تبیان، دستیار زندگی
وقتیکه من بزرگ شدم، شاید، معمار شوم آنگاه، تمامی جهان را همچون بامی بر فراز دستان تو، ستون خواهم کرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مادرم تو را دوست خواهم داشت

مادر

وقتیکه من بزرگ شدم، شاید، معمار شوم

آنگاه، تمامی جهان را همچون بامی

بر فراز دستان تو، ستون خواهم کرد

وقتیکه من بزرگ شدم، شاید، پزشک شوم

آنگاه، با عطر تو نوشدارویی خواهم ساخت

بر تمام دردهای جهان

و آنگاه به سلامتی شان، با لب های تو

بر گونه های شادی تمام کودکان جهان، بوسه خواهم زد

وقتیکه من بزرگ شدم، شاید

یکروز با چتر گیسوان تو

از آسمان آرزوهایت

پروازی کنم بر آستان زمین

(زمینی که پای تو آنرا نگه داشته است )

و آنگاه، خواهم دوید تا مرزهای درونت

و در پنهانترین گوشه های جنگل سبز آغوش تو، پنهان خواهم شد

مادر

اکنون را که نام نهادی فصل کاشت

فردا که من بزرگ شدم، در زمان برداشت

مادرم، به تو قول می دهم

من تو را دوست خواهم داشت…

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع:وبلاگ کلبه دلتنگی من با خدا -فرهاد جاویدی

مطالب مرتبط:

مثل خورشید مهربان باش 

خواهی كه خدای بر تو بخشد؟ 

هیچ وقت تنها و بیکار منشین 

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.