تبیان، دستیار زندگی
بعد از قرآن و بیانات پیامبر اكرم (ص) هر كلام و خطبه و مقاله‏اى را كه خواندم و شنیدم توانستم با آن رقابت كنم و بهتر از ان یا همانندش را بگویم، مگر كلمات امیرالمؤمنین على «ع‏» را كه هرچه كوشیدم توانایى رقابت‏با آن را در خود نیافتم‏».[4] امام یحیى یمنى
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نهج البلاغه در کلام بزرگان

در امثال و حكم عربى شهرت دارد كه «كلام الملوك، ملوك الكلام‏» ، این سخنى به غایت‏ حكیمانه است، نهج‏البلاغه مولا

نهج البلاغه

امیرالمؤمنین كه الحق «اخ القرآن‏» نام گرفته نیز مصداق عالى این سخن حكمت‏آمیز است، زیرا از زبان و قلم بزرگ مردى تراویده كه در جهان سخنورى یگانه بوده كلامش سرآمد كلام‏هاست. از همین روى درباره این اثر جاودانه گفته‏اند «فوق كلام المخلوق و دون كلام الخالق‏».

آرى، امام مؤمنان در عرصه سخنورى گوى سبقت از همگان ربوده و توسن بلاغت را در میدان فصاحت ‏بى‏مهابا تازانده و هیچ كسى یاراى هماوردى با او را ندارد، و نه تنها هم كیشان امام متقین بر بى‏رقیبى وى اذعان دارند، بلكه سخنوران غیر مسلمان هم بر این امر گواهند، و جز این نیست كه كلام امام على (ع) مؤید از جانب حق است و از زبان و قلمى تراویده كه در شهر علم نبى (ص) بوده است .

خوش‏تر آن باشد كه سر دلبران

گفته آید در حدیث دیگران

در ابتدا جهت تیمن به ذكر بیاناتى از بنیانگذار جمهورى اسلامى حضرت امام خمینى (ره) مى‏پردازیم:

ما مفتخریم كه كتاب «نهج‏البلاغه‏» كه بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگى مادى و معنوى و بالاترین كتاب رهایى بخش بشر است و دستورات معنوى و حكومتى آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست‏».1
سخنوران و دانشمندان عرب به حكم همزبانى اولین كسانى‏اند كه حلاوت این اثر ماندنى را چشیده‏اند:

سیدرضى كه خود همت ‏به جمع‏آورى این اثر سترگ گماشته و با نهج‏البلاغه جاودانه شده و همچون قطره‏اى كه خود دریا شده مى‏نویسد: «جویندگان و سود برندگان از آن زیاد است و این به دلیل گران سنگى و قدر و منزلت این كتاب در فراهم داشتن شگفتى‏هاى سخن‏ورى و زبان‏آورى اوست».2

عبدالحمید كاتب از سخنوران بزرگ عرب در عهد مروان، چشمه جوشان مكتب ادبى خود و سبب نویسندگى اش را حفظ خطبه‏هایى چند از نهج‏البلاغه مى‏داند.

«هفتاد خطبه از خطبه‏هاى على (ع) را حفظ كردم و پس از آن ذهنم جوشید كه جوشید».3

و چون از فصاحت و بلاغت‏سخنان او پرسیدند، پاسخ مى‏دهد كه حفظ كلمات علىّ سبب فصاحت و بلاغت ‏سخنانم شده است .

در همین راستا باز هم سیدرضى مى‏نویسد:

«بعد از قرآن و بیانات پیامبر اكرم (ص) هر كلام و خطبه و مقاله‏اى را كه خواندم و شنیدم توانستم با آن رقابت كنم و بهتر از ان یا همانندش را بگویم، مگر كلمات امیرالمؤمنین على «ع‏» را كه هرچه كوشیدم توانایى رقابت‏با آن را در خود نیافتم‏».4

امام یحیى یمنى مى‏گوید:

«از معانى گوارا و شیواى سخنان على (ع) هر سخنورى سیراب شده و به سبک كلام وى هر خطیبى لباس سخنورى به تن كرده است؛ چرا كه مولا آبشخور بلاغت و زاینده آن است و ابر پر بار فصاحت مى‏باشد به حدى كه خود فرمود: ما فرمانروایان كشور سخنیم و درخت‏سخنورى در وجود ما ریشه دوانیده و شاخه‏ها آورده است‏».5

شیخ محمدحسن نانل المرصفى كه از ادیبان مهم جهان عربى است، نهج‏البلاغه را همچون قرآن كریم، نوعى معجزه مى‏داند و مى‏گوید:

«نهج‏البلاغه برهانى روشن بر این است كه على (ع) بهترین نمونه زنده روشنایى و دانش، هدایت و فصاحت و معجزه قرآنى است . در این كتاب دلائل و نشانه‏هایى از دانش وسیع و سیاست صحیح و موعظه‏هایى روشن‏گر امام على (ع) به چشم مى‏خورد كه شبیه آن در آثار هیچ یك از دانشمندان بزرگ و فیلسوفان و نوابغ دیده نمى‏شود. مولا در ژرفاى دانش و دین و سیاست فرو رفته و در همه این موارد سربلند بیرون آمده است‏».6

سیدرضى مى‏نویسد: «بعد از قرآن و بیانات پیامبر اكرم (ص) هر كلام و خطبه و مقاله‏اى را كه خواندم و شنیدم توانستم با آن رقابت كنم و بهتر از ان یا همانندش را بگویم، مگر كلمات امیرالمؤمنین على «ع‏» را كه هرچه كوشیدم توانایى رقابت‏با آن را در خود نیافتم‏»

شیخ ناصیف یازجى، عقیده دارد:

«كسى كه مى‏خواهد در دانش و نگارش برتر از همه قرار گیرد، باید به نهج‏البلاغه متوسل شود و از حفظش كند».

وى به فرزندش سفارش مى‏كند كه هرگاه خواستى در دانش و ادب و نگارش بر دیگران برترى جویى حتما قرآن و نهج‏البلاغه از بر كن.7

طه حسین، ادیب بزرگ معاصر مصرى كه امروزه به سمبلى ادبى براى ادیبان عرب مبدل شده و وجهه مذهبى زیادى هم ندارد، عقیده دارد كه: «من پس از وحى خداوندى، سخنى شیواتر و زیباتر از كلمات على (ع) را سراغ ندارم‏».8

«امین نخله‏» مى‏گوید:

«هر كس بخواهد روح تشنه خود را از بیانات على (ع) سیراب سازد باید به نهج‏البلاغه روى آورد و آن را با دقت و صفحه به صفحه بخواند و گام نهادن در پرتو آن را فرا گیرد».9

نهج البلاغه

شیخ محمد عبده كه در زمان خود شیخ مطلق الازهر بود و افتخار شاگردى مفخر شرق «سید جمال‏الدین اسدآبادى‏» را دارد و چه بسا شرح نهج‏البلاغه وى نیز نشانى از تاثیر روح شیعى و حماسى سید بر وى باشد و سخنان امام را پس از آیات قرآنى و كلمات رسول‏الله (ص) جامع‏ترین كلام دنیاى عرب مى‏داند. وى مى‏گوید: «در میان تمام مردم عرب كسى نیست كه معتقد نباشد سخن على (ع) پس از قرآن و احادیث رسول خدا (ص) شریف‏ترین و بلیغ‏ترین و جامع‏ترین سخنان است‏».10

به گفته دكتر «على الجندى‏» رئیس دانشكده علوم قاهره، سخنان حضرت على (ع) به حدى زیباست كه گویى شعر منثور است. وى درباره نثر امام مى‏گوید:

«نوعى خاص از آهنگ موسیقى كه بر اعماق احساسات پنجه مى‏افكند در این بیانات هست . از نظر سجع، چنان منظوم است كه مى‏توان آن را «شعر منثور» نامید».11

گروهى دیگر نیز نهج‏البلاغه را به عنوان برگزیده سخنان مولا، بیان گر اسلام راستین و ترجمان وحى خدا و برگدان شیوایى قرآن مى‏دانند12  و منشا این دفتر حكمت را نیز قرآن دانسته‏اند. لذا همه حكمت‏ها و دستورات مندرج در آن را ملهم از قرآن و رسول خدا (ص) دانسته‏اند.13

مرحوم استاد دكتر سید جعفر شهیدى كه از ادیبان طراز اول كشور ما بود و استادى مسلم او بر لغت و ادب عرب مورد تایید و تصدیق همگان است و ترجمه شیوایش از نهج‏البلاغه ناسخ همه ترجمه‏هاى پیشین شده است، این كتاب عظیم را منبع و سرمایه غنى همه ادیبان، شاعران، خطیبان و نویسندگان تاریخ اسلامى دانسته و همه مطالب آن را یك گنجینه سرشار مى‏داند. وى مى‏گوید:

«پس از آن كه شریف رضى سخنان امام را از خطبه، نامه و فقره‏هاى كوتاه گردآورى نمود، سرمایه‏اى غنى در دسترس ادیبان و خطیبان نهاده شد. چنانچه ظاهرا توجه ادیبان ایرانى به فقره‏هاى كوتاه سخنان امام، پس از تالیف كتاب «مطلوب كل طالب من كلام على بن ابى طالب‏» به وسیله رشید و طواط است. بحث در این كه آیا همه این خطبه‏ها و نامه‏ها و سخنان كوتاه (كلمات قصار) كه در مجموعه‏اى به نام نهج‏البلاغه گردآمده گفتار على (ع) است و یا برخى از گفته‏هاى دیگران نیز به نام حضرت، ثبت‏شده از قرن‏ها پیش آغاز شده و تا امروز به قدر كافى پیرامون آن گفته و نوشته‏اند. آنان كه در سخن‏شناسى و نقد ادبى نزد گویندگان عرب كنانتى دارند، گواهى داده‏اند كه این گوهرهاى گرانبها همه به یك گنجینه تعلق دارد . . . پس از آن كه مذهب تشیع در ایران رواج یافت‏، به اطمینان خاطر مى‏توان گفت كه شعر و شاعر و نثر از تاثیر نهج‏البلاغه و گفتار على (ع) خالى نیست‏»14

فقیه و اصولى معاصر آیه‏الله جعفر سبحانى خبرهاى غیبى نهج‏البلاغه را گواه بر این دانسته كه امام (ع) علاوه بر آگاهى‏هاى حسى و عقلى از آگاهى سومى به نام الهام و تایید الهى برخوردار است و انسان به وسیله این حس، شكننده مرزهاى زمان و مكان و حجاب ماده مى‏باشد و با این قوه، حوادث را پیش از وقوع درك كرده و با آن حوادث ارتباط برقرار كرده و كاملا آن را لمس مى‏كند. آگاهى از غیب و گزارش امام (ع) از حوادث و رویدادهاى پنهان و پوشیده خصوصا جریان‏هایى كه پس از شهادت وى رخ داد، یكى از ابعاد گسترده نهج‏البلاغه را تشكیل مى‏دهد و این خبرهاى غیبى گواه است كه امام علاوه بر آگاهیهاى متعارف از آگاهى سومى برخوردار بوده كه هرگز نمى‏توان آن را از طریق ابزارى به نام حس و عقل كشف كرد.15

مرجع معاصر حضرت آیت‏الله مكارم شیرازى كه علاوه بر تبحر در فقه و اصول، ترجمه‏اى شیوا از قرآن كریم و نهج‏البلاغه به جهان معرفت عرضه كرده و معتقدند نهج‏البلاغه مرهمى بر دردهاى جانكاه بشریت است. عالى‏ترین روش آزادى انسانها را در ابعاد مختلف مورد بررسى قرار مى‏دهد؛ چرا كه منادى عدالت اجتماعى است. این كتاب در نوع خود بى‏نظیر و براى هر زمان و هر نسل، اثر مفید مى‏باشد.16

از نظر مطهرى (ره) نهج‏البلاغه چندین دنیا دارد: دنیاى زهد و تقوا، دنیاى عبادت و عرفان، دنیاى ملاحم و مغیبات، دنیاى سیاست و مسئولیت‏هاى اجتماعى، دنیاى حماسه و شجاعت

عارف و فیلسوف یگانه استاد حسن‏زاده آملى كه در ادبیات فارسى و نیز تبحرى ویژه دارد. این كتاب را شجره طیبه‏اى كه براى زندگى انسانها در تمام شئونات و برنامه‏ها راهنما و دلیل قویى است مى‏دانند. از دیدگاه استاد آملى این كتاب، معجزه گفتارى است ؛ چرا سیره امام على (ع) به دو معجزه فعلى و قولى تقسیم مى‏شود. معجزه فعلى مانند كندن در قلعه خیبر، و معجزه قولى كتاب گرانقدر نهج‏البلاغه است.17 همو مى‏گوید:

در سلسله معجزات قولى، قرآن مجید است كه صورت كتبى خاتم (ص) است و معارف صادر از اهل بیت عصمت و وحى چون نهج‏البلاغه و زبور و انجیل آل محمد (ص) صحیفه سجادیه و جوامع روایى، تالى آن.18

نهج البلاغه

مرحوم عارف بى‏بدیل آیه‏الله حاج میرزا على آقا شیرازى كه در زمان خود اسوه علم و تقوا بوده و امروزه براى آشنایان با معارف اسلامى نامى آشناست از استادان و غواصان دریاى بى‏كران نهج‏البلاغه بوده است .

حاج میرزا على آقاشیرازى بر این باور بود كه جاذبه و بلنداى كلام امام على علیه‏السلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مى‏نماید. به عقیده وى نهج‏البلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملكوتى است كه به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت، دارویى است‏ براى شفاى آنان كه به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است‏ براى افرادى كه از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و خلاصه سخنش این بود كه نهج‏البلاغه در بین افراد طالب حق و مشتاق مصونیت و مغزهاى نورانى، مشترى دارد و شایسته نیست چنین اثرى محجوب و مهجور بماند، بلكه باید جرعه‏هایى از آن را به كام تشنگان فرو ریخت.19

یكى از خوشه‏چینان خرمن وى مى‏گوید:

آقا میرزاعلى غیرممكن بود لب به سخن باز كند و از مضامین نهج‏البلاغه حضرت على (ع) چیزى بر زبان نیاورد.20

و همچنین وى آن چنان بر مطالب این كتاب تسلط داشت كه خطبه‏هاى را ازبر بود و بدون مراجعه به كتاب مى‏خواند و به حالتى توضیح مى‏داد كه مستمعین را منقلب مى‏كرد و آنان را به خود مى‏آورد.21

در انتها به مصداق خاتمة‏المسك، بجاست ‏سخنانى از استاد شهید مرتضى مطهرى ذكر كنیم كه خود ابتدا با تدوین كتاب جامع «سیرى در نهج‏البلاغه‏» این اثر گرامى را به نسل جوان شناسانید.

از نظر مطهرى (ره) نهج‏البلاغه چندین دنیا دارد: دنیاى زهد و تقوا، دنیاى عبادت و عرفان، دنیاى ملاحم و مغیبات، دنیاى سیاست و مسئولیت‏هاى اجتماعى، دنیاى حماسه و شجاعت . . .22

امتیاز نهج‏البلاغه براى فردى كه سخن‏شناس باشد و زیبایى سخن را درک كند، نیاز به توضیح و توصیف ندارد. اساسا زیبایى درک كردنى است، نه وصف كردنى. نهج‏البلاغه پس از نزدیك چهارده قرن براى شنونده امروز همان لطف و حلاوت و گیرندگى و جذابیت را دارد كه براى مردم آن روز داشت است.23

اما این وصف‏ها چون دریا پایان ندارد:

درنیـابــد حال پختــه هیچ خام

پس سخن كوتاه باید والسلام

آن‏كس كه ز باغ آشنایى است

دانـد كه متاع ما كجایى است

تمامی کسانی که در این مقاله سخنشان در مورد کتاب ارزشمند نهج البلاغه گذشت از بزرگان و اندیشمندان حوزه ادب و فرهنگ و دین هستند . و از قدیم گفته اند : قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری، باید سخنان این بزرگان را آویزه گوش خود قرار دهیم و از نهج البلاغه غافل نمانیم چرا که سخن علی علیه السلام است ما چگونه دم از حب علی میزنیم ولی با سخنان انسان ساز و سراسر حکمت و زیباییش چنین بیگانه ایم ؟

تلخیص : بخش نهج البلاغه تبیان


پی نوشت ها :

[1] . وصیت نامه الهى و سیاسى .

[2] . استادى، رضا، بحثى كوتاه پیرامون مدارك نهج‏البلاغه، بنیاد نهج‏البلاغه، تهران، 1362 .

[3] . مطهرى، مرتضى، سیرى در نهج‏البلاغه، صدرا، تهران، 1378، چ 15، ص 11 .

[4] . محمد امین النواوى: جولات اسلامیه، بیروت، 1980، چ 3، ص 99 .

[5] . امام یحیى یمنى: الطراز، بیروت، 1971، چ 1، ص 12 .

[6] . محمد امین النواوى: همان، ص 98 .

[7] . همان، ص 99 .

[8] . طه حسین: على وبنوه، بیروت، 1970، چ 5، ص 30 .

[9] . امین نخله: ماة كلمه من كلام الامام على، بیروت، دارالتعارف، 1981، ص 41 .

[10] . مرتضى مطهرى: همان، ص 18 .

[11]- همان .

[12] -دوانى، على: نگاهى كوتاه به زندگى پرافتخار سید رضى (مندرج در یادنامه كنگره هزاره نهج‏البلاغه) تهران، بنیاد نهج‏البلاغه، 1360، ص 178.

[13] . یادنامه كنگره هزار نهج‏البلاغه: ص 163 .

[14] . یادنامه كنگره هزاره نهج‏البلاغه: بنیاد نهج‏البلاغه، 1360، ص 221

[15] . همان، ص 51 - 50 .

[16] . همان، ص 50 .

[18] حسن‏زاده آملى، حسن: انسان كامل در نهج‏البلاغه، مندرج در یادنامه كنگره هزار نهج‏البلاغه - ص 50 .

[19] . گلى زواره، غلامرضا: ناصح صالح، قم، انتشارات حضور، 1378، چ 1، ص 124 .

[20] . انجمن آثار و مفاخر اصفهان، طبیب جسم و جان، (مندرج در یادنامه حاج میرزاعلى شیرازى)، ص 90 .

[21] . همان، ص 42 .

[22] . مطهرى، مرتضى: سیرى در نهج‏البلاغه، ص 7 .

[23] . همان، ص 7 .


منبع : مرکز تحقیقاتی پژوهه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.