر رنگ زبان و فرهنگ فارسی در عراق، صدام را تا حد جنون خشمگین می کرد. از این جهت به صرافت کاری افتاد تا به زعم خودش یک بار برای همیشه خاک عراق را از حضور هر گونه ایرانیِ مجوس یا آتش پرست - آنگونه که می نامیدشان - پاک کند.

صد ها هزار انسان بی گناه پس از مصادره اموالشان، بی پناه و سرگردان بدون در اختیار داشتن کوچکترین امکاناتی در مرز ایران و عراق رها شدند تا به سوی سرنوشتی نامعلوم قدم بگذارند.

من آن زمان تنها دو سال داشتم. بسیاری از این خانواده ها از جمله خانواده من حتی یک کلمه فارسی نمی دانستند، اما کینه صدام آنها را قربانی این جنایت کرد.

""

دستگاه های امنیتی مخوف صدام سال ها در گوشه و کنار عراق جستجو کردند تا هر آن که را از اصل ایرانی می یافتند یا به جوخه های اعدام بسپارند یا در مرزهای ایران به دستان سرنوشت.

بدین گونه صدام توانست به خیال خویش زبان و فرهنگ فارسی را در عراق ریشه کن کند. آنان که این زبان را می دانستند اما از دست ماموران صدام در امان مانده بودند نیز جرات دم برآوردن به این زبان را نداشتند تا مبادا خانه و کاشانه خویش بر باد داده، سرگردان بیابان ها شوند.

ظاهرا هیچ اثری از زبان فارسی یا فرهنگ ایرانی در عراق نماند و صدام غره از این پیروزی عظیم بر مردم عراق منت می گذاشت که آنها را از شر ستون پنجم ایران، دشمن قسم خورده عراق، رهانیده است.

سال ها گذشت و عاقبت صدام ، فرمانده القادسیه سر از گودالی در آورد و هزاران عراقی تبعید شده به ایران، از جمله من به وطن خود بازگشتند. اما با یک فرق اساسی. این بار فارسی را به روانی و حتی گاهی همچون زبان مادری می دانستند.

دستگاه های امنیتی مخوف صدام سال ها در گوشه و کنار عراق جستجو کردند تا هر آن که را از اصل ایرانی می یافتند یا به جوخه های اعدام بسپارند یا در مرزهای ایران به دستان سرنوشت.

بسیاری از سیاستمداران امروزی در عراق از آن جهت فارسی می دانند، چونکه از بی رحمی های صدام به ایران پناه برده بودند.

امروزه بسیاری از مردمان نجف، کربلا و کاظمین که جد در جد فارسی می دانستند ولی از ترس صدام به آن سخن نمی گفتند با زائران ایرانی در عراق بر سر قیمت کالا چانه می زنند و گاهی خوش و بش و گاهی مشاجره می کنند.

"

با تاسیس دولت جدید در عراق در سال 1921 و همچنین با جدی شدن قانون شناسنامه رفت و آمد ایرانیان در عراق شکل و شمایل دیگری به خود گرفت و اندکی محدودتر شد اما حضور طلاب علوم دینی در حوزه نجف همچنان ادامه داشت.

با روی کار آمدن حزب بعث و به خصوص با به قدرت رسیدن صدام حسین اما اذیت و آزار اتباع ایران به انحا مختلف شروع شد.

بسیاری از خانواده ها به اتهام داشتن فرهنگی ایرانی از عراق اخراج شدند. در این دوران صحبت کردن به زبان فارسی تبدیل به تابو شد و بسیاری از خانواده های فارسی زبان که از موجهای تبعید در امان مانده بودند، هویت اصلی خود را پنهان می کردند تا مجبور به تبعید و آورگی نشوند.

زبان فارسی در عراق

پس از سقوط صدام بسیاری از این خانواده ها به وطن خود بازگشته اند و دوباره با خود صبغه ای از فرهنگ و زبان فارسی را به عراق برده اند. آنان که در دوره صدام جرات تکلم به زبان فارسی نداشتند اکنون در شهرهای زیارتی از این مهارت خود برای تعامل با زائران ایرانی استفاده می کنند.

همچنین قلع و قمع مخالفان حکومت در دوره صدام باعث شد تا بسیاری از آنها که کرد و به خصوص از اعراب شیعه بودند به ایران پناه بیاورند. بسیاری از آنها پس از سالها سکونت در ایران اکنون به عراق بازگشته اند و پست های کلیدی این کشور را به دست گرفته اند. جلال طالبانی رئیس جمهور عراق و عمار حکیم رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق از شاخص ترین چهره های سیاسی عراق اند که به زبان فارسی تکلم می کنند.

از سوی دیگر بسیاری از جوانان تحصیلکرده کرد در مناطق کرد نشین عراق با به دست آوردن خودمختاری نسبی در سالهای اخیر و رهایی از سرکوب حکومت صدام فرصت آن را یافته اند تا بیشتر با زبان و فرهنگ خود آشنا شوند.

این آشنایی با زبان و فرهنگ و ریشه های ملت کرد باعث به وجود آمدن علاقه به زبان فارسی به عنوان زبانی هم خانواده و نزدیک به زبان کردی در میان این قشر شده است. از این روست که امروزه بسیاری از کردها در عراق و به خصوص اقشار تحصیل کرده این توانایی و دانش را دارند که با زبان فارسی تعامل کنند.

تاثیر زبان فارسی بر زبان عربی

از دوران‌های کهن زبان‌های بیگانه روی زبان عربی تأثیر گذاشته‌اند؛ از این میان می‌توان به تأثیر زبان‌ ایرانی بر آن اشاره کرد، حتی در نصوص قرآن چنین واژه‌هایی نسبتاً به وفور یافت می‌شوند هر چند که زبان عربی بنا بر خاصیت ذاتی خود که واژه‌ها در آن صرف می‌شوند چهره وامواژه‌ها را چنان دگرگون می‌نماید که تشخیص ریشه آن بسیار دشوار می‌گردد.

بسیاری از خانواده ها به اتهام داشتن فرهنگی ایرانی از عراق اخراج شدند. در این دوران صحبت کردن به زبان فارسی تبدیل به تابو شد و بسیاری از خانواده های فارسی زبان که از موجهای تبعید در امان مانده بودند، هویت اصلی خود را پنهان می کردند تا مجبور به تبعید و آورگی نشوند.

از واژه‌های ایرانی که از دیرباز به زبان عربی وارد شده‌اند می‌توان موارد زیر را نام برد:

زمان (از زَمان در پهلوی)، مهرگان (مهرجان در عربی معنای جشنواره بخود گرفته‌است)، برنامه (برنامج)، فیروز، تنور، خندق، قناة، قلعه (کلات)، اسفناج، دیوان، برزخ، بلبل، حنا، یاسمین، سرو، عدس، شهی، آجر، گچ = جص - خنجر= خونگر- طربوش = سرپوش و دهها واژه دیگر...

و در قرآن یکصد کلمه اصل پارسی و یا معرب شده از پارسی وجود دارد که از این نظر پر نفوذترین زبان بر ادبیات قرانی تلقی می‌شود: دین، سراج از چراغ، جند، (دکا دکا = تکه تکه)، سجیل، نمارق (جمع واژه نرمک ایرانی به معنی بالش)، وزیر (از وَچیر پهلوی)، مسک (از مشک پهلوی)، عفریت (از آفرید) و هزاران  واژه دیگر...

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منبع: ویکی پدیا ، شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی