مهمترین منبع روایی نشانه ظهور(6)
نقدی بر محتوای مستند «ظهور بسیار نزدیک است!»
در قسمتهای قبل،6 مورد از نقاط ضعف بنیادی و ریشهای مستند «ظهور بسیار نزدیک است» اشاره شد. در قسمت پیشین گفتیم که به اعتراف سازندگان این مستند نیمی از روایات به کارگیری شده در این فیلم ضعیف السندند. حال برای روشن شدن بحث، خوب است که به کلیت روایات نشانههای ظهور نگاهی بیاندازیم و میزان اعتبار این دسته از روایات را بسنجیم. بنابراین هفتمین ضعف ریشهای این فیلم را در این قالب پی خواهیم گرفت:
نقاط ضعف مستند ظهور بسیار نزدیک است(2) 7. عدم توجه به میزان اعتبار روایات نشانههای ظهور و منابع آنها
پیش از آنکه تحلیلی در مورد میزان اعتبار روایات نشانههای ظهور و منابع آنها صورت پذیرد، لازم است که اطلاعاتی اجمالی نسبت به تاریخچه منابعی که در این موضوع نگاشته شده، ارائه گردد. زیرا دانستن این تاریخچه کمک شایانی به فهم نکات بعدی خواهد نمود. بنابراین پس از آنکه در بخش اول به ارائه پیشینه منابع روایی نشانههای ظهور پرداخته شد، در بخش دوم، اعتبارسنجی منابع نشانههای ظهور و در بخش سوم، اعتبارسنجی اسناد درونی منابع، مورد واکاوی قرار خواهد گرفت.
بخش اول: پیشینه منابع روایی نشانههای ظهور
منابع فراوانی از شیعه و اهل تسنن وجود دارند که روایات نشانههای ظهور را در خود جای دادهاند. این منابع را میتوان به سه گروه تقسیم کرد.
الف ـ منابع کهن:
مهمترین منابع مربوط به هر بحث روایی، منابعی هستند که نزدیکترین زمان را به دوران صدور روایت دارا باشند. بنابراین روشن است که ارزشمندترین منابع روایی و همچنین معتبرترین آنها (به شرط احراز اعتبار آنها) همان منابع کهن روایی خواهند بود.مهمترین منابع مربوط به مهدویت در شیعه که در خود، روایات فراوانی از نشانههای ظهور را نیز جای دادهاند، سه کتاب «الغیبة» نوشته نعمانی (متوفای 360)، «کمال الدین و تمام النعمه» نوشته شیخ صدوق (متوفای 381) و «الغیبة» نوشته شیخ طوسی (متوفای 460) میباشد. تقریباً هسته اصلی همه روایات نشانههای ظهور را همین سه کتاب تشکیل میدهند. (تحلیل تاریخ نشانههای ظهور، مصطفی صادقی، ص 21)
صاحبان این کتابها هر سه از بزرگان علمای شیعه هستند و شکی در وثاقت و جلالت آنها نیست. در این میان بیشترین سهم را کتاب الغیبه نعمانی با 68 روایت در باب علامات، 18 روایت در باب سفیانی و تعداد دیگری از روایات در ابواب دیگر دارد.
اما پیش از این سه کتاب نیز برخی از کتب حدیثی به این موضوع اشارههایی داشتهاند. این کتابها به دلیل آنکه موضوع اصلیشان مهدویت نبوده است، تنها به برخی از روایات علایم ظهور اشاره داشتهاند. برای مثال حمیری (متوفای اواخر قرن سوم) در «قرب الاسناد»، علی بن ابراهیم (متوفای اوایل قرن چهارم) در «تفسیر قمی» و ثقه الاسلام کلینی (متوفای 329) در قسمت روضه کتاب «الکافی» برخی از روایات نشانههای ظهور را آوردهاند.
در میان کتبی که در این دوران در مورد زندگانی اهل بیت نگاشته شده به مناسبت زندگانی امام عصر به برخی از نشانههای ظهور نیز اشاره شده است. «اعلام الوری» نوشته طبرسی (متوفای 548), «کشف الغمه» نوشته اربلی (متوفای 962) از این جملهاند که روایات خود را از کتب پیشین نقل کرده اند
همچنین «الارشاد» نوشته شیخ مفید (متوفای 413) نیز که از منابع مربوط به زندگی معصومین است، به مناسبت زندگی امام دوازدهم به روایات نشانههای ظهور اشارههایی کرده است.
از میان منابع اهل تسنن قدیمیترین و مهمترین کتابی که در آن از نشانههای ظهور سخن به میان آمده کتاب «الفتن» نوشته نعیم بن حماد (متوفای 228) است. صاحبان صحاح سته نیز با عنوان «فتن و ملاحم» به برخی از نشانههای ظهور اشاره کرده اند. «فتن و ملاحم» به معنای رخدادها و فتنههایی است که توسط پیامبر و صحابه پیش بینی شده است. بنابراین ممکن است تنها بخشی از این روایات، مرتبط با نشانههای ظهور باشد. گذشته از آنکه در میان کتب اهل تسنن نشانههای قیامت با نشانههای ظهور در آمیخته و گاه با یکدیگر خلط شده است.
در میان صحاح سته، شاید بیشترین سهم را در نقل این نشانهها، «مسند احمد بن حنبل» (متوفای 241) داشته باشد. (تحلیل تاریخ نشانههای ظهور، ص 22)
ب ـ منابع متاخر
پس از نگارش منابع کهن حدیثی، در دورانهای بعد، منابعی نگاشته شد تا هم تکمیل کننده منابع گذشته باشد و هم روایات استفاده شده در آن منابع را با دقت بیشتری تنظیم و تبویب نماید. با همین انگیزه بود که در میان شیعه و سنی جوامع روایی متاخر نگاشته شد و انبوهی از روایاتی را که میراث حدیثی گذشتگان بود به صورت یکجا جمع آوری کرد.
علامه مجلسی (متوفای 1111) که به جمع آوری روایات شیعه پرداخته و بزرگترین کتاب جامع روایی شیعه را با عنوان «بحار الانوار» جمع کرده، سعی بر آن داشته تا همه روایات علایم ظهور را از منابع معتبر شیعی جمع آوری کند. (ر.ک: بحار الانوار، ج 52)
«کنز العمال» نیز که نوشته یکی از دانشمندان اهل تسنن معروف به متقی هندی (متوفای 977) میباشد نیز در بابی با عنوان خروج المهدی قسمت قابل توجهی از این روایات را جمع آوری کرده است. (ر.ک: کنز العمال، ج 14، ص 261)
اما در این دوران برخی از بزرگان شیعه و سنی به صورت ویژه به بحث نشانههای ظهور پرداختهاند و روایات مربوط به آن را در مجموعههایی مجزا جمع آوری کرده اند. سید بن طاوس (متوفای 664) عالم بزرگ شیعه در «الملاحم و الفتن» و یوسف بن یحیی مقدسی شافعی (متوفای قرن هفتم) در میان اهل تسنن به نگارش چنین کتابهایی مبادرت ورزیدهاند.
در میان کتبی که در این دوران در مورد زندگانی اهل بیت نگاشته شده به مناسبت زندگانی امام عصر به برخی از نشانههای ظهور نیز اشاره شده است. «اعلام الوری» نوشته طبرسی (متوفای 548), «کشف الغمه» نوشته اربلی (متوفای 962) از این جملهاند که روایات خود را از کتب پیشین نقل کرده اند.
ج ـ منابع معاصر
کتابهایی که در دوران کنونی به روایات این موضوع پرداختهاند، با دو رویکرد متفاوت نگاشته شده است. گروه اول از این کتابها، تنها در پی جمع آوری و نقل احادیث مرتبط با علایم ظهور بوده و هیچ اظهار نظر و تحلیلی ارائه ندادهاند. این دسته از کتابها معمولاً در صدد جمع آوری تمامی روایات این باب بودهاند و توجهی به صحت و سقم این دسته از روایات نداشتهاند. «بشارة الاسلام» نوشته سید مصطفی آل حیدر کاظمی (متوفای 1336)، «معجم الملاحم و الفتن» نوشته محمود موسوی دهسرخی و «منتخب الاثر» نوشته آیت الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی نمونهای از این کتابها هستند. اگرچه موضوع اصلی دو کتاب «الزام الناصب» نوشته آیت الله حائری (متوفی 1333) و «معجم احادیث الامام المهدی» نوشته جمعی از نویسندگان زیر نظر شیخ علی کورانی، تنها مخصوص نشانههای ظهور نیست اما در این دو کتاب نیز به صورت گسترده به روایات این باب پرداخته شده است.در این میان به ندرت کتابهایی یافت میشوند که در مقام نقد این روایات بر آمده باشند و صحت و سقم آنها را با واکاوی دقیق و تحلیلی جدی مورد بررسی قرار دهند
گروه دوم از این کتابها به توضیح و بررسی این روایات پرداختهاند و سعی بر انسجام بخشیدن به مجموعه این روایات و یا بخشی از آنها داشتهاند. نمونهای از این کتابها عبارتند از: «مئتان و خمسون علامه حتی ظهور الامام المهدی» نوشته محمد علی طباطبایی, «یوم الخلاص» نوشته کامل سلیمان, ترجمه این کتاب با نام «روزگار رهایی» ترجمه علی اکبر مهدی پور و کتاب «عصر الظهور» نوشته شیخ علی کورانی که با عنوان «عصر ظهور» به فارسی نیز ترجمه شده است.
اما در این میان به ندرت کتابهایی یافت میشوند که در مقام نقد این روایات بر آمده باشند و صحت و سقم آنها را با واکاوی دقیق و تحلیلی جدی مورد بررسی قرار دهند. با این حال میتوان به کتابهای «دراسة فی علامات الظهور» نوشته علامه جعفر مرتضی عاملی، «موسوعه الامام المهدی» نوشته سید محمد صدر، مقاله «بررسی نشانههای ظهور» نوشته اسماعیل اسماعیلی (درج شده در کتاب «چشم به راه مهدی»)، «تحلیل تاریخی نشانههای ظهور» نوشته مصطفی صادقی اشاره کرد.
سید مصطفی بهشتی
بخش مهدویت تبیان