تبیان، دستیار زندگی
یاد یاران سال 84 هم مثل همه سال های دیگر بود. سالی با 12 ماه و چهار فصل و 52 هفته. سالی که با طلوع آفتاب، روز آغاز شد و با غروب، سیاهی شب چادرش را سر «زندگی» می کشید. سال 84 هم زندگی در جریان بود. چه بسیار چشم ها که بر روی ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درگذشتگان ورزشی در سال 84


یاد یاران

سال 84 هم مثل همه سال های دیگر بود. سالی با 12 ماه و چهار فصل و 52 هفته. سالی که با طلوع آفتاب، روز آغاز شد و با غروب، سیاهی شب چادرش را سر «زندگی» می کشید. سال 84 هم زندگی در جریان بود. چه بسیار چشم ها که بر روی دنیای فانی گشوده شدند و چه نفس ها که گواهی رفتن روح از کالبد خاکی دادند. در این سال ها، زندگی ادامه داشت و چون بود، «مرگ» هم بود. خانواده ورزش و هنر ایران هم در سال 84 زندگی می کردند. آمدن و رفتن ها در این سال، بود و چون بود، جوانانی با حک نامشان در دفتر رقابت زندگی متولد شدند و کسانی هم با نفس آخر، به ابدیت جاودانه پیوستند. در ویژه نامه یک سال که از تمام «ترین ها» و «پدیده ها» یاد می شود، نباید جای «خالی» رفته ها خالی بماند....

مجید سبزی (1384-1337)

رفیقان یک به یک رفتند... هیچ کس باور نمی کرد... همیشه خوب ها گلچین می شوند. بازیکن سابق و مربی کنونی نوجوانان پرسپولیس بعد از پایان جلسه باشگاه ناگهان با سکته قلبی مواجه می شود و به علت دیر رسیدن به بیمارستان، دچار مرگ مغزی شده و پس چند روز کما، دار فانی را وداع می کند.

آن هفت دلاور...

ورزش، به نفس گرم تماشاگر زنده است و بدون آن، هیج هیجان و جذابیتی ندارد. در بعد ملی، این حضور ملت پشت سرتیمی است که غرور پیروزی را معنی می کند و اگر «ملت» نباشد، هیچ بردی ارزش ماندگاری ندارد. پنجم فروردین 84 تیم ملی فوتبال ایران در آزادی ژاپن قدرتمند را (1-2) شکست داده تا نود درصد راه صعودش به جام جهانی آلمان هموار شود. در این پیروزی شیرین، وحید هاشمیان تولد یک ستاره جهانی فوتبال را برایمان جشن گرفت و در این روز تلخ، عروج هفت عاشق از روی سکوها و در آستانه درب های خروج، از مرز های زندگی به ابدیت علیا داغدارمان کرد. یاد و خاطره آن هفت دلاور ملی گرامی و جای خالی شان در بزرگی ورزش و فوتبال فردا، سبز.

علی شعاعی (1384-1327)

از ورزشکاران باشگاه کشتی و بوکس که کنار جمعی از هم باشگاه هایش مثل حسن رضایی، علی آزاد، حسین گیل، بیک ایمانوردی، فیروز، یدی، هایک و بقیه وارد سینما شد و به عنوان بازیگر، تهیه کننده و مدیر تولید بیش از سه دهه به سینما و ورزش خدمت کرد. اغلب فیلم های او حداقل یک ورزشکار یا صحنه ورزشی داشت.

فیروز علیزاده (1384-1327)

حسن رنگرز که در پاترا 2001 طلا گرفت، اعلام شد که بعد از 32 سال، کشتی فرنگی ایران صاحب دومین مدال طلای جهانی اش شد. در فرودگاه مردی سپیدمو با موتوری گازی به استقبال قهرمان جهان امده بود که حتی او را با آن سر و وضع به ترمینال استقبال هم راه نداند! «شهریور مرگ» سال 84، چهارشنبه نهم خود را فراموش نمی کند. روزی که فیروز علیزاده، اولین قهرمان جهان کشتی فرنگی ایران، تنها 2 میلیون تومان نداشت تا عمل جراحی شود، پولی که بعد از تصادف با موتور گازی قراضه اش برای ادامه حیات لازم بود. قهرمان 1969 ماردل پلاتا روی دست کسانی تشییع شد که مقابل دوربین از عظمت و جایگاهش می گفتند...!

ناصر سلطانی (جمعه 6 آبان 1384)

همایون بهزادی، رئیس فدراسیون اموات! و وزیر امور کفن و دفن ورزش ایران گوشی را برداشته و پیشکسوتان را خبر می کند، خبری تکراری که نزدیک به دو دهه است از جانب عمو همایون به بقیه ارسال می شود: «فردا ساعت 9، بهشت زهرا.» ناصر سلطانی، دروازه بان سابق دارایی، تیم ملی ارتش و تیم ملی بزرگسالان ایران بر اثر سرطان در کنج انزوای چند ساله درگذشته و حالا وقت حضور در ختم و ژست گرفتن است.

محمد جواد فالیزوانیان (1384-1348)

جمعه، چهارم شهریور، ساعت 30/10 صبح، پیست موتورسواری ورزشگاه آزادی. قرار است موتورسوار شیرازی که هفته قبل از عرض رودخانه ای 30 متری پریده بود، رکورد جهانی پرش از روی اتوبوس را بشکند و 21 اتوبوس شرکت واحد برای این منظور اجاره شده اند. رکورد جهان، همین 21 اتوبوس است و محمد جواد پول اجاره بیست و دومی را نداشت، درست مثل پول اجاره آمبولانس و امکانات ایمنی. بین اتوبوس سیزده و پانزده، یک ماشین خالی ماند و اتوبوس پانزدهم، اتفاقاً درب وسط نداشت... پرش مرگ روی همین اتوبوس به نزول نشست و همان «دربگاه» باز، معبر عبور روح فالیزوانیان به ملکوت اعلی بود... شنبه 5 شهریور 84 تنها جمعی از هموطنان با خانواده موتورسوار متوفی همدردی کردن و هیچ کس نبود که جواب «چرا» های بی شمار را بدهد.

«غیرت» تعصب زاده (شنبه 14 آبان 84)

پرسپولیس، دربی 59 را در هفته دهم پنجمین دوره لیگ برتر با گل عنایتی به رقیب دیرینه باخته. شکستی مثل سایر شکست ها که برای همه بازیکنان و کادر فنی عادی شده است. در حالی که ستاره های کاغذی سرخ بدون اینکه خط اتوی لباسشان خراب شده باشد، از زمین خارج می شوند، پروین به آنها خبر می دهد: «هواداری بعد از این باخت سکته کرد و مرد...»

یاران، چه غریبانه ... (15 آذر 1384)

هواپیمای از رده خارج 130 C نود و چهار مسافر داشت که نیمی از آنها خبرنگاران و عکاسان صدا و سیما بودند که برای پوشش خبری رزمایش دریایی چابهار، عازم منطقه بودند. سیزده و چهل و پنج دقیقه ظهر و فقط 10 دقیقه بعد از پرواز، هواپیما در شهرک توحید تهران سقوط کرد و جمع یاران، غریبانه به تهیه «خبر و گزارش» مرگ، رفتند... چه تلخ بود عکس های «عکاسان»...

رضا کتابی (ده دی ماه 1384)

خبری کوتاه تر از همیشه و معمول؛ پیشکسوت راه آهن به علت ایست قلبی درگذشت. رضا کتابی در بازی های پیشکسوتان جام یونس شکوری به میدان رفته بود که وسط زمین قلبش گرفت و به دیار باقی رفت. او هم خانه نشین فراموشی بود ولی در بستر نرفت...

و ... یاد یاران...

دوازده ماه سال می آیند و می روند و فقط در بعضی روزها و ماه ها تیتری، خبری، جمله ای در رسانه ای نوشتاری یا دیداری، خاطرمان را به یادی جلب می کند. یادی از بزرگانی که روزگار، مقابل عظمت وجود و افتخارات اهدایی شان به ایران زمین، احساس حقارت می کند و مگر، هرگز نتوانسته یادآوری شان را به فراموش بسپارد.

پانزدهمین سالگرد درگذشت محراب شاهرخی، سیزدهمین سالگرد درگذشت پرویز دهداری، هفتمین سالگرد فوت سیروس قایقران، چهارمین یادآوری فوتبال بدون پدر حسین فکری، سومین بزرگداشت سالیانه رئیس محمود رنجبر و... جمعی دیگر از بزرگانی که فوتبال و ورزش وهنر ایران مدیون تلاش و حضور آنهاست.

سال 84 هم به همین منوال گذشت و یک سال دیگر به ابتدای این جملات افزوده شد و یک سال دیگر بدون آنها را سپری کردیم...