تبیان، دستیار زندگی
حرف هایی که این روزها بین مردم ردوبدل می شود اتفاقی است که ربطی به سواد، تحصیلات و وضعیت اقتصادی خانواده ها ندارد. این روزها بچه ها هم می دانند که یارانه های نان برداشته و به همین دلیل نان گران شده است. بحث حذف یارانه ها در کنار همه اتفاق های کوچک و بزرگی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا تکلیف کرایه تاکسی ها مشخص می شود؟


حرف هایی که این روزها بین مردم ردوبدل می شود اتفاقی است که ربطی به سواد، تحصیلات و وضعیت اقتصادی خانواده ها ندارد. این روزها بچه ها هم می دانند که یارانه های نان برداشته و به همین دلیل نان گران شده است. بحث حذف یارانه ها در کنار همه اتفاق های کوچک و بزرگی که به وجود آورد، روی یکسری از مسایل دیگر هم تاثیرگذار بوده است.  


تاکسی

بزرگ ترین مساله اجتماعی اقتصادی سال گذشته ایران، حذف یارانه ها بوده است. حرف هایی که این روزها بین مردم ردوبدل می شود اتفاقی است که ربطی به سواد، تحصیلات و وضعیت اقتصادی خانواده ها ندارد. این روزها بچه ها هم می دانند که یارانه های نان هم برداشته و به همین دلیل نان گران شده است. بحث حذف یارانه ها در کنار همه اتفاق های کوچک و بزرگی که به وجود آورد، روی یکسری از مسایل دیگر هم تاثیرگذار بوده. مثلا حذف یارانه های بنزین یکی از مساله هایی است که کلی فکر پشت سرش دارد؛ به خصوص اثری که حذف یارانه های بنزین روی زندگی افراد گذاشته خیلی زیاد است.

برای مثال افرادی که قبلا از خودرو شخصی استفاده می کردند اگر بخواهند از اتوبوس های BRT استفاده کنند و سوار مترو شوند باید تمام شلوغی ها و فشارها را متحمل شوند و به سختی می توانند سوار تاکسی شوند. این روزها نرخ کرایه های تاکسی به طور مشخص تغییر کرده است. کرایه تاکسی هایی که خود به خود قبل از حذف یارانه ها، یک بار روند صعودی قیمت و بعد از برداشتن یارانه ها هم باز صعود چشمگیری داشتند. البته این افزایش قیمت ها اغلب باعث شده اند که کار راننده ها با مسافران به بحث های کلامی هم برسد. بحث هایی که ته آن به بستن محکم در تاکسی با ناراحتی ختم می شود. این بحث، این روزها داغ تر شده، درست وقتی که روزهای اول سال شروع شده و در این روزهای شلوغ همه نگران گران شدن دوباره کرایه ها هستند. این گزارشی است از داخل تاکسی ها.

 اپیزود اول، قبل از اعلام کرایه ها

سوار ماشین که می شوند، مدام ماشین در میدان هفتم تیر بالا و پایین می رود تا مسافر بزند. سه مسافر، منتظر مسافر چهارمی هستند که بیاید و ماشین حرکت کند. راننده، مسافری پیدا نمی کند و مسافران معترض می شوند:«آقا عجله داریم هااااا» راننده اعلام می کند به شرطی راه می افتد که کرایه نفر چهارم بین سه نفر دیگر تقسیم شود:«برای من صرف نمی کند که سه تا مسافر بزنم.» مسافری کرایه مسیر را می پرسد، راننده می گوید که همان نرخ همیشگی است. موقع پیاده شدن در میدان رسالت تهران، راننده اما هزار تومان برمی دارد. مسافرها اعتراض می کنند و می گویند که همیشه 700 تومان برای این مسیر می دادند و او هم تایید می کند که امکان ندارد و نرخ همیشگی همین است و گازش را می گیرد و می رود.

 اپیزود دوم، بعد از اعلام کرایه ها

راننده از ماشین پیاده شده و فریاد می زند و سپس آقایی هم سر او داد می زند. بعد معلوم می شود دعوا سر کرایه تاکسی است. با آقای کاظمی که حدود 25سال راننده تاکسی بوده صحبت می کنیم. سوار ماشین که می شوی، شروع

تاکسی

می کند به حق دادن به تمام تاکسی دارهای تهران که بندگان خدا خرج و برجشان با هم جور در نمی آید و مجبورند:«این روزها وضعیت کرایه تاکسی ها خیلی بهتر شده است. روزهای اول خیلی وضعیت بد بود. هیچ کس به هیچ کس اعتماد نداشت. مسافر تا سوار تاکسی می شد نرخ کرایه را می پرسید. هر کسی کرایه بالاتری می گفت توجیهی داشت که مگر در ایران زندگی نمی کنید؟ یارانه ها رو برداشتند ها.» حرفش را قطع می کنیم و می گوییم مگر آن روزها یارانه ها را حذف کرده بودند؟ کاظمی سری به علامت منفی تکان می دهد و می گوید:«نه، این قصه سر دراز دارد. آن روزها هنوز حرف حذف یارانه ها بود اما اغلب راننده های تاکسی به خاطر کم شدن سهمیه بنزین شان نگران بودند و به همین خاطر هم کرایه ها را بالا بردند. بعد از آن بیشتر ماشین شخصی ها این کار را کردند و البته چند راننده تاکسی.» قانونی کلی که در راننده های تاکسی وجود دارد، این است که وقتی سوار تاکسی می شوی سر درد و دلشان را باز و تا خود مقصد هم صحبت می کنند و در آخر هم بقیه پول را نمی دهند یا کرایه بیشتری طلب می کنند این را خانمی که پشت سرمان در تاکسی نشسته است می گوید. آقای کاظمی مخالفت می کند و می گوید:«نه همه شان هم یک جور نیستند. بیشتر ماشین هایی که این کارها را می کنند اغلب ماشین های شخصی هستند. ماشین های شخصی هستند که اسم همه تاکسی دار ها را خراب کرده اند. هیچ راننده تاکسی نمی تواند این کار را بکند چون در صورت اعلام شدن تخلفش مجازات می شود. در حال حاضر خدا را شکر، برچسب های تاکسیرانی روی شیشه جلو چسبانده می شوندکه نرخ کرایه دولتی را نشان می دهند.»

 اپیزود سوم، مشکل زوج و فرد

ساعت حدود هفت شب است. خیابان های پر ترافیک شهر هنوز هم قفل هستند. کنار خیابان سر دو مسافر دعوا شده خطی های منطقه با سواری های گذری مشکل پیدا کرده اند. خطی ها مسافر را حق خودشان می دانند. البته این خطی ها اغلب تاکسی نیستند و ماشین شخصی اند. در تمام این لحظات خیابان پر از مسافر است و مامور ایستگاه جلوی تاکسی ها را می گیرد و به زور مسافر سوارشان می کند. سر سوار شدن تاکسی دعوا می شود. خانمی آن طرف تر می گوید:«ما اول صف بودیمااااا. نگاه کنید اصلا به روی خودش هم نمی آورد!» سوار ماشین که می شویم راننده از شلوغی خیابان ها می گوید: با اینکه طرح زوج و فرد شده و نصف ماشین ها از منزل بیرون نمی آیند باز هم وضع خیابان ها این است. البته کرایه ها هم گران شده اند اما باز هم BRT ها و مترو کفاف نمی دهد. در رابطه با گرانی بنزین که سوال می شود می گوید:«اوایل بنزین می زدیم لیتری 100 تومان دولتی. اما الان سهمیه بنزین دولتی کم شده و باید تازه لیتری 700 تومان بزنیم. ما هم تقصیری نداریم نان و خورد و خوراک گران شده باید بتوانیم خرج زن و بچه مان را در بیاوریم.» کمی آن طرف تر ماشینی تصادف کرده و به ترافیک آنجا دامن زده. آقای راننده که خودش را عزیزاللهی معرفی می کند، ادامه می دهد:«می دانید خرج ماشین ها هم گران تر شده اند. ما قبلا قطعه ها و لوازم یدکی ماشین را ارزان تر می خریدیم، اما حالا تحریم هستیم و خدا می داند چه به سرمان خواهد آمد.» خانمی که صندلی عقب نشسته است سریع بدون مکث می گوید:«حتما تک تک اینها را هم ما مسافرها باید پاسخگو باشیم. ما هم دچار همه این گرانی ها هستیم. ما هم با همین شرایط زندگی می کنیم.» وقتی از او می پرسیم که کرایه تاکسی ها چند درصد گران تر شده با کمی مکث جواب می دهد از 100تومان تا 300 تومان. حدود 25 تا  30درصد گران تر شده اند. البته فقط برای یک مسیر. دولت می

تاکسی

خواهد مردم با وسیله نقلیه عمومی این طرف آن طرف بروند اما شرایط اش مهیا نیست. مثلا همین طرح زوج و فرد برای کم کردن آلودگی و شلوغی است و البته بهینه سازی مصرف سوخت. اما امکانات لازم این طرح مهیا نیست. اینکه مردم سوار تاکسی بشوند و نرخ دولتی کرایه را بدهند، یا اینکه از اتوبوس های سطح شهر و مترو استفاده کنند ملزم به این است که تاکسی و اتوبوس و البته مترو زیاد داشته باشیم. این روزها سوار مترو و BRT که می شوی له شده ات بیرون می آید. با تعجب از او می پرسیم که چه شغلی دارد؟ آقای عزیزاللهی می گوید که صبح ها کارهای دفتری یک شرکت را انجام می دهد و با این تاکسی هم کار می کند تا خرج زندگی را دربیاورد.

 اپیزود چهارم، کرایه ها اعلام شده اما...

در سطح شهر تهران در برخی ساعات شلوغی یا تعداد تاکسی ها محدود است یا اغلب تاکسی ها سر خط می ایستند و مسافر سوار می کنند. به همین دلیل مسافری که از نیمه راه می خواهد سوار تاکسی شود را نمی تواند سوار کند. در آخر هم مردم مجبور می شوند سوار ماشین های شخصی شوند. ماشین هایی که نه تنها امنیت ندارند بلکه گاهی کرایه های بالایی را طلب می کنند گاهی 300 تومان بالای قیمت روز. خانمی که کنارمان نشسته است اعتراف می کند اینقدر به خاطر کرایه های بالا و پایین چانه زده که دیگر خسته شده است. به همین دلیل اغلب اوقات با تمام کمبود ها، مبلغ بیشتری را برای کرایه تاکسی اش کنار می گذارد:«هر روز صبح در کنار این همه ترافیک تا به محل کارم برسم کلی حرص می خورم که چرا این آدم ها فکر می کنند ضرب المثل یک مو از خرس کندن در مورد ما صادق است. چرا راننده ها فکر نمی کنند ما هم مردم همین شهر هستیم و درگیر مشکلاتی مشترک؟» بین این حرف ها، آقای عزتی در جواب می گوید:«ما هم چاره ای نداریم خانم. خرج های ماشین سر به فلک کشیده اند ما شغل مان این است و باید بتوانیم خرج مان را از این راه به دست بیاوریم. باور کنید رانندگی در این شهر شلوغ یکی از وحشتناک ترین اتفاقات است. اما چاره ای نداریم.»

به هر حال سئوال این است که برای حل این معضلات شهری چه باید کرد؟ کدام ارگان و نهاد می تواند شهرنشینان را از این همه بلا تکلیفی و سردرگمی نجات دهد ؟  چه کسی باید این آموزش را بدهد که  همشهریان در کشاکش مسایل و مشکلات اجتماعی باید یار یکدیگر باشند نه مدافع حقوق "ناحق " خود ؟ باید قدری تامل کرد. باید قدری به خود آییم.

بخش اجتماعی تبیان


مریم امیرپور- روزنامه شرق

لینک های مرتبط :

• کجا رفت فرش قرمز اتو بوس ها؟

 • یک موقعیت منحصر به فرد!

  • شهروندان مسئولیت پذیر چگونه اند؟