تبیان، دستیار زندگی
نوجوان در دوران بلوغ، توجهش به مسایل ماوراء طبیعی جلب می شود و علاقمند است که در مورد آن سوی پرده ی طبیعت آگاهی یابد و افکارش از پوسته ی هستی بگذرد، آن را بشکافد و از دنیای معنویات، جهان آخرت، ایده آلهای اخلاقی و زهدگرایی باخبر شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علاقه به آن سوی طبیعت


نوجوان در دوران بلوغ، توجهش به مسایل ماوراء طبیعی جلب می شود و علاقمند است که در مورد آن سوی پرده ی طبیعت آگاهی یابد و افکارش از پوسته ی هستی بگذرد، آن را بشکافد و از دنیای معنویات، جهان آخرت، ایده آلهای اخلاقی و زهدگرایی باخبر شود.

نوجوانی

نوجوان ازنظرقلبی و احساسی ،تمایل او به زیباییهای معنوی برانگیخته می شود و مصداق کلام پیامبر (ص)واقع می شود که فرمود:

آنها قلبی فضیلت پذیرتر و دلی رقیقتر و حساستر دارند.خداوند مرا به پیامبری برانگیخت تا مردم را به رحمت الهی بشارت دهم و از عذابش بترسانم.جوانان و نوجوانان سخنانم را پذیرفتند و با من پیمان محبت بستند، ولی پیران از قبول دعوتم سرباز زدند و به مخالفتم برخاستند.

آنگاه رسول خدا (ص)به آیه ای از قرآن اشاره کرد و درباره ی مردم کهنسال که مدت زندگی آنها به درازا کشیده و دچار قساوت و سخت دلی شده اند، سخت گفت.الحدیث، جلد1، ص 349.

فضیلت دوستی و خیرخواهی نوجوانان گاهی شعاع گسترده تری پیدا می کند و میل به اصلاح عالم و تحول جهانی در آنان افزایش می یابد.استانداردها و ایده آلهای اخلاقی تمامی وجود نوجوانان را مسخّر می کند و به چیزی جز مدینه ی فاضله نمی اندیشند.چنانچه این اراده و تمایل اخلاقی جهت مطلوب پیدا کند و پرورش یابد و به نظم و انسجام درآید،حیات ارزشها در این دوره، شکوفایی و درخشندگی خاصی پیدا می کند و زمینه ساز حرکتها و رشدهای نوجوان می گردد.

گرایشهای اخلاقی نوجوان در کناراستعداد منفی گرای و چرخش برای روی آوردن به سوی ضدارزشها، وجود او را تحت تأثیر قرار می دهد و پاسخ نوجوان به هریک از این دو دسته گرایش، موجب تقویت یکی و تضعیف دیگری می شود

برخی از روان شناسان نیز در این زمینه به تمایلات اخلاقی نوجوانان اشاره کرده اند، از جمله «موریس دبس»می نویسد:

ندای ارزشهای اخلاقی در دوره ی بلوغ به این معنی است که نوجوان برای تمایل به نیکی، حساستر است. (بلوغ؛ موریس دبس، ترجمه حسن صفاری، ص 116)

دوریس اودلوم معتقد است

یک نوجوان بدون زمینه ی مذهبی و دینی شبیه به کشتی بدون سکان است. (سیری در بلوغ؛ دوریس اودلوم، ص 149.)

گرایشهای اخلاقی نوجوان در کناراستعداد منفی گرای و چرخش برای روی آوردن به سوی ضدارزشها، وجود او را تحت تأثیر قرار می دهد و پاسخ نوجوان به هریک از این دو دسته گرایش، موجب تقویت یکی و تضعیف دیگری می شود.

تحصیل یک فلسفه ی حیاتی

پاره ای از صاحبنظران معتقدند که تعدادی از نیازهای اساسی در دوره ی نوجوانی به شدت مطرح می شوند و ارضای فوری و قانع کننده ای می خواهند؛ از جمله ی آنها، یکی نیاز به تحصیل فلسفه حیاتی ارضا کننده است.

کودک خردسال با سؤالهای بی شماری دست به گریبان است و درباره ی ماهیت جهان اندیشه های نارسایی دارد، ولی تنها دردوره ی نوجوانی است که او به یک نظر پابرجا و استوار درباره ی معنی و مفهوم حیات معتقد می شود. سؤالهایی که برای نوجوان مطرح است بیشتر مربوط به حقیقت، مذهب و کمال مطلوب است.

درحقیقت نوجوان دراین دوره به بازنگری معتقدات و باورهایش می پردازد و آنها را مورد بررسی و نقد قرار می دهد.اعتقادهای او در دوران کودکی، جنبه ی تقلیدی داشته و از اعتقادهای والدین، نشأت می گیرد.لکن نوجوان مصمم است تا نظامی از معتقدات و باورها را از نو برای خویش به وجود آورد و تکیه گاه زندگی اش قرار دهد.

خویشتن داری و آگاهی بخشی دو عنصر اساسی و لازمی هستند که نوجوان را از تردیدها می رهاند و به سرچشمه ی آرامش و اطمینان که یقین است، می رساند

او برای رسیدن به منزلگاه یقین،بناچار از گذرگاه شک و تردید عبور می کند. سؤالهای او بعضاً هاله ای از شک،ناباوری و ابهام همراه است و والدین و بزرگترها را آشفته و نگران می نماید و در برخی موارد همین موضوع، زمینه ی برخوردها و اصطکاکهای درون خانواده را باعث می شود.

باید شک نوجوان را آغاز حرکت جدید بدانیم که او را به یقین می رساند. خویشتن داری و آگاهی بخشی دو عنصر اساسی و لازمی هستند که او را از تردیدها می رهاند و به سرچشمه ی آرامش و اطمینان که یقین است، می رساند.

از تکفیر نوجوان باید خودداری نموده و فرصت لازم را برای بحث و گفتگو در باره ی مسایل اعتقادی اش، به او بدهیم و درعین حال باید به او تفهیم کنیم که: شک گذرگاه خوبی است ولی منزلگاه خوبی نخواهد بود.

فرضیه ی مذهبی نوجوان، همچون چوب بست،شخصیت او را نگه می دارد و در نتیجه این امراحساس مسئولیت آنها به ایمنی تبدیل می شود.

آسمان

کسانی که می دانند در کدام جهان زندگی می کنند و آغاز و انجام هستی چگونه است، احساس می کنند تکیه گاه فکری نیرومندی دارند که آنها را در مقابله با فراز و نشیبها حفظ می کند.چون به آنها قدرت تحلیل و تبیین مسایل را می بخشد. آنها در نهایت به قانونمندی هستی دست می یابند و معیاری برای ارزیابی مسایل خواهند داشت.درغیر این صورت، نوجوان احساس معلق بودن در فضا، احساس بی وزنی و نداشتن تعادل لازم می نماید.

درحقیقت فلسفه ی حیاتی مورد نیاز نوجوان مشتمل بر سه محور زیر است:

-فلسفه ی آفرینش:مبدأ هستی چیست؟ آفرنیش چگونه تبیین می شود؟ و آغاز جهان چه بوده است؟

-فلسفه ی زندگی:زندگی برای چه معنا و مقصودی است؟ چرا باید رنج کشید و محنتها را تحمل نمود؟

-فلسفه ی مرگ:چرا باید از این جهان رخت بربست؟ مرگ چگونه چیزی است؟ و پس از مرگ چه خواهد شد؟ و...

«اشپرانگر»یکی از روان شناسان بلوغ معتقد است که:

شکل پذیری هدفها و نقشه های زندگی را در این مرحله نمی توان تنها محدود به انتخاب یک حرفه دانست.بلکه آن، شامل مفهوم کلی یک «فلسفه زندگی» و «توجه به آینده» است.در حالی که کودک، بیشتر در «زمان حال» زندگی می کند، «نوجوان» به سرعت دید زمانی یا زمان فکری خود را به سوی آینده و گذشته (به هر دو سو)گسترش می دهد.او خود را به صورت یک واحد جامع درحال رشد، می نگرد که هر تجربه در او جذب شده، جزیی از واحد کل وجود منحصر به فرد وی می گردد و هر تجربه در تحول آینده ی او، مؤثر واقع می شود.

فرآوری : داودی

بخش خانواده ایرانی تبیان


منبع : دنیای نوجوان – سپیده دانایی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.