ایران و مصر؛ گذشته و آینده روابط
روابط ایران و مصر پس از نزدیك به سه دهه و با سقوط دیكتاتور این كشور وارد فاز جدید شده است و هر دو طرف برای از سرگیری روابط سیاسی در حد مطلوب اعلام آمادگی كرده اند كه این مساله موجبات نگرانی برخی قدرت ها و رژیم نامنحوس صهیونیستی را در بر داشته است.
روابط ایران و مصر در طول سالیان گذشته همواره با فراز و نشیب هایی همراه بوده است اما آنچه مورد اراده دو كشور بوده برقراری روابط مطلوب به عنوان دو قطب جهان اسلام بوده است. در این راستا اولین سفارت ایران و مصر در سال 1300شمسی تاسیس شد. در این زمان یکى از دلایلى که به طور موقت به تحکیم روابط تهران و قاهره انجامید، ازدواج محمد رضا پهلوى ولیعهد وقت ایران با فوزیه دختر ملک فوءاد و خواهر ملک فاروق پادشاه مصر در اسفند 1317 بود. این ازدواج که دو سال و نیم قبل از سقوط رضاخان و تبعید او به آفریقاى جنوبى صورت گرفت، تنها 10 سال دوام آورد و در 1327 به متارکه انجامید و روابط دو دولت مصر و ایران را به سردى کشاند.
در پى سقوط ملک فاروق در تابستان 1331 ش. و به قدرت رسیدن نظامیان چپ گرا از جمله ژنرال محمد نجیب و جمال عبدالناصر، روابط تهران و قاهره تیره شد. حکومت ایران دولت هم پیمان خود را در مصر از دست داده و دولت دیگرى در ضدیت با نظام سلطنتى و انگیزه هاى سوسیالیستى و چپ گرایانه به قدرت رسید. حکومت جدید مصر با مخالفین شاه از جمله مصدق، روابطى محرمانه برقرار کرد و از مبارزات ملى شدن صنعت نفت ایران حمایت مى کرد. به همین دلیل، سفر محمد مصدق نخست وزیر وقت ایران به قاهره با استقبال جمال عبدالناصر و دیگر مقامات مصرى رو به رو شد، اما کودتاى 28 مرداد 1332 و بازگشت شاه روند بهبود مناسبات دو کشور را متوقف کرد.
انعقاد پیمان بغداد در سال 1954 و نقش فعال ایران در آن، یک رویداد بسیار مهم بود که متغیرهاى سیاسى منطقه خاورمیانه را دگرگون کرد و روابط ایران و مصر را به حالت رقابت و رویارویى درآورد.
بدبینى جمال عبدالناصر نسبت به شاه، جاى گرفتن دو رژیم در دو بلوک سیاسى متفاوت شرق و غرب اختلاف ناصر با رژیم صهیونیستى، هم پیمانى شاه با صهیونیست ها و عوامل دیگر به دورى تدریجى تهران و قاهره انجامید. اتحاد جماهیر شوروى و سایر دولت هاى کمونیستى به تدریج با مصر متحد شدند. در مقابل آمریکا، انگلیس، اسرائیل و سایر رژیم هاى غرب گرا نیز با شاه متحد شدند. تحت تأثیر این تحولات، دهه 30 شمسى، دهه روابط تیره ایران و مصر بود.
امروز با سقوط دیكتاتور مصر كه یكی از عوامل پروژه ایران هراسی در منطقه بود و به شهادت اسناد منتشر شده توسط وی كیلیكس برای اقدامات علیه ایران زمینه چینی می كرد، فضایی برای بهبود روابط فراهم امده است. مقامات مصری از این شرایط به عنوان فرصت بازسازی روابط یاد كرده اند و وزیر خارجه ایران نیز از این مساله استقبال كرده است.
در تابستان 1339ش. جمال عبدالناصر در پى نطق شدیداللحنى علیه حکومت شاه، دستور قطع رابطه سیاسى با تهران را به دلیل هم پیمانى شاه با اشغالگران صهیونیست صادر کرد. در همین راستا روابط مصر با تهران دو سال قطع بود. شهریور 1349، یک ماه پیش از مرگ ناصر و هنگامى که سادات در دوره بیمارى منجر به فوت ناصر زمام امور را به دست گرفته بود، رابطه دو کشور مجدداً برقرار شد. در 23 مرداد 1339، اتحادیه عرب با اعمال نفوذ جمال عبدالناصر، نام خلیج فارس را به نام جعلى خلیج عربى تغییر داد و کنفرانس حقوق دانان عرب نیز در 1342 تحت نفوذ ناصر، براى نخستین بار از خوزستان ایران با نام جعلى عربستان یاد کردند. این اقدامات که با پوشش پان عربیسم تبلیغ مى شد، از سویى شکاف بیشتر بین شاه و سایر رژیم هاى عرب را در پى داشت و از سوى دیگر به حمایت بیش از پیش آمریکا و رژیم صهیونیستى از شاه انجامید.
با مرگ ناصر در شهریور 1349، معاون وى انورسادات، قدرت را در دست گرفت. این تحولات سبب شد تا شاه ایران مناسبات از دست رفته خود در دوران ناصر را با نزدیک شدن به سادات جبران کند. انگیزه هاى چندى نیز در این تصمیم به شاه کمک مى کرد. در پى مرگ عبدالناصر، به دستور شاه، هویدا نخست وزیر وقت ایران در مراسم تشییع جنازه ناصر در قاهره شرکت کرد و زمینه توسعه روابط آتى را فراهم آورد. سادات نیز در پاییز 1350 به تهران آمد و شرایط سیاسى براى از سرگیرى همکارى ها و مناسبات دو کشور مهیا شد. اقدام سادات در اخراج مستشاران روسى از مصر 1351 ش. و رویکرد وى به آمریکا نیز سبب تحکیم هرچه بیشتر روابط دو دولت شد.
سفر سادات به بیت المقدس و سپس انعقاد پیمان کمپ دیوید مقارن با وقوع انقلاب اسلامى ایران بود. از این رو با پیروزى انقلاب، روابط تهران با قاهره در اعتراض به انعقاد این معاهده قطع شد. جمهورى اسلامى ایران دو ماه پس از پیروزى انقلاب و نه سال پس از بازگشایى مجدد مناسبات تهران و قاهره، روابط خود را با مصر به دستور امام خمینى (ره) قطع کرد.
گرچه در دستورالعمل حضرت امام به وزیر خارجه وقت براى قطع رابطه با مصر، تنها به پیمان کمپ دیوید اشاره شده ولى تا آن زمان رژیم سادات خصومت هاى دیگرى نیز با جمهورى اسلامى ایران داشته است. از جمله این خصومت ها مى توان به پذیرایى سادات از شاه ایران در کشاکش انقلاب و خوددارى از تحویل وى، دشمنى و ستیزه جویى با انقلاب اسلامى ایران و واگذارى پایگاه نظامى به آمریکا براى استفاده از آن در حمله به خاک ایران، اشاره کرد.
علاوه بر این، سادات تبلیغ بسیارى در مصر علیه انقلاب اسلامى و امام خمینى(ره) به راه انداخته بود. وى در مصر به جان کسانى افتاده بود که با پیروزى انقلاب اسلامى ایران جانى دوباره یافته بودند و با تظاهرات خود در خیابان هاى قاهره و دیگر شهرهاى عمده مصر، حمایت خود را از انقلاب اسلامى ابراز مى کردند. با این حال امام خمینى(ره) در حکم خود مبنى بر قطع رابطه با قاهره به هیچ یک از این دشمنى ها اشاره نکرد و تنها پیمان کمپ دیوید را که خیانتى به کل جهان اسلام بود، مورد اشاره قرار داد.
آغاز جنگ ایران و عراق در سال 1980 و حمایت حکومت مصر از صدام حسین و فرستادن سربازان مصرى به جبهه هاى جنگ بر ضد ایران، عامل دیگرى براى عمیق تر شدن اختلافات میان ایران و مصر شد.
پس از ترور سادات نام عامل حادثه ترور، خالد اسلامبولى،بر روی یکى از خیابان هاى تهران گذاشته شد كه این مساله بر سردی روابط دامن زد.
با روى کار آمدن آقای سید محمد خاتمى در انتخابات خرداد 1376، روابط دو کشور به سمت بهبود حرکت کرد و شخصیت هاى مختلف فرهنگى، علمى، دینى و سیاسى دو کشور روابط خود را گسترش دادند تا بتواند زمینه ساز روابط سیاسى مجدد دو کشور شود. در همین دوره دولت مصر از درخواست ایران براى پیوستن به گروه 15 حمایت کرد و در جلسه اى که در خرداد ماه 1379 در قاهره منعقد شد، درخواست ایران علیرغم مخالفت کشورهاى آمریکاى لاتین که خواستار عضویت کلمبیا به جاى ایران در گروه 15 بودند، تصویب شد.
اما تحول عملى در روابط ایران و مصر در حاشیه اجلاس وزراى خارجه کشورهاى سازمان کنفرانس اسلامى در شهر کوالالامپور به وقوع پیوست و آن زمانى بود که دو وزیر خارجه وقت ایران و مصر با یکدیگر دیدار کردند. عمرو موسى و کمال خرازى در این دیدار به توافق رسیدند که هر چه زودتر روابط کامل سیاسى میان دو کشور را از سر گیرند. اما ناگهان اصرار حسنى مبارک بر تغییر نام خالد اسلامبولى از خیابانى در تهران و مخالفت داخلى با آن در ایران، به عنوان یک مانع اساسى در راه فرستادن سفراى دو کشور نمود پیدا کرد.
جمهورى اسلامى ایران دو ماه پس از پیروزى انقلاب و نه سال پس از بازگشایى مجدد مناسبات تهران و قاهره، روابط خود را با مصر به دستور امام خمینى (ره) قطع کرد
در دولت احمدى نژاد نیز تمایل به برقراری روابط مطرح شد و حتی رییس جمهور در یك كنفرانس خبری از آمادگی ایران برای بازگشایی سفارت ایران در مصر ظرف چند ساعت در صورت آمادگی دولت مصر خبر داد.
امروز با سقوط دیكتاتور مصر كه یكی از عوامل پروژه ایران هراسی در منطقه بود و به شهادت اسناد منتشر شده توسط وی كیلیكس برای اقدامات علیه ایران زمینه چینی می كرد، فضایی برای بهبود روابط فراهم امده است. مقامات مصری از این شرایط به عنوان فرصت بازسازی روابط یاد كرده اند و وزیر خارجه ایران نیز از این مساله استقبال كرده است.
صالحی در یك نشت اعلام كرده است كه امیدواریم مسئولان مصر با توجه به تبادلات شفاهی و نامه ای هر چه زودتر در جهت برقراری و ارتقاء روابط دو کشور قدمی شجاعانه بردارند. ما این آمادگی را قبلا اعلام کرده بودیم. البته ما می دانیم که در این زمینه فشارهایی وجود دارد اما ملت مصر پاسخ این فشارها را داده اند. ایران و مصر دو رکن عمده جهان اسلام و مکمل هم هستند و به نظر می رسد تعامل دو کشور به صلح و ثبات و امنیت منطقه كمك شایانی می كند.
اما این ابراز آمادگی مورد هجمه بسیاری از كشورهای غربی و از جمله رژیم نامبارك و منحوس صهیونیستی قرار گرفته است. در این راستا به نظر می رسد كه نباید با شتاب زدگی نسبت به این مساله حساس تصمصم گیری كرد.
اما آنچه مسلم است این موضوع می باشد كه ایران و مصر به عنوان دو قدرت منطقه اى و تأثیرگذار جهان اسلام، مى توانند با گسترش همکارى، منافع مشترک متعددى را از قبال این روابط پیگیرى نمایند و در جهت منافع مسلمین منطقه و از جمله ملت های تحت ستم و ظلم در اراضی اشغالی و لبنان حركت كنند. قرار گرفتن مراكز اصلی فقه تشیع و تسنن در دو كشور ایران و مصر و از سوی دیگر نزدیكی منافع دو كشور و در راس آن جهان اسلام شرایطی را پدید آورده است كه می توان با اتكای به آن آینده روشنی برای روابط دو كشور ترسیم كرد.
هاتف پوررشیدی
بخش سیاست تبیان