نگاهی به سال آخر حیات ظاهری حضرت امام خمینی
سال آخر از زندگی امام خمینی دارای فراز و فرودهای خاصی بود و فرمایشات نابی از ایشان برای ما از این سال به جا مانده است. در اینجا تاملی در گذرانخرداد67 تا خرداد68 می کنیم.
سال آخر زندگی حضرت امام خمینی، دوران امتحانات و ابتلائات مختلفی برای آن مرد خدا بود. حضرت معظمله از 14 خرداد 1367 تا 14 خرداد 1368 که روح ملکوتیشان تا بهشت پرواز کرد و حیات دنیوی و ظاهریشان خاتمه یافت، با حوادث بسیاری که به نظر میرسد، از سوی خداوند متعال در نظر گرفته شده بود تا درجات حضرت ایشان، بسیار بالا رود، مواجه شدند. هرچند حضرت امام خمینی قدسسره از همان کودکی تا سال 67، بنده خاص خدا بوده و محنتهای بسیاری را پشت سر گذاشتند اما سال آخر، بسیار برایشان سخت گذشت. حضرت معظمله، ابتدا پدرشان را به واسطه شهادت مرحوم سیدمصطفی خمینی به دست عمال رضاخان، از دست دادند؛ سپس هنوز خردسال بودند که مادرشان نیز از دنیا رفت. با شروع نهضت اسلامی، سال 1342، با آن که بز رگ مرجع شیعیان جهان بودند، بازداشت شدند. سال 43 به مدت 14 سال در غربت، تبعید بودند و از کشوری به کشور دیگر فرستاده میشدند؛ فرزند بزرگوارشان مرحوم شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی نیز چون پدرشان، اینبار توسط عمال محمدرضا، شربت شهادت نوشید؛ غم شهادت مظلومانه شهدای 15 خرداد، 19 دی، 29 بهمن، 17 شهریور و... که برای تشکیل حکومت «الله» در ایران، بر خاک افتادند نیز از امتحانات حضرت امام بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ابتدا با شهادت شاگرد و به فرموده خود حضرت امام، پاره تنشان، مرحوم علامه شهید آیتالله مرتضی مطهری (رض) مواجه شدند و بعد، فقط در یک مورد، هفتتیر 60، هفتاد و دو یار صدیقشان که در رأس آنها، شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی بود، از امام گرفته بودند؛ شهید رجایی و شهید باهنر از دیگر یاران باوفای حضرت ایشان بودند که امام داغ آنها را نیز دیدند. جنگ تحمیلی و شهادت گلهایی که هریک میتوانستند گوشهای از بار انقلاب را به دوش گیرند و آمار بالای شهدای جنگ که بالغ بر سیصد هزار نفر بودند، و داغ دل پدر و مادر و همسر و فرزندان شهدا،از دیگر امتحانات الهی از حضرت امام بود.
جنگ داخلی قومی و مذهبی که توسط استکبار جهانی و صهیونیزم بینالملل میرفت، ایران را دربر بگیرند از دیگر امتحانات امام بود.
نکته بسیار مهم نامه حضرت امام به منتظری، تاکید بر این نکته است که؛ امام از خداوند متعال میخواهند، مرگشان فرا رسید تا دیگر شاهد خیانتهای دوستان نباشند؛ دعایی که 2 ماه بعد، اجابت شد و روح بلند حضرت امام به سوی خداپر کشید.
اما سال آخر زندگی مبارک حضرت امام، ابتلائات کمتر ولی اثرات آنها بسیار وسیعتر و دردناکتر بود. همچنین اقدامات بسیار مهمی سوای امتحانات، از سوی حضرت معظمله انجام شد که نگاهی کوتاه به آنها میاندازیم.
1- پایان جنگ با نوشیدن جام زهر
اوضاع جبههها به واسطه عملکرد ضعیف دولت میرحسین موسوی که آن موقع نخستوزیر کشور بود واینکه وی مانند سیدابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهوری مخلوع، جبهه را رها کرده و از آن پشتیبانی نمینمود، سال 67 وخیم بود. نامههای مکرر برخی افراد خاص به حضرت امام در این سال درباره وضعیت جنگ، موجب شد، حضرت معظمله، برخلاف میل باطنی و تشخیصشان، با پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت، آتشبس با دیوانه زنجیریای چون صدام، دیکتاتور معدوم عراق را بپذیرند. خود امام امت،درباره پذیرش قطعنامه از عبارت بسیار معنادار و پرمفهوم «نوشیدن جام زهر» تعبیر فرمودند که نشاندهنده سختی و دشواری گرفتن چنین تصمیمی از سوی حضرت ایشان بوده است.
2- دعوت از سران کمونیسم برای پذیرش اسلام
حضرت امام، سال 67، با فرستادن نامهای خطاب به میخائیل گورباچف، رئیسجمهوری وقت شوروی سابق که حامل نامه، آیتالله العظمی جوادی آملی بودند، وی و دیگر سران این کشور کمونیستی را به اسلام دعوت فرموده و پیشبینی فرمودند، به زودی کمونیسم را در موزههای تاریخ میبینیم. سران شوروی، ضمن رد پیشنهاد امام، پیشبینی ایشان را هم غیرقابل تحقق نامیدند؛ غافل از آنکه کمتر از سه سال بعد، این پیشبینی عبد صالح خدا، عملی میشود!
3- صدور حکم اعدام سلمان رشدی مرتد
در پی انتشار کتاب موهن و سخیف «آیات شیطانی» که مملو بود از اهانت به قرآن مجید، اسلام و پیامبر اعظم (ص)، امام راحل عظیمالشأن، حکم ارتداد و مهدورالدم بودن نویسنده و ابله و پلید آن کتاب، سلمان رشدی انگلیسی هندیالاصل را صادر فرمودند؛ حکمی که سالهاست غرب را هراسناک اجرای آن ساخته و در 23 سالی که از صدور این حکم الهی میگذرد، به اعتراف خود نویسنده کثیف آیات شیطانی، وی 2 شب پشت سرهم را در یک جا به سر نبرده و همواره در این 23 سال، آواره بوده است.
4-عزل حسینعلی منتظری از قائممقامی رهبری
اما براستی مهمترین اقدام حضرت امام در سال آخر عمر پربرکتشان و مهمترین تصمیم حضرت معظمله برای تداوم انقلاب اسلامی، 6 فروردین 1368؛ به فاصله 70 روز تا رحمت عارفانه و ملکوتیشان انجام و اتخاذ شد. پس از جنجالی که حسینعلی منتظری بر سر اعدام برادر دامادش، سیدمهدی هاشمی که فردی قاتل و مفسد فیالارض بود، به پا کرد، سادهلوحی مفرط و مضحکی که داشت و تمام اخبار و اطلاعات محرمانه را به اعضای نهضت آزادی که جاسوسیشان برای دشمن بعثی محرز شده بود، میداد و بیت وی، تبدیل به خانه امید منافقین تروریست شده بود، و با عنایت به آنکه بهرغم شعار ولایتپذیریاش، به تذکرات حضرت امام برای رفع این مشکلات وقعی نمینهاد، حضرت امام خمینی برای حفظ انقلابی که فقط در یک مورد، سیصد هزار جان عاشق، فدای آن شدهاند، در نامهای بسیار مهم که درد و رنج نایب امام زمان (عج) از جای جای آن، هویدا بود، منتظری را از قائممقامی رهبری عزل فرمودند.
خود امام امت،درباره پذیرش قطعنامه از عبارت بسیار معنادار و پرمفهوم «نوشیدن جام زهر» تعبیر فرمودند که نشاندهنده سختی و دشواری گرفتن چنین تصمیمی از سوی حضرت ایشان بوده است.
در این نامه، حضرت امام قدسسرهالشریف، عدم رضایتشان از انتخاب منتظری به پست بسیار حساسی مانند رهبری انقلاب پس از خود را از همان زمان که این موضوع مطرح شده بود، اعلام فرمودند و خاطرنشان کردند، میدانند بعد از ایشان، منتظری این انقلاب را به نهضت آزادی و منافقین خواهند سپرد. نکته بسیار مهم نامه حضرت امام به منتظری، تاکید بر این نکته است که؛ امام از خداوند متعال میخواهند، مرگشان فرا رسید تا دیگر شاهد خیانتهای دوستان نباشند؛ دعایی که 2 ماه بعد، اجابت شد و روح بلند حضرت امام به سوی خداپر کشید. حوادث پس از رحلت حضرت امام؛ تیزبینی و کیاست الهی معظمله را نشان داد زیرا؛ اولا: حضرت آیتالله العظمی خامنهای در این 22 سال نشان دادند، شایستهترین فرد برای رهبری نظام اسلامی بوده و هستند و ثانیاً: عملکردهای قائممقام سابق رهبری و عاقبت منتظری؛ به ویژه در سالهای آخر عمرش، درستی و صحت قطعی تصمیم حضرت امام را مبنی بر برکناری این فرد از پست حساس رهبری آینده نظام، نمایان کرد؛ صحبتها، عملکردها و رفتارها و گفتارهایی که فقط موجب شادی دشمنان نظام و رضایتشان از این فرد شد؛ تا جایی منتظری به «مرجع بیبیسی» مبدل نشد!
محمدمهدی تقوی
بخش تاریخ تبیان