تبیان، دستیار زندگی
وقتی در مورد اعتیاد نوجوانان صحبت می کنیم، طبعاً نگاه ها متوجه مدارس می شود. اما گفتن اینکه دانش آموز ایرانی معتاد است یک تابو است که حداقل مقامات آموزش و پرورش زیر بار آن نمی روند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چاره دانش آموز معتاد کدام است؟

پاک کردن صورت مساله از طرف آموزش و پرورش


وقتی در مورد اعتیاد نوجوانان صحبت می کنیم، طبعاً نگاه ها متوجه مدارس می شود. اما گفتن اینکه دانش آموز ایرانی معتاد است یک تابو است که حداقل مقامات آموزش و پرورش زیر بار آن نمی روند.


معتاد

ما مردان و زنان 50 -60 ساله نسل اول انقلابیم. یعنی زمان انقلاب ما بین 18 تا 28 سال سن داشته ایم. تا حالا به خودمان می بالیدیم که ما انقلابی بودیم و در سیاهچال های ساواک شکنجه می شدیم و رژیم را سرنگون کردیم و حالا... در یک کنفرانس علمی که در شهر قم برگزار شده یک مقام رسمی مبارزه با مواد مخدر بدون رودربایستی گفته است: «سال 53 با وجود جمعیت 30 میلیونی، حدود 15 میلیون معتاد شناسنامه دار در کشور وجود داشت.» معنای شناسنامه دار هم این است که طبق طرحی که آن زمان اجرا می شد، به معتادان، کوپن تریاک می دادند. اگر سخن این مقام مسوول را بپذیریم، از هر دو نفر آدم های آن دوره، یک نفر معتاد شناسنامه دار بوده است. اگر بچه های زیر 10سال را از آمار کنار بگذاریم و تعداد بی شناسنامه ها را هم تخمین بزنیم و اضافه کنیم، ممکن است به نتایج شگفت انگیزی برسیم که مثلاً در دهه 50 از هر چهار ایرانی، سه نفر افیونی بوده اند. حالا ما جواب بچه هایمان را که نسل دوم و سوم انقلابند چه بدهیم که این آمار تازه را به رخ مان می کشند و طعنه می زنند که شما جوان های دهه ?? که این همه به خود می نازید، انگار در عالم هپروت سیر می کردید.

 راه حل سیاسی کارساز نبود

انقلاب که شد اعتیاد هم مثل همه چیزهای دیگر سیاسی شد. برای اعتیاد هم مثل مفاسد دیگر راه حل انقلابی داشتیم. اما راه حل انقلابی و شدت عمل، به دلیل اینکه اعتیاد بیش از هر چیز یک معضل پیچیده اجتماعی است، جواب نداد. کشور ما به دلیل همجواری با مراکز عمده تولیدکننده مواد مخدر و قرار گرفتن در بهترین و کوتاه ترین مسیر ترانزیت این مواد به اروپا، در چند دهه اخیر گرفتار داستان مواد مخدر شده است. بی ثباتی همسایه های شرقی، اقتصاد سودآور مواد مخدر، فقر مردم مرزنشین و وجود بیکاری و محرومیت های اجتماعی در میان جوانان، آنان را در قبال مصرف مواد آسیب پذیر کرده است.

دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر می گوید: «آموزش و پرورش ما هرچه دانش آموز معتاد است از مدرسه بیرون می کند، بعد می گویند هیچ دانش آموز معتادی نداریم. عمده معتادان ما ترک تحصیلی ها هستند.»

اعتیاد خطرناک ترین و محتمل ترین تهدید بر سر راه نوجوانان و جوانان ایرانی از سن 16 تا 30سالگی است. در دوره رئیس جمهور اصلاح طلب، امکان پرسش از اعتیاد دانش آموزان فراهم شد اما مسوولان آموزش و پرورش در این دوره نیز بر اساس همان الگوی کتمان عمل کردند. یکی از معدود آمارهای این دوره توسط حیدر زندیه معاون سازمان آموزش و پرورش شهر تهران در سال 83 ارائه شد: « 1/3 درصد از دانش آموزان شهر تهران به دلیل داشتن والدین معتاد یا درگیری مستقیم و غیرمستقیم در خرید و فروش مواد مخدر در معرض خطر اعتیاد قرار دارند و 28 درصد دانش آموزان دبیرستانی در تهران بزرگ به صورت تفننی سیگار می کشند.» زندیه سهم نوجوانان را در کل جمعیت معتادان ایران 13 درصد اعلام کرد.

سن اعتیاد به مرور در جامعه پایین آمد. اعتیاد در میان جوانان عادی شد و کم کم صحبت از اعتیاد نوجوانان به میان آمد.

هومن نارنجی ها مدیرکل امور فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت: «تحقیقی که سال 1386 از سوی دکتر محمدخانی در 10 استان کشور انجام گرفت، نشان داد 2/5 درصد دانش آموزان کشور حداقل یک بار مواد مخدر استفاده کرده اند و مشخص شد از دانش آموزان تهرانی معتاد، 1/3 درصد تریاک، 4درصد هروئین، 1/9 درصد حشیش

معتاد

و 1/9 درصد قرص اکس مصرف می کنند.» آمارهایی که درباره اعتیاد دانش آموزان ارائه می شود از 30 هزار نفر دکتر نارنجی ها تا 2400 نفر حسنی نماینده عضو کمیسیون بهداشت مجلس و 2 درصد عباسپورتهرانی بسیار باهم متناقض اند. وقتی مدیرکل دفتر سلامت وزارت آموزش و پرورش می گوید آمار 30 هزار دانش آموز معتاد که از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر منتشر شده چندان دقیق نیست، می توان به او گفت: «وقتی شما آمار دقیق دانش آموزان معتاد را ندارید، به استناد چه مدرکی آمار 30 هزار را دقیق نمی دانید؟ آقای حاجی بابایی وزیر آموزش و پرورش آب پاکی را روی دست همه ریخت وقتی در پاسخ یک خبرنگار گفت: «من اگر آمار دانش آموزان معتاد را هم داشته باشم، ارائه نمی کنم.» حاجی بابایی اضافه کرد: «اگر از رئیس یک مجموعه ای بپرسند بین شما چند معتاد وجود دارد آیا این رئیس اعلام خواهد کرد چند نفر معتاد دارد؟» وی در پاسخ به این سوال که آیا شما اساساً وجود دانش آموز معتاد را در مدارس قبول دارید، می گوید: «من منکر نیستم که عده ای دانش آموز معتاد داریم اما شما بگویید کجای کشور معتاد وجود ندارد؟» به نظر می رسد آقای وزیر موضوع را در کادر رقابت بین دستگاه ها می بیند و برای اعتیاد نوجوانان اهمیت بالذات قائل نیست.

 اخراج بی سروصدای معتادان

تصور برخی مدیران مثل وزیر آموزش و پرورش این است که اعلام آمار آسیب دیدگان تبعات و بار منفی در جامعه دارد بنابراین بهترین روش، کتمان یا پاک کردن صورت مساله است. مدیرکل دفتر سلامت آموزش و پرورش واقع بینانه تر برخورد می کند و می گوید: «متاسفانه ما تنها حدود چهار میلیارد تومان اعتبار داریم ضمن اینکه فاقد مربیان بهداشت به اندازه کافی هستیم.» به گفته مسوولان در حالی که سرانه دانش آموزی مبارزه با مواد مخدر در دنیا 20 دلار است، در ایران حدود نیم دلار به این امر اختصاص داده اند. چندین سال است که بحث آموزش مهارت های ده گانه زندگی در آموزش و پرورش جریان دارد. تهیه کتاب مهارت های زندگی در معاونت پژوهشی وزارتخانه با اما و اگرهای بسیاری مواجه شده است.

 آنچه مسلم است آموزش مهارت های زندگی که یکی از اصول آن یاد گیری «نه گفتن» در شرایط بحرانی است، هنوز به طور رسمی وارد برنامه آموزشی مدارس نشده است و روش برخورد مدیران مدارس با دانش آموزان معتاد روش حذفی است. به محض شناسایی دانش آموز معتاد، اولیای او به مدرسه احضار می شوند. آنها را شماتت می کنند و می ترسانند و دست آخر، سر آنها منت می گذارند و بی سر و صدا پرونده دانش آموز را تحویل پدر و مادر می دهند و امضای آنها را می گیرند که به میل خود پرونده تحصیلی فرزندشان را تحویل گرفته اند. اولیا فرزند معتادشان را برمی دارند و می روند بی آنکه ردی از آنها در جایی مانده باشد. این دانش آموزان رانده شده از مدرسه، معمولاً جذب باندهای توزیع مواد مخدر می شوند. با این روش، موقعی که مدیران آموزش و پرورش ادعا می کنند دانش آموز معتاد نداریم، نمی توان این ادعا را رد کرد. دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر می گوید: «آموزش و پرورش ما هرچه دانش آموز معتاد است از مدرسه بیرون می کند، بعد می گویند هیچ دانش آموز معتادی نداریم. عمده معتادان ما ترک تحصیلی ها هستند.»

اگر قبول داریم دانش آموز معتاد بیمار است، باید ساز و کاری برای مداوا و بازگشت او به تحصیل ایجاد کنیم. مسوولیت هم تنها بر عهده آموزش و پرورش نیست. اخراج از مدرسه و دادن اختیار دانش آموز به اولیایی که معمولاً صلاحیت تربیتی ندارند، دانش آموز را به مسیر بی برگشت و نابودی سوق می دهد

 راهکار

هیچ کس از این نظر دفاع نمی کند که دانش آموز معتاد را کنار دانش آموزان سالم نگه داریم. نکته اینجاست که اگر قبول داریم دانش آموز معتاد بیمار است، باید ساز و کاری برای مداوا و بازگشت او به تحصیل ایجاد کنیم. مسوولیت هم تنها بر عهده آموزش و پرورش نیست. اخراج از مدرسه و دادن اختیار دانش آموز به اولیایی که معمولاً صلاحیت تربیتی ندارند، دانش آموز را به مسیر بی برگشت و نابودی سوق می دهد. آموزش و پرورش به جای پاک کردن صورت مساله باید در درجه اول تحقیقات علمی و جامعی درباره اعتیاد و سایر آسیب های اجتماعی در مدارس انجام دهد. محققان آموزش و پرورش توان علمی این کار را دارند. در مرحله دوم با برانگیختن حساسیت، افکار عمومی بودجه و امکانات لازم را طلب کند و در مرحله سوم، برنامه مناسبی برای آموزش پیشگیری از اعتیاد تهیه کند و به اجرا گذارد.

در گام چهارم، ساز و کار مناسبی برای درمان و بازگشت به تحصیل دانش آموزان معتاد تهیه کند و وظایف بخش های دیگر مانند وزارت بهداشت، بهزیستی، مراکز تحقیقاتی، نیروی انتظامی و ستاد مبارزه با مواد مخدر را تعیین کند. آموزش و پرورش باید به جای برخورد انفعالی و دفعی، ابتکار عمل را در دست گیرد. اعلام وجود دانش آموز معتاد برخلاف تصور مدیران، آسیبی به وجهه آموزش و پرورش نمی رساند چون اعتیاد در جوامع امروزی پدیده ای پیچیده و چندعاملی است. هیچ کس معلم و مدیر و معاون مدرسه را متهم به ترویج اعتیاد نکرده است و نمی کند. انتظار همگان این است که آموزش و پرورش به عنوان متولی اصلی تربیت دانش آموزان، در این حوزه نیز نقش خود را به خوبی ایفا کند.

بخش اجتماعی تبیان


منبع:عبدالله شیرزاد - روزنامه شرق

لینک های مرتبط :

• رشوه، تیغ برنده سلامت کاری

• خاموش اما پرهیاهو 

• بیمه کاروان های مواد مخدر